مدارسی که بعضاً فقط در تابستانها مثل قارچ رشد میکنند و در ادامه سال از آنها خبری نیست و با گرفتن پولی هنگفت از طریق شهریه، حسابی ثروتمند میشوند. حتی فجایع باور نکردنی در سطح فوتبال پایه رقم میخورد که بازگو کردن آن مسائل، توهین به اهالی فوتبال تلقی میشود.
با داغ شدن و تب شدید هوا و خانوادهها، به یکی از مدارس فوتبال در شهر کرج واقع در منطقه هفت سری زدم و گزارشی از تیم ستارگان البرز تهیه کردم.
پنج تا ده سال؛ همه در کنار هم
در بدو ورودم به چمن مصنوعی و فضای سرپوشیده این مدرسه فوتبال، موضوعی توجه ام را به خود جلب کرد. بچههای کوچک بسیار مشتاقانه و با انگیزه تمرینات خود را انجام میدادند و فوتبال بازی میکردند و همچنین به دستورات تاکتیکی مربی خود گوش میسپردند. سر و صدای زیادی به گوش میرسید و گاه داد و بیدادهای بازیکنان، مربی را مجبور میکرد که به آنها تذکر دهد و از آنها بخواهد سر یکدیگر فریاد نکشند و با آرامش کار خود را دنبال کنند. به چمن مصنوعی تیمشان، میتوان نمره یک از بیست را داد؛ به عبارتی کیفیت چمن مصنوعی از نوع درجه nام بود!
پدران و مادران؛ همیشه دلسوز!
بیشتر بچهها با پدر یا مادر خود به زمین چمن آمده بودند. والدین در کنار زمین بر روی سکو نشسته و فوتبال فرزندان شان را تماشا میکردند. در این حین با چندی از اولیا درباره مباحث مختلف فوتبال پایه به گفتگو پرداختم. با اولین کسی که در این قضیه صحبت کردم، یک پدر میانه سالی بود با عینک و موهای جوگندمی: «پسرم بسیار مستعد و عاشق فوتبال هست. خودم زمانی که نوجوان بودم، فوتبال بازی میکردم. کم و بیش فوتبال را پیگیری میکنم اما فوتبالهای اروپایی برای من حال و هوای دیگری دارند و طرفدار منچستریونایتد هستم. هزینههای این باشگاه فوتبال با توجه به شرایط اقتصادی، راضی کننده است. امکانات بدی هم ندارند اما مربیان، بسیار با اخلاق و خوب هستند.»
بعد از آن به سراغ مادری رفتم که فرزندش نزدیک به یک سال در این مدرسه فوتبال، توپ میزد و در پاسخ به پرسشهایم، اینگونه جواب داد: «من یک سالی میشود که هر هفته چهار روز با پسرم به این مکان میآیم. در مورد فساد هم باید عرض کنم که فساد، ریشه در همه جای کشور دوانده و باید یک کار اساسی نه تنها در فوتبال بلکه در همه ورزشها صورت بگیرد تا افراد فاسد در ورزش را ریشه کن کرد و از بین برد. نسبت به مربیهای این آکادمیشناخت زیادی ندارم اما مربی قبلی بچهها که نامش در حال حاضر یادم نیست، مدتی در کشور اسپانیا مشغول به کار بود.»
این بار به نزد مادر دیگری میروم که چشمانش به صفحه گوشی، خیره شده بود ولی با حال و احوال پرسی بنده گوشی را کنار گذاشت: «فرزندم را به این علت به مدرسه فوتبال میفرستم که در میان همسن و سالان خودش، فوتبال را بهتر از قبل بازی کند.در واقع رشته اصلی فرزندم کیک بوکسینگ است اما تعطیلات تابستان، فرصت بسیار مناسبی برای استفاده درست از وقت آزادشان میباشد. من این موقعیت ایدهآل فرزندم را با تفریحی به نام فوتبال پر کردم. بعضی از بچهها واقعا استعداد دارند و بسیار عالی فوتبال بازی میکنند ولی میتوان برخی دیگر را از حالت فرم بدنی، حدس زد و متوجه شد که به درد فوتبال نمیخورند.»
نوه و پدربزرگ فوتبالی!
یکی از نکات جالب توجه این گزارش، همنشینی و صحبت با پدربزرگی بود که نوهاش را به دلیل شاغل بودن پدر و مادرش، به مدرسه فوتبال آورده بود و بسیار هم دل پُری از وضعیت فوتبال داشت: «من خودم زمانی در جوانان راه آهن توپ میزدم. با مرتضی فنونی زاده هم که یکی از رفقای خوب و قدیمیمن در فوتبال است همبازی بوده ام. یادش بخیر! دورانی تیم راه آهن چقدر ستاره به فوتبال ایران ایران معرفی کرد؛ فرشاد پیوس، بیژن طاهری، خداداد عزیزی، امیر قلعه نویی، بهتاش فریبا و خیلی از فوتبالیستهای سرشناس کشور که در راه آهن پلههای ترقی را طی کردند. من هم از آن نسل هستم اما حیف که مصدومیت اجازه نداد بیشتر از آن، به فوتبال ادامه دهم. در یک دیدار دوستانه برابر استقلال با تکل بسیار بلند رضا رجبی روی پایم مواجه شدم و مینیسک پایم از دو طرف پاره شد.»
وی در مورد مقایسه نسل فعلی با نسل طلایی گذشته، به این شکل به توضیح پرداخت: «اصلاً آن موقع ما چنین امکاناتی نداشتیم. اینجور نبود که پدر و مادرها، بچهها را به آکادمیبیاورند و ثبت نام کنند! خودمان دنبال توپ و فوتبال بودیم و با هزار بدبختی از دست پدر و مادر فرار میکردیم که به فوتبال و زمین خاکی برسیم.
