خبرورزشی/ سیدمهدی فاطمی؛ غلامرضا تختی را میتوان یگانه اسطوره جوانمردی و مروت در میان قهرمانان معاصر دانست. او افسانهای واقعی و ملموس در دنیای زندگان بود که با مرگ به آغوش جاودانگی رفت. از مرام و معرفت و مردمداریاش داستانها گفتهاند، نقلقولهایی که سینه به سینه به نسل امروز رسیده و چهره شاخص و بیبدیلی از او ترسیم شده است. چهرهای که نمادی فاخر برای فرهنگ پهلوانی و فتوت ما بوده است. نمادی که هرگز رنگ تباهی به خود نخواهد گرفت.
غلامرضا گرچه با شغل و حرفه بنکداری نیاکانش تختی شد اما مهرورزی و عشقش به ایران و مردم و همینطور گذشت و سخاوتمندی مثالزدنیاش او را صاحب تخت و اریکهای ماندگار در قلب دوستدارانش کرد. آوازه این قهرمان نامدار کشتی جهان و المپیک تا بدانجا گسترش یافت که در آمریکا مجسمهاش را ساخته و در موزه نگهداری میکنند. همان مجسمه معروف که یک دست جهان پهلوان را به یاد آن روز که در طول مسابقه با حریف آمریکایی هرگز به سمت دست مصدوم رقیب نرفت، بهطور نمادین حذف کردهاند.
در دنیای ورزشی تختی چیزی تحت عنوان بهانه و مقصد برای بردن به هر قیمتی وجود نداشت. برای امروزیها که هدف، وسیلهشان را توجیه میکند، شبیه تختی بودن امری محال و ناممکن است! اینجا همه محکوم به پیروزی و موفقیتند، به همین خاطر از هیج حربهای رویگردان نمیشوند اما در مسلک تختی قهرمانی بهمعنای خم شدن بیشتر برای دریافت مدال بود، از همینرو بیشترین استقبال از او در فرودگاه، بعد از شکستهایش رقم خورد.
قهرمانان بعد از او شاید در مدالآوری و افتخار مسیر بهتری را طی کرده باشند اما تنها نام عجین شده با غرور و تعصب و عشق در دلها همان اسمی بود که هفدهم دیماه ۱۳۴۶ آخرین لحظههای زندگی کوتاهش را در هتل آتلانتیک لالهزار سپری کرد. افسانهای برخاسته از میان غبار زلزله بوئینزهرا که مرد و مردانه به یاری هموطنان گرفتار و دربند زلزلهاش شتافت. همان که اعتبار و وزن پهلوانی ایران بوده و هست و خواهد بود.
یادش بخیر و گرامی