ناصر شفق از مدیران قدیمی فوتبال ایران است که طی سالهای اخیر حضور او در فدراسیون فوتبال و باشگاهها به صفر رسیده است. او که زمانی نفر اول مذاکرهکننده با خاویر کلمنته بود و عضوی مهم از هیاترئیسه فدراسیون فوتبال محسوب میشد، بعد از مدتها سکوت از دلایل عدم حضورش در فوتبال میگوید و البته سری هم میزند به حدود ۱۷ سال قبل.
او از رازهایی پرده برمیدارد و برای نخستین بار دلایل قطع همکاری با خاویر کلمنته را بازگو میکند. دلایلی که اصلیترین آن مخالفت رئیسجمهوری وقت کشور بود.
شما سالها در فوتبال ایران فعالیت داشتید. هم عضو هیاترئیسه بودید و هم مدیرعامل باشگاههایی نظیر پاس تهران و تراکتورسازی تبریز. چه اتفاقی افتاده که شما را در فوتبال نمیبینیم؟
من عضوی از اولین هیاترئیسه انتخابی فدراسیون فوتبال بودم. چرا میگویم انتخابی، چون قبل از ما اعضای هیاترئیسه منصوب میشدند و رأی مجمع در حضور آنها نقشی نداشت. به مدت ۵ تا ۶ سال در هیاترئیسه مشغول فعالیت بودم و البته در کمیتههای مختلف فدراسیون فوتبال هم پست داشتم. در مدیریت باشگاهها هم مدیرعامل تراکتورسازی بودم و پاس تهران.
چرا حالا فعالیتی در فوتبال ندارید؟
الان بیشتر رو به نویسندگی آوردهام و سعی میکنم خاطراتی که برایم رقم خورده را در قالب یک کتاب در بیاورم. بیشتر تلاش میکنم با مسائل فرهنگی درگیر باشم تا ورزشی.
اما فوتبال هم میتواند نقشی در فرهنگ داشته باشد. اینطور نیست؟
بله، حرف شما را قبول دارم اما بالاخره باید به ما هم فضا داده شود. وقتی فضا باشد، آدم میآید و کار میکند. وقتی موقعیت به ما نمیدهند، خوب نیست که بروم و به افراد مختلف بچسبم. عادت دارم وقتی همه سمت چیزی هجوم میبرند، من سعی میکنم به آن سو نروم و دورتر بایستم. ضمن اینکه در تمام سالهای اخیر شور و اشتیاقی ندیدم که بخواهم وارد فضای فوتبال شوم.
طی هفتههای اخیر بحث فساد در فوتبال مطرح شده. میخواهیم بدانیم آیا زمان شما هم این مسائل وجود داشت؟
احساسم این است تا زمانی که مسائل مالی و پول وارد فوتبال نشده بود، این مشکلات هم وجود نداشت. تا دهه ۸۰ پول آنچنانی در فوتبال نبود و طبیعتاً نمیتوانست مسائل بحثبرانگیزی وجود داشته باشد. شاید یکی علاقه به باشگاهی داشت و از جیب خودش هزینه میکرد اما بعید میدانم تا آن مقطع فسادی در فوتبال وجود داشته باشد. آن زمان محیط ورزش سالمتر بود. حالا هم این طبیعت پول است که همراه خود فساد میآورد.
راه حل مقابله با این فساد چیست؟
ببینید سازمان اخلاقی اجتماع ما در فوتبال به هم خورده و پسلرزههای آن خودش را نشان میدهد. فوتبال یک صنعت در دنیا است و شاید هزینهای که در فوتبال میشود، بیشتر از بودجه ۱۵۰ کشور دنیا باشد. برخی کشورها یک دهم هزینه ورزش را به عنوان بودجه سالیانه ندارند. همین مسأله مشکلاتی را برای ورزش به وجود خواهد آورد. در فوتبال هر روز مبلغی بزرگ رد و بدل میشود و برخی به قصد خدمت، قدرت، شهرت یا رانت وارد میشوند و سوء استفاده میکنند. ما باید نقشه راهی را ترسیم کنیم که دزدی در فوتبال راه به جایی نبرد. باید در خانه خودمان را محکم ببندیم تا همسایه را دزد نکنیم. قبل از اینکه با معلول قضیه برخورد کنیم، بهتر است شالودهای پی بریزیم که امکان دزدی در فوتبال وجود نداشته باشد.
البته این فساد فقط مختص فوتبال ایران نیست و نمونهاش را در کشورهای اروپایی هم دیدهایم.
دقیقاً همینطور است. البته تفاوتش این است که اغلب باشگاههای اروپایی سعی میکنند با مرارت و سختی راهکارها را اجرا کنند. البته از این اتفاقات هم برایشان رخ میدهد. مثل یوونتوس در ایتالیا و همچنین نمونههایی در فرانسه و اسپانیا اما خب آنجا به نسبت فوتبال ایران کمتر فساد میبینیم. امیدوارم در کشور خودمان هم نظمی را درست کنیم و شفافسازی را در دستور کار قرار بدهیم که امکان فساد کمتر باشد.
وقتی نام شما شنیده میشود بیاختیار یاد خاویر کلمنته میافتیم. مربی اسپانیایی که قرار بود سرمربی تیم ملی ایران شود. اتفاقاً قرارداد هم بست اما به کشورش برگشت. بعد از حدود ۱۷ سال، راز جدایی کلمنته را میگویید؟ آیا درست است که میگفتند پروازی بود و به همین دلیل سرمربی تیم ملی نشد؟
متأسفانه هیچوقت به درستی به این موضوع پرداخته نشد. دستمزد کلمنته حدود ۳ تا ۴ میلیون یورو بود اما مذاکره کردیم و روی قراردادی ۳ ساله و با حقوق سالیانه ۶۶۰ هزار یورو به توافق رسیدیم. طبیعتاً خیلی از واسطهها از این اتفاق احساس خطر کردند. ضمن اینکه اصلاً ایشان پروازی نبود و قراردادش را هم شفاف امضاء کرد و میخواست کارش را آغاز کند.
پس چرا قرارداد فسخ شد و او به اسپانیا برگشت؟
دخالت سیاسیون، از جمله رئیسجمهوری وقت (آقای احمدینژاد ) باعث شد این قرارداد شکل اجرایی به خود نگیرد. رئیسجمهوری وقت فشار آورد که نباید ایشان سرمربی تیم ملی ایران باشد. به همین خاطر کلمنته از ایران رفت و دوباره در اسپانیا مشغول فعالیت شد.
من معتقدم اگر کلمنته میماند خیلی راحت میتوانستیم به جام جهانی برویم. فکر میکنم عنصر تخصص در تصمیمگیری بسیار مهم است که متأسفانه خیلی از مواقع آن را مشاهده نمیکنیم.