هیچ کس در شایستگی و لیاقت شمس آذر تردیدی ندارد. تیمی جوان که با همان اسکلت موفق در لیگ آزادگان به لیگ برتر آمد و این فصل همه را شگفت زده کرد. استعدادهای درخشانی که بیتردید در آینده از آنها بیشتر خواهیم شنید، با یک مربی جوان و خوب.
شمس آذر در هفته بیست و نهم امید استقلالیها برای توقف پرسپولیس بود. تیمی که در همین ورزشگاه دور رفت استقلال را ۲-۲ متوقف کرد و بدون شک این انتظار تنها به خاطر پتانسیل و توانایی خود تیم قزوینی ایجاد شده بود. آنها این فصل یقه همه بزرگان را گرفته بودند. اما این بازی با یک گل در نیمه اول به سود میهمان تغییر مسیر داد. چه بسا اگر نیمه اول بدون گل دو تیم به رختکن میرفتند، نتیجه چیز دیگری بود و دیدیم که شمس آذر در شروع نیمه دوم با استفاده از ضعف پرسپولیس به گل رسید. البته که حتی به فرض این اتفاق هم نمیتوان حکم داد که شمس آذر پیروز میشد ولی یک نکته بزرگ در همین فعل و انفعالات وجود داشت که از چشم کارشناسان دور نماند.
چند ثانیه قبل از گل پرسپولیس، شمس آذر روی دروازه حریف صاحب یک فرصت ایدهآل شد. بخش دفاعی پرسپولیس توپ را لو داد و بازیکنان جوان شمس آذر نتوانستند از این فرصت ایدهآل به گل برسند. آنها جوانی کردند و به خاطر کمبود تجربه، فرصت برتری از دست رفت چون هر کس میخواست خودش قهرمان بازی باشد و فلسفه ورزش تیمی فراموش شد.
چند ثانیه بعد همان اتفاق روی دروازه میزبان تکرار شد. این بار بخش دفاعی شمس آذر توپ لو داد و پرسپولیسیها با تجربهتر از آن بودند که این هدیه ایده آل را از دست بدهند. یک پاس به آل کثیر در عمق و پاس در عرض او و فروریختن دروازه خالی توسط اورونوف... اتفاقی که روی دروازه پرسپولیس ختم به خیر شد، روی دروازه شمس آذر به گل تبدیل و سرنوشت بازی و شاید جام قهرمانی فصل را عوض کرد. فقط و فقط تنها به یک دلیل، تجربه بازیکنان پرسپولیس و باور آنها به بازی تیمی و کمبود تجربه نزد بازیکنان شمس آذر که هیچکس در لیاقت و پتانسیل آنها شکی ندارد.