مشکل رئال آنجاست که معجزههایش باید هر بار از پیش بزرگتر باشند، و روزی بالاخره به پایان خواهند رسید.» این جملهی خورخه والدانو – که شناختی ژرف از کاسا بلانکا دارد – پس از شکست سنگین رئال در لندن، بازتاب نگاه بسیاری از هواداران وفادار این باشگاه است.
معجزهی کهکشانی
لیگ قهرمانان ۲۰۲۲ صحنهی بازگشتهایی باورنکردنی برای رئال بود؛ نقطهی اوجش دقایق پایانی دیدار با منچسترسیتی که تیمی مات، ناگهان به تیمی ویرانگر بدل شد. اما هرچه به خورشید نزدیکتر شوی، خطر سوختن بیشتر میشود. این رئال که در دو بازی ۹ گل از بارسلونا خورده، در برنابئو ۳–۱ مغلوب میلانِ پرنقص شده و در این فصل ۱۱ بار شکست خورده، حال باید معجزهای دیگر – و این بار کهکشانی – رقم بزند تا باخت ۳–۰ در امارات را جبران کند؛ دیداری که در آن، کورتوا با چهار مهار درخشان بهترین بازیکن میدان بود، بلیند و آلابا دو بار توپ را از روی خط دروازه بازگرداندند، و تنها اشتباه سالیبا مانع از چهارمین گل آرسنال شد. آمارها میگویند توپچیها ۱۰ موقعیت خطرناک خلق کردند.
هیچکس جرأت ندارد پادشاهان اروپا را، با ۱۵ قهرمانی در چمپیونزلیگ و عنوان مدافع عنوان قهرمانی، از پیش حذفشده بداند. اما روشن است که حالا حتی معیار مداخلهی غیبی هم برای رئال بالاتر رفته است؛ خطری که شاید این تیم را از پا بیندازد و به سلطنت کارلو پنجم پایان دهد؛ عددی که نماد پنج قهرمانی آنچلوتی در لیگ قهرمانان است – بیش از هر مربی دیگری.
کارلو خسته است. فلورنتینو هم. هر دو در دل خواهان تغییرند، اما به زبان، خلافش را میگویند؛ از سر احترام، از نقشی که سالهاست ایفا میکنند، چرا که هنوز جایگزینی روشن در ذهن ندارند.
آنچلوتی از فدراسیون برزیل خواسته که منتظر بمانند. او مایل است آخرین فصل حرفهایاش را با تیم ملی برزیل در جام جهانی ۲۰۲۶ به پایان برساند. اما در ریودوژانیرو نیاز دارند که از ژوئن – برابر اکوادور و پاراگوئه – مربی روی نیمکت باشد، آن هم در حالی که مردم برزیل دلخور و خشمگیناند.
زمانبندیها همخوان نیست؛ جام جهانی باشگاهها از میانهی ژوئن تا میانهی ژوئیه برگزار میشود. و آنچلوتی به اصل خود پایبند است: «من آن کسی نخواهم بود که از اینجا میرود.»
پرز – همچون همیشه – پژواک خواستهی هوادارانیست که پروژهی موفق آنچلوتی را به پایانرسیده میدانند. او به اطراف مینگرد، اما چشمانداز روشن نیست. همه از ژابی آلونسو میگویند، جانشینی از پیش تعیینشده برای استادش، اما هنوز هیچکس گام نهایی را برنداشته است. فصل نسبتاً ناموفق بایرلورکوزن نیز نادیده گرفته نشده است.
درون باشگاه، نام آلوارو آربلوا نیز مطرح است – دوست نزدیک ژابی و مربی تیم جوانان رئال که در آستانهی قهرمانی در لیگ جوانان قرار دارد. او رابطهای خوب با پسر فلورنتینو دارد، اما هنوز مربیای خام و تجربهنیاموخته است. تکرار مسیر پپ گواردیولا یا زیدان در زمانی دیگر و شهری دیگر، همواره با ریسک همراه است.
رویای کلوپ
و چنین است که در روزهای اخیر، نام یورگن کلوپ نیز مطرح شده؛ هرچند او بهتازگی به خانوادهی ردبول پیوسته و تغییر مسیر حرفهای داده است. حتی برخی سایتهای هواداری از سه بازیکن درخواستی کلوپ نوشتهاند، اما پیداست که پا به قلمرو خیال نهادهایم. تنها نکتهی واقعی، احترام دیرینهی فلورنتینو پرز به مربی آلمانیست. رئیس باشگاه به نزدیکانش گفته که خواستار بررسی این گزینه شده، اما احتمال پاسخ منفی بالا به نظر میرسد.
تنش بالا
پس امید هواداران، تنها به یک «رِمونتادا» دیگر بسته شده است؛ بازگشتی که افسانهی بزرگ رئال را از پیش نیز گستردهتر کند و چند هفتهی دیگر برای تصمیمگیری به پرز و آنچلوتی بدهد.
اما مشکل آنجاست که فضای والدبباس تنشآلود است. چهار تفنگدار رئال – امباپه، وینیسیوس، بلینگهام و رودریگو – هر یک دیگری را به تلاش بیشتر میخواند، اما هیچکدام حاضر به فداکاری برای موفقیت جمعی نیست.
آنچلوتی تنها میتواند آنها را به مسئولیتپذیری فرا بخواند؛ کار بیشتری از دستش برنمیآید. حالا نوبت آنهاست. و خیلیها، این روزها، به شکست پروژهی کهکشانی نخست میاندیشند – تیمی با زیدان، فیگو، رونالدو، بکام و رائول – که بهدلیل نداشتن تعادل فروپاشید.
آیا تاریخ دوباره تکرار خواهد شد؟ آیا بازگشتی دیگر در راه است؟ یا سقوطی تازه در پیش داریم؟