خبرورزشی/ مجید ابونوری؛ خیلی زود از تماشا کردن حوصله ام سر رفت! در نگاه اول سعی کردم به خود بقبولانم که این آشفتهبازار (بگو مگوی خلیلزاده و سعادتمند) سر و سامانی خواهد گرفت، اما هر چه میگذشت آرزویم در رویایش آرام گرفت!
سالهاست سکان فوتبال ما به دست اسافل افتاده است! شخصیتهایی که مثقالی اندیشگی ندارند و حیات و ممات فوتبال ما به تصمیمات آنها گره خورده است!
توضیحات شما با هر ترفند و روشی، هیچچیز را موجه نمیکند. در ناتوانی شما، با حرفهایتان سرپوش گذاشته نمیشود. شما در مبارزه با خودتان هرگز پیروز نشده و نخواهید شد، و همه پیشبینیهایتان درست از آب در نمیآید! فوتبالمان با شماها هنوز درگیر این است: که آیا باید ویرگول را درون پرانتز و یا باید بیرون آن قرار دهد؟! فوتبال ما اگر از تمام امراض نابودگر بشر و مصائب آن جان سالم به در ببرد، از «خود درگیری» بدون تردید، قسر در نخواهد رفت! در حالی که هیچ یک از این گفتهها، مرهمی بر هیچ دردی نیست، شما با حرفهای نا به جا، اعماق تاریک و دوردست خیال را جابهجا کردید!
سرمنشا این همه آشوب و بلوا کجاست؟ این همه جلز و ولز برای چیست؟ مدتهای مدیدی است؛ بوطیقای مدیریت درفوتبال ایران، بدون «فن» است! بدون آگاهی از صنعت تیمداری! حاشیه مدیریتی در فوتبال ایران حد و مرزی ندارد!
باتلاقی وسیع در مسیری بی انتها! این دغلبازیها، به قیمت از دست دادن آرامش است، که شور و شوق را در این فوتبال خواهد خشکاند. خوددرگیری منتج به مصیبت میشود. مدیران تصمیمگیر نباید به زبان خودشان حرف بزنند. مردانی با تصمیمات براق، که با سرور پر ولولهای در کوی و برزن بذر نابخردی میافشانند! نباید با اعمال هذیانآلود، مشکلات را، هم به فراموشی سپرد و هم بر آن افزود. با خلیلزادهها و سعادتمندها، این حلقه باطل همین طور ادامه پیدا خواهد کرد. چون مدیریت «رفاقتی» در ورزش ایران، هیچ جای سالمی نگذاشته است!