بازی به بازی با رقابتهای لیگ جلو میرویم و روی اتفاقات فوتبال ایران در لیگ داخلی زوم میکنیم. هر بار هم که این وقایع را بررسی میکنیم با خودمان میگوییم به جز اعتراض همگانی به داور مسابقه، بیانیههای صادر شده، حمله به فدراسیون، درگیریهای خسته کننده دو باشگاه، چالشهای مدیران رسانه ای و ادبیات خاص آنها و... آیا چیز دیگری هم در این فوتبال یافت میشود؟
هفته ای نیست که لیگ برگزار شود تا شاهد یک افتتاحیه شکوهمند باشیم و از ذات واقعی فوتبال لذت ببریم. ظاهرا این لیگ و این فوتبال، بهانه ای شده تا عده ای دور هم جمع شوند و همدیگر را به پشت هم اندازی متهم کنند. در چنین فوتبالی اما آیا میشود امید به پیشرفت داشت؟
هر بار رقابتهای لیگ را ورانداز میکنیم با خود میگوییم بی علت نیست که تیم امید ایران ۵۰ سال با حسرت صعود به المپیک، زندگی میکند، بی دلیل نیست که ۵ دهه در جام ملتهای آسیا قهرمان نمیشویم و بی حکمت نیست که یکی از تیمهای ایرانی در فرمت جدید لیگ قهرمانان آسیا به مقام اول نرسیده است.
بهترین دربی ایران، سوهان اعصاب است. در معمولی ترین بازیهای همین لیگ، سلاطین حاشیه وارد عمل میشوند و به داور و زمین و زمان حمله میکنند. هر بار وارد هفته ای تازه در فوتبال کشور میشویم، با خود نجوا میکنیم چه خوب شد که امثال علی دایی از این فوتبال رفتند و خودشان را خلاص کردند. چقدر عالی شد که سرانجام تصمیم گرفتند در این فوتبال نباشند. خوش به حال علی دایی که قید این فوتبال را زد و گفت میخواهم در آرامش زندگی کنم.
نمیدانیم این چیزی که به اسم فوتبال به خورد ما میدهند چیست اما هر چه هست نامش فوتبال نیست. فوتبال واقعی آنجاست که لیگ، تولید کننده بازیکنان بزرگ باشد. لیگ باید مولد باشد، پر تحرک، بازیکن و مربی ساز. در لیگ ما که چند مربی از سمتهای خود برکنار شده اند، همین حالا دچار قحط الرجال شده ایم؛ آنها جانشین ندارند، چون ما مربی لیگ برتری نداریم!
معنای فوتبال واقعی این است که روزی بزرگان جهان درباره یکی از پدیده ایرانی سخن بگویند. درست مثل اعتراف گری نویل مدافع انگلیسی و اسطوره باشگاه منچستریونایتد، که درمصاحبه ای گفته بود ترسناک ترین بازیکنی که مقابل من به میدان رفت، علی دایی بود، همان مهاجمیکه به جای جیووانی البر وارد زمین شد...