خبرورزشی/ مجید ابونوری؛ عرضم به حضورتان بعد از سوت پایان نیم فصل اول برای استقلال، ناگزیرم بگویم؛ نظرم نسبت به محمود فکری عوض نشد! سرگذشت محمود فکری با استقلال هیچ نکته خارق العادهای ندارد! حالا که اصرار به دانستن چراییاش دارید، خواهم گفت چرا!
فکری هرگاه لب به سخن گشود، ثابت کرد که جملهها درست بر زبانش نمیچرخند! چون نمیتوانند منظور را درست برسانند، کلام نامطمئن جلوه میکند، بیشک از حواس پرتی است! هوای حواشی به قدری سنگین است که بر افکارش فشار میآورد! و او هم فردی نیست که افکارش را تغییر دهد!
فکری منفعل است، اما مشتاق نیست! میخواهد باشد، اما تلاطمی در وجودش برانگیخته شده که او را از اشتیاق دور ساخته ومنفعل کرده است! همه چیز، آن طور که او انتظار داشت پیش نرفت! نه نتایج، و نه بازیها! گو اینکه او مدتهاست خلاف نظر همه ما فکر میکند، اما او و استقلال فعلا در میان مایگی غوطهورند و دست پا میزنند!
چیزی که مسلم است این است؛ نیت فکری برای خودش آشکار نیست! او به هر شکلی خود و دیگران را میرنجاند و باعث خودآزاری خودش میشود! رفتار او در همه عرصهها به قدری زمخت و ناهنجار است که هیچکس وابسته او نمیشود!
فکری ابدا با حسابگری - البته تا به اینجا - میانه ندارد و اغلب متوسل به راههای پر پیچ خم میشود! رفتار و سکنات فکری، هرگز از حمایت واقعیت برخوردار نیست! این تلاشهای بیحاصل همچنان او را پشت چراغ قرمز نگاه داشته است!
فکری میداند تا زمانی همه پذیرای او و همفکرانش هستند، که خطاهایش، لطمه ای به استقلال وارد نکند! آیا افکار او تا به امروز، در جهت شکوفایی وپیشبرد اهداف استقلال بوده است؟