فقط ۲ روز مانده بود تا میروسلاو بلاژویچ یکی از بزرگترین سرمربیان تاریخ فوتبال ۸۸ ساله شود، اما او که سالها با سرطان دست و پنجه نرم میکرد در آرامش و وقتی هنوز ۸۷ ساله بود درگذشت.
چیرو که در دوران بازی برای مدت کوتاهی پیراهن دینامو زاگرب را پوشید و در تیمهای لوکومتیو زاگرب، سارایوو، ریِکا و سیون سوئیس هم بازی کرد، بیشتر به خاطر خدماتش در دوران مربیگری شناخته شده است نه دوران بازی به عنوان وینگر راست.
کرواسیِ ۱۹۹۸ یکی از بهترین تیمهای تاریخ جام جهانی در ۲ دهه اخیر بود. داستان نابغهای به نام زوونمیر بوبان و استعداد بینظیری به نام رابرت پروسینچکی، اعتمادبهنفس اسلاون بیلیچ و شاهکارِ داوور شوکر. با این حال در مقایسه با این نامها کمتر به این موضوع پرداخته میشود که معمار اصلی آن تیم فوقالعاده میروسلاو «چیرو» بلاژویچ بود. خالق یکی از تاریخیترین داستانهای فوتبال و جام جهانی.
جنگ جنگ تا پیروزی
زمانی که میروسلاو بلاژویچ هدایت تیم ملی کرواسی را بر عهده گرفت کمتر از یک سال از زمانی که فدارسیون فوتبال این کشور توسط یوفا به رسمیت شناخته شود، میگذشت. سال ۱۹۹۲ فیفا کرواسی را به رسمیت شناخت اما ۱۲ ماه طول کشید تا بلیزرها وارد اتحادیه فوتبال اروپا شوند. این به معنای از دست رفتن شانس حضور در مرحله انتخابی جام جهانی ۱۹۹۴ بود. مسلماً فوتبال در کشوری که هنوز تحت تأثیر جنگیست که در آن ۲۰ هزار قربانی و ۵۰۰ هزار آواره داشته، اولویت نیست. بین اعلام استقلال کرواسی در اکتبر ۱۹۹۱ از یوگسلاوی سابق و پایان خصومت در نوامبر ۱۹۹۵ هنوز هم مشکلات زیادی در کشور وجود داشت. در هر صورت ۴٫۷ میلیون نفر کروات در سرتاسر دنیا منتظر شروع کار تیم ملی فوتبال کشورشان و بازی کردن در اولین تورنمنت بزرگ بینالمللی یعنی یورو ۱۹۹۶ و دو سال بعد به عنوان یک کشور مستقل در جام جهانی ۱۹۹۸ بودند.
پدرِ میهنپرستها
با تقدیر از بوسنیوهرزگووین، جایی که چیـرو سال ۱۹۳۵ در خانوادهای کاتولیک در شهر تراونیک متولد شد، او توانست احساس وطنپرستی و غرور را به کرواتها هدیه دهد و نقش مهمی در تمرکز یک تیم بااستعداد ایفا کرد. بلاژویچ پس از سوم شدن در جام جهانی ۱۹۹۸ گفت: «من بازیکنانی شگفتانگیز با بالاترین میزان حس وطنپرستی را در اختیار داشتم. بازیکنانم آماده انجام یک کار بزرگ برای کشورشان بودند. یکی از مزایای بزرگ کرواسی در ورزش همین احساس میهنپرستانه است.» این صحبتهای بلاژویچ شاید برای کسانی که موافق تفکیک ورزش و سیاست هستند، غیرقابل درک باشد. اما این نمونهای از صحبتهای مربی بود که از عامل انگیزه برای پیشبرد تاکتیکهایش و شکلگیری موفقیت استفاده کرد. مردی که عشقش به فوتبال را فقط با ستایش خودیها نشان میداد. «او همیشه میگفت بهترین مربی جهان است.» اسلاون بیلیچ این جمله جالب را به جاناتان ویلسون نویسنده کتاب «پشت پرده» گفت و او هم در کتابش آن را آورده. بیلیچ در ادامه میگوید: «من نمیگویم او مربی بد یا مربی خوبی بود، اما مربی ایدهآل برای ما بود. اگر شما به ما فابیو کاپلو، سرالکس فرگوسن یا آرسن ونگر را داده بودید هم کارمان به سرانجام نمیرسید. او پدر همه بود، یک انگیزه بزرگ.»
مخترع ۲-۵-۳
شخصیت کاریزماتیک و قابل احترام میروسلاو بلاژویچ باعث میشد او هیچگاه از هدفش نترسد و این ادعا اغراقآمیز نیست. زمانی که رابرت پروسنچکی ۱۸ ساله را رد کرد و گفت اگر او تبدیل به بازیکنی حرفهای شود مدرک مربیگریاش را خواهد خورد! این اتفاق رخ داد و پروسینچی در جام جهانی ستاره تیمِ چیرو بود، اما مدرک مربیگریاش را نخورد! در گفتوگو با ویلسون در کتاب «معکوس کردن هرم» چیرو میگوید: «پسرم بگذار یک واقعیت را به تو بگویم. سیستم ۲-۵-۳ را سال ۱۹۸۲ من اختراع کردم، میروسلاو بلاژویچ!» چیرو با اعتمادبهنفس در حالی این ادعا را میکند که دانمارک و آرژانتین در دهه ۱۹۸۰ با هدایت سپ پیونتک و کارلوس بیلاردو از این سیستم استفاده میکردند. حتی بیلاردو در واکنش به این حرفِ چیرو به او خندید و گفت این مربی بوسنیایی نباید ادعای پدری برای این سیستم را داشته باشد. صرفنظر از اینکه بلاژویچ سیستم ۲-۵-۳ را اختراع کرده یا خیر او قطعاً تأثیر زیادی در فوتبال کرواسی با این سیستم گذاشت و از آن تا سال ۲۰۰۶ یعنی ۶ ماه پس از ترک کرواسی در تیمهای مختلف از جمله تیم ملی ایران و دیناموزاگرب استفاده میکرد.
قهرمانِ یوگسلاوی و سوئیس
به سال ۱۹۸۲ برگردیم، زمانی که بلاژویچ انقلاب تاکتیکی را در دیناموزاگرب شروع کرد در دومین فصل حضورش در این تیم موفق شد تیمش را پس از ۲۴ سال به قهرمانی لیگ یوگسلاوی برساند. سال بعد دینامو قهرمان جام حذفی شد ولی نتوانست از عنوان قهرمانیاش در لیگ در رقابت با هایدوک اسپلیت و پارتیزان بلگراد دفاع کند و تیمش با تنها ۲ امتیاز کمتر نسبت به پارتیزانِ قهرمان سوم شد. این اتفاق مساوی شد با جدایی چیرو از تیم اول پایتختِ کرواسی. دینامو این مغز متفکر را از دست داد و گراسهاپرز او را به چنگ آورد. در سوئیس هم مهمان فصل اول یک قهرمانی دیگر به افتخارات خودش و باشگاه افزود. مربی بوسنیایی در مجموع حدود ۱۵ سال خاطرهانگیز را در سوئیس سپری کرد که شامل حضور در تیم سیون سوئیس در زمان بازیگری هم میشود. او حتی مربیگری را هم در سوئیس با تیم ویوی اسپورت آغاز کرد. تیم در دسته چهارم بود و چیرو آن را تا دسته اول بالا آورد. او از سال ۱۹۶۸ که مربی شد تا سال ۱۹۷۹ که با ریِکا به یوگسلاوی برگشت در سوئیس کار کرد. میروسلاو بلاژویچ شهروند کشور سوئیس هم هست.
رابطه چیرو و سیاست
مدتی در فرانسه هدایت نانت و در یونان هدایت پائوک را بر عهده گرفت تا این که در دومین مقطع به دیناموزاگرب پیوست. اولین بازگشتش به کرواسی چندان خوشایند نبود و با وجود قهرمانی در یک فصل کنار گذاشته شد. با این حال در دومین مقطع دیگر لیگ یوگسلاوی در کار نبود و او باید تیمش را برای شرکت لیگ کرواسیِ تازه استقلالیافته آماده میکرد. نخستین فصل لیگ کرواسی موسوم به Prva NHL بود و قهرمان این فصل اول هم تیمی نبود جز تیمِ چیرو، تیمی که آن زمان با نام کرواسیا زاگرب فعالیت میکرد. با این قهرمانی حتی در عرصه سیاسی هم بلاژویچ اعتبار بیشتری پیدا کرد. در آغاز دهه ۱۹۹۰ چیرو به اتحادیه دموکراتیک کرواسی (HDZ) پیوست که توسط فرانیو تودمن اولین رئیسجمهور کرواسیِ استقلالیافته رهبری میشد. بلاژویچ هم هیچگاه تلاش نکرد دوستیاش با تودمن را مخفی کند، کسی که با گذشت ۲۳ سال از مرگش هنوز هم یک شخصیت برجسته در تاریخ کرواسی محسوب میشود. چیرو زمانی در تمرین بلیزرها با تمجید از تودمن گفت: «پرزیدنت تودمن همیشه یک علