به گزارش خبرورزشی، انگار جرقهای در دیدار منچسترسیتی برابر بورنموث زده شد؛ جرقهای که تیم را از رخوت بیرون کشید و اندیشههای پپ گواردیولا را روشنتر ساخت.
شاید آن روز در اواخر ماه مارس از راه رسید، اما بهتر است بگوییم آمدنش هرچند دیر، مغتنم بود.
روایتهایی درباره آن روز در سواحل جنوبی وجود دارد — جایی که سیتی با وجود نمایشی متوسط، پس از دریافت گل نخست، به بازی بازگشت و صعود خود به نیمهنهایی جام حذفی را قطعی کرد.
گواردیولا پس از آن بازی گفت که روح تیم را دوباره زنده دیده؛ روزی که نیکو اوریلی برای نخستین بار در قامت یک مدافع چپ درخشان ظاهر شد و خود را به فوتبال انگلیس معرفی کرد.
همین عوامل، در کنار یک بازسازی تاکتیکی سنجیده، در احیای اخیر سیتی — پنج پیروزی در شش مسابقه — نقشی بنیادی ایفا کردهاند. سیتی بار دیگر به آن تسلط تحسینبرانگیز بازگشته که همواره مشخصه تیمهای گواردیولا بوده است.
نخستین نشانهها از این دگرگونی، کنار گذاشتن تدریجی وینگرها بود. تنها در دیدار برابر لسترسیتی بود که دو وینگر به طور همزمان در ترکیب ابتدایی قرار گرفتند.
در برخی دیدارها، گواردیولا از سیستم موسوم به «هافبک باکسی» بهره برد — چهار هافبک میانی در دو خط فشرده — تا مرکز میدان را پُر و مستحکم نگاه دارد و مانع از ضدحملات حریفان شود؛ همان نقطهای که از اکتبر گذشته پاشنه آشیل تیمش بود.
این تغییر بهوضوح مؤثر بوده؛ استون ویلا در دیدار سهشنبهشب، برای نفوذ از میانه زمین با دیواری نفوذناپذیر مواجه شد.
مدافعان کناری — اوریلی، قهرمان شنبه، و ماتیوس نونس، زننده گل پیروزی در میانه هفته — نقشی کلیدی در این ساختار ایفا کردند. این دو بازیکن در عرض زمین بازی را گسترش دادند و بارها به نقاط بلند حمله پیوستند. بدون اجرای موفق آنها، این سیستم به نتیجه نمیرسید. جالب آنکه برخی از اعضای کادر فنی، وقتی پپ برای نخستینبار پیشنهاد داد اوریلی میتواند در این پست بازی کند، با تردید به او نگریستند.
جرمی دوکو، وینگری با توانایی انفجاری در شتاب از سکون، از اواسط مارس تنها یک بار در ترکیب اصلی قرار گرفته، اما تأثیرش در دیدار برابر ویلا و سپس مقابل اورتون چشمگیر بود.
او تنها ۲۸ دقیقه در این دو مسابقه حضور داشت، اما همان اندک زمان کافی بود تا پاس گل خیرهکنندهاش مقابل ویلا — عبور برقآسا از مدافع و ارسال بیرونپای دقیق به نقطه خطر — و تحرکاتش در گودیسون پارک فضا را برای دیگر بازیکنان بگشاید و جرقههایی در جریان بازی ایجاد کند.
گواردیولا در اینباره گفت: «اخیراً از مدافعان کناری برای گشودن عرض زمین استفاده کردهام» — برخلاف گرایش همیشگیاش که تمایل داشت مدافعان کناری به درون زمین متمایل شوند.
او افزود: «وقتی جرمی یاد بگیرد چگونه در فضاهای داخلی بازی کند — چون از استعداد لازم برخوردار است — در آن نقش به کار گرفته خواهد شد. من همواره طرفدار وینگرهای کلاسیک بودهام، نبردهای یکبهیک در کنارهها. اما اخیراً، برای ثبات بیشتر و حفظ کنترل، بازی را از طریق مدافعان کناری گسترش دادهایم.»
در حال حاضر، این نقش مکمل با خصوصیات دوکو هماهنگ است. گرچه برخی، او را به دلیل بازده نهایی پایین نقد کردهاند، اما انرژی، تازگی و هیجانی که به میدان میآورد، برای تماشاگران و همتیمیها الهامبخش است.
درحالیکه سیتی به دنبال کنترل بیشتر در بازیهاست، تحرکات دوکو در دقایق پایانی میتواند تفاوتساز باشد.
گواردیولا افزود: «پاس نهاییاش مدام در حال پیشرفت است. او رشد کرده و باز هم بهتر خواهد شد. فعلاً هر کاری را با یک سرعت انجام میدهد، اما باید در لحظه تصمیمگیری آرام باشد، سر بلند کند، هدف بگیرد. اگر نه، تنها سانتر میکند برای سانتر کردن، و با این سبک به گل نمیرسیم. اما او تنها ۲۲ سال دارد، بسیار جوان است. سرعتش ویژگی منحصربهفرد اوست.»
استفاده از بازیکنی با مهارت دریبلزنی و سرعت بالا شاید انقلابی نباشد، اما گواردیولا با همین ابزار، شکافهای دفاعی بزرگی را بسته است که پیش از این بارها از آن ضربه خورده بود.
اینکه او توانسته با دو مدافع کناری که هنوز کاملاً با نقش جدیدشان آشنا نیستند، چنین دستاوردی داشته باشد، نشانی است از هوش تاکتیکیاش — که البته از او بعید نیست.
سانتر نونس که منجر به گل اوریلی در برابر اورتون شد، اهمیت این نقشها را آشکار ساخت. اوریلی سپس در بازی میانه هفته سه ارسال خطرناک دیگر داشت که هیچکدام به گل ننشست.
در دفاع، ضعفهایی دیده شده — عمدتاً از سمت نونس — اما روبن دیاز و یوشکو گواردیول بهخوبی در پوشش این نواقص ظاهر شدهاند.
گواردیولا پیشتر نیز سیستمهای خود را دستخوش تغییر کرده بود، گرچه تقریباً همیشه در چارچوب ۴-۳-۳ باقی مانده بود.
این بار اما، رویکرد او متفاوت بوده؛ سیتی در بازی مقابل ویلا و کریستال پالاس با دو مهاجم — جیمز مکآتی و عمر مرموش — و در کنار آن با آرایش باکسی نوینی به میدان رفت.
در دیدار با اورتون، تیم از سیستم ۴-۱-۴-۱ بهره برد؛ انحرافی از الگوی معمول، که البته با حضور برناردو سیلوا در جناح راست، عملاً خط میانی فشردهتر شده بود.
با اینهمه، به نظر میرسد این تحولات تاکتیکی موقتی باشند. همانطور که خود گواردیولا اذعان داشته، علاقهاش به وینگرهای کلاسیک پابرجاست — چه چپپا، چه راستپا — و شاید بازگشت به روزهای استرلینگ-سانه در راه باشد؛ با دوکو و ساوینیو در نقشهای محوری آینده.
اصول بنیادین بهآسانی دستخوش دگرگونی نمیشوند. آنچه اکنون شاهدش هستیم، بیش از هر چیز، راهحلی تاکتیکی و مقطعی است تا سیتی از خط پایان عبور کند و پیش از پنجره شلوغ نقلوانتقالات تابستانی، سهمیه لیگ قهرمانان را قطعی سازد — تابستانی که شاید آغاز فصل تازهای برای این تیم باشد.