اگر آن نسل، امکانات و تجهیزات الان را در اختیار داشت، اتفاقات خارقالعادهای رقم میزدند و میتوانستیم به چه افتخاراتی در آسیا و جهان دست پیدا کنیم.»
«هم تیمیهای من در آن سالها به دنبال پول نبودند و فقط عشق به پیراهن و تعصب و غرور، از آنها یک اسطوره ساخت! شخصاً معتقدم که استعدادهای ناب مال مناطق محروم و کم بضاعت و پایین شهر است و باید آنجاها به دنبال پرورش و کشف فوتبالیست بود. نسل طلایی ۹۸ چطور پیشرفت کرد؟ آن نسل در کوچه، فوتبال را یاد گرفت و آموخت!»
پس از اتمام صحبتهایم با پدرها و مادرها، به دنبال شرایطی برای حرف زدن با مربی تیم بودم که موفق به انجام این کار شدم. آبان لاچینی، مربی که سابقه چند ساله در تیمهایی همچون مقاومت البرز، سیمرغ، شهباز اسپاد اصل و میعاد اروند رود به عنوان مربی و بدنساز را دارد اذعان داشت: «شخصاً به فساد در این طیف سنی و تیمهای کوچک، اعتقادی ندارم. زد و بندها و تبانیها اکثراً در تیمهای بزرگ آکادمیمثل استقلال، پرسپولیس، ساپیا و پیکان، رخ میدهد.»
در ادامه عنوان کرد: «فیفا در آیین نامه خود اشارهای کامل و واضح به فوتبال پایه دارد. هدف فوتبال پایه، طبق تعریف فیفا، لذت بردن، بازی کردن و ایجاد نشاط و شادابی برای بچههاست.»
او افزود: «البته اکثر بچههایی که عضو تیم ستارگان البرز میباشند، مستعد فوتبال هستند. من در کنار چند مربی و همکار خود، علاوه بر نقاط قوت، بر روی نقاط ضعف بچهها کار میکنیم که هر دو مورد به یک برابری و تعادل برسند.»
آبان لاچینی درباره تفاوت نسلها گفت: «من احساس میکنم این نسل بهتر و راحتر پیشرفت میکند و با یک آرامش خاطر به فوتبال خود ادامه میدهند و به جایگاههای بالاتر میرسند؛ در حالی که نسل ما اصلا چنین وضعیتی نداشت و باید با هزار نفر، جر و بحث میکردی و از صدها فیلتر رد میشدی! ما نمیتوانیم کمتر از گل به بچهها چیزی بگوییم! هم نسلان من از مربیان، انواع و اقسام فحش و بد و بیراه را میشنیدند! از توانایی نسل فعلی حتما در آیندهای نه چندان دور،بیشتر خواهید شنید! مطمئن باشید!» او همچنین اضافه کرد: «خودم توسط ضیا عربشاهی، پیشکسوت پرسپولیس به بدترین شکل ممکن تحقیر شده ام! واقعا دوست ندارم مجدداً از آن یاد کنم و هر وقت به یاد حرفها، حرکات و رفتار او میافتم، اوقاتم مکدر و تلخ میشود!»
در نهایت باید اعتراف کرد که از دل کوچه پس کوچه و بن بستهای پایین شهر، فوتبالیستهای بزرگی نه تنها به ایران بلکه به فوتبال جهان، معرفی شدند و سالهای متمادی، برای پرچم ایران افتخار آفرینی کردند. در این دوره و زمانه،تقریباً کوچهها از بین رفته اند و شاید از دلایل اصلی نتیجه نگرفتن تیمهای ملی در سطوح پایه، استعدادهایی است که هیچ وقت کشف نمیشوند و به منصه ظهور نمیرسند. چه استعدادهایی که با همین محرومیت و فقر، نابود شدند! چرا دیگر نسلهای گذشته، به وجود نمیآیند؟ چرا باید دائما خبر حذفهای زودهنگام تیمهای ملی نوجوانان، جوانان و امید را در تورنمنتهای مهم ملی آسیا و جهان بشنویم؟ چرا امثال تیمهای امید استقلال و پرسپولیس، با بازیکنان سفارش شده بسته شوند؟ نه تنها هیچ آکادمیبین المللی و استاندار در جای جای کشور نداریم بلکه کوچهها و بن بستها که زمانی محل پرورش و تولد ستارهها بود را برچیدیم! اگر بخواهیم در المپیک، جام ملتهای آسیا و جام جهانی، عملکرد موفقی از خود نشان دهیم باید در اولین فرصت، زیر ساخت و امکانات تیمها را عوض کنیم؛ شیوه تفکر دفاعی مربیان را تغییر داده و به فوتبال هجومیو زیبا، روی بیاوریم و تیمها را با آخرین علم روز فوتبال دنیا، هماهنگ سازیم!
موفقیت قطر در جام ملتهای امارات را باید مدیون کمپ اسپایر دانست. مراکش هیچ وقت نمیتوانست بدون وجود آکادمیسلطان محمد ششم، به چهار تیم جام جهانی قطر راه پیدا کند.
فرانتس بکن بائر در نقل قولی جالب، راجع به اهمیت فوتبال پایه گفته بود: «ما از بهترین مربیان خود در بخش استعدادیاب و فوتبال پایه بهره میجوییم و استفاده میکنیم!» موفقیت در فوتبال به هیچ وجه حادثه نیست؛ حال قضاوت با شما...
معین احمدوند| باشگاه خبرنگاران آزاد