تیم ملی فوتبال ایران
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

هنوز و بلکه همیشه، در رگهای فوتبال ما خونی جریان دارد که بیا وببین! داغ داغ! به موقعش جوشنده!

اردشیر لارودی؛ بازهم وقتش که رسید و یا موقعش که رسید، خروشنده! رگی که سفت است مثل سنگ! خونی که روح دارد! دنبال زخم است و زخمی شدن را در راه بازی برای تیم ملی، قدرمی داند! نعمتش می خواند و دنبال درد می دود!
هر دردی که بودنش مردانه است مردان را خوش است! دردی مردانه! که درباره اش گفتیم وشنیدیه ایم که: مردان را چینی دردمندی های عمیق شده و عمق یافته ای که انگیزاننده روح و روان است، بودنش خوش و لازم یعنی واجب عینی است! و جمله آخر هم که:
... درد بی دردی، علاجش آتش است. حالا که مبتلا شده باشی به امیکرون یا انواع دیگر ویروس کووید ۱۹! ۶ بازی تیم ملی را دیده ایم، با ۵ برد و یک باخت و ۱۶ امتیاز! و حالا منتظر یک برد دیگر هستیم. یک برد، به مثابه کلید. یک برد سرشار از اهمیت و بسیار قیمتی! باید این برد را برد!

سخنواره رجز خوانی

چه داریم و چه ها را در حین مبارزه و جنگاوری فراهم می کنیم! امروز از آن روزهاست که درباره اش یلدا و یلدایی شدن و تا صبح چشم بر چشم نگذاشتنرا به وام گرفته اند –و ما خود به این وام از همه بیشتر چشم داریم- تا صیاد پیروزی باشیم. امروز یکی از آن روزهاست که نداریم و نداشتیم و ای کاش در بساط ما هم نمونه اش حضور داشت و سلاح دست ما اسلحه روح ما می شد، نداریم. آری، آری، امروز نداریم، نداریم! و امروز، یعنی این چند ساعتی که دنیا را می توان با آن دگرگون نمود، از ندانسته ها سخن هم بر زبان نمی رانیم یا در مغز خود...
فوتبالی داریم که طارمی را دارد، جهابخش را دارد! ترابی و امیری را دارد! قائدی و قلی زاده را بهتر قدشان را می داند و امیری در کنار سرلک را می داند که چه آتش پاره ای خواهند شد. امروز، روز «من» توانسته ام هم نیست که از «ما» توانسه ایم ها باید سخن گفت. گفتمان بردن! سخنواره رجز خوانی.

بقچه عراق، زیر بغلش

اصرار سیاوش  را درک می کنیم! اصرار و ابرام دفاع وسط بلند بالای تیمملی را نه تنها درک و بلکه می ستاییم که حداکثر احترام را برایش قائلیم. سیاوش برای پوشیدن پیراهن تیم ملی –و نه هیچ ارزش ترجیحی دیگری- است که همه را به چالش می گیرد و تا ملی پوش نمی شود، قرار پیدا نمی کند. روح تیم ملی، به شکلی عجیب قدرتمند است و قوی! روحیه تیم ملی برای فتح کردن و فاتح شدن، به شدت قادر است و توانایی تام و تمامی دارد.
اسکوچیچ دستش پر است؛ بلی، برای کرونا هست، ولی مردان لیگ برتر و بچه های لژیونر ایرانی نیز هستند. چشم در مقابل چشم، دندان در مقابل دندان! همه به ساعت ۱۹ روز پنجشنبه هفتم بهمن هزار وچهارصد فکر می کنند! همه سودای اینن دارند که زود، دیر نشود. همه دنبال لذت یک جا سر کسیدن غلبه بر عراقند. عراقی باید مثل بارهای اخیر، بقچه شکستش را دوباره پیچید و زیر بغلش زد! عراقی که باید بازهم بردنش را در دستورکار خود قرار داد.

روزی برای ایران

چنته تیم ملی پر است! پر و کاملا هم پر از عوامل و اسباب پیروزی! می دانیم که هر بازی را باید از سر نوشت و می دانیم با این نوع نوشتن ها، «نو» نویسی و از تازه نگاشتن را ملکه ذهنخود کرد! مهارت تیم شدن! مهارت تیم متفاوتی شدن! دست های اسکوچیچ خالی نیست و او برای هر نوع فوتبال و هر مسابقه ای مهره دارد! «کرونا» هم کور خوانده است. مسابقه ای که ساعت ۱۹ روز پنجشنبه ۷ بهمن آغاز می شود، قبل از ساعت ۲۱ تمام نخواهد شد! ما عادت خوبی داریم و عادات خوبتری در حال گرد آوردنیم!
... با تمام وجود جنگیدن! لذت پیروزی را در تمام ۹۰ دقیقه چشیدن و به هواداران خود چشاندن. روز دشواری در پیش داریم، روزی برای بردن... عراق برای باختن نمی آید، این ماییم که می بریمش! روز عراق برون!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

بازرگانی