خبرورزشی/ مجید ابونوری؛ ۱- استقلال خوب بازی نمی کند! برنامه ندارد! البته دارد؛ ارسال از جناحین برای بازیکنانی که اگر خوش بینانه «قلاب» هم بگیری، باز هم نمیتوانند، به توپ های ارسالی اثرگذار باشند! این یعنی اتلاف وقت! یعنی از هفته چهارم، همین حربه هم به زبالهدان لیگ برتر خواهد رفت! میخواهم فتیله خشونت در نوشتار را بالا بکشانم؛ «پیرانه» سری به وضوح در تفکرات فکری و همراهانش هویدا است! این را ما نمیگوییم، نحوه چیدمان و بازی استقلال میگوید. استقلال فکری با اینکه میبرد، شیوه و اسلوب بازیاش، هیچ خط و نشانی از خود باقی نمیگذارد. روش و رفتار بازی فکری و همراهانش برای خود «نحله»ای است! و این در پایان هفته سوم از لیگ بیستم، استقلال را سرگردان آمد-نیامد تفکرات فکری و همراهانش کرده است! و ظاهراً رسیدن به پختگی چنین روزهایی «زمان» بر است!
۲- اگر بخواهیم انبان پرسش را مشحون کنیم؛ به نظر شما با جواب های صادق و فربه مواجه می شویم؟اگر این اصل را بپذیریم، پس «یحیی گل محمدی» از پرسش مستغنی نیست. آقای گل محمدی سوال این است؛ زبانم لال اگر پرسپولیس در دیداری پتانسیل گرفتن «پنالتی» را نداشته باشد، در آن صورت با چه روش و با چه بازیکن یا بازیکنانی می خواهد قفل دروازه حریف یا حریفانش را باز کند؟ و سوال اساسی تر این است؛ آقای گل محمدی! چرا در این سه هفته از لیگ بیستم، پرسپولیس از شما، و شما از پرسپولیس «دور» شدید؟ در این سه بازی هر چقدر «بزخو» میکنیم تا رفتار و سکنات تیمتان را زیر نظر بگیریم، به قدر کافی افاقه نمیکند! شما در آستانه فینال لیگ قهرمانان آسیا، تیمتان توان بازیسازی ندارد! توپ را با خست به یک سوم دفاعی حریف میرساند. و وقتی به آنجا میرسد؛ تازه کاسه چه کنم، چه کنم دست میگیرد! در این سه بازی، پرسپولیس شباهتی به شما نداشت، و شما هم به پرسپولیس! پرسپولیس گل محمدی در هر بازی برای از دم تیغ گذراندن حریفان، از هیچ برنامه ای مضایقه نمیکرد؛ حالا چطور پرسپولیس برای گرفتن سه امتیاز، چشمش به سوت داور، برای گرفتن پنالتی است؟ آیا پرسپولیس با این شیوه به فینال لیگ قهرمانان آسیا خواهد رفت و لیگ بیستم را به پایان خواهد برد؟ آقای گل محمدی! تیمتان کمبود مهاجم دارد؛ اما فقدان «گلزن» ندارد!
۳- محمود دولت آبادی میگوید: «آدم با کاری که انجام می دهد، معنا می شود، نه با لق لق زبان!» در این چند بازی که محمود فکری بر نیمکت استقلال جلوس کرد، «عملگرا» بود، یا... فکری نباید مجهول بماند، هم در گفتگو و هم در عمل! او و استقلال ظاهرا «غریبهوار» به یکدیگر گره خوردهاند و برای باز شدن این گرهوگرهها، باید افکار کهنه و پوسیده را از احوالات خود دور کنند. فکری و همراهانش باید خیر پیش گرفتاری های استقلال باشند، اگر میخواهند سری میان سرها داشته باشند. استقلال با فرمان حرفهای صد تا یه غاز، آبش با فکری به یک جوی نخواهد رفت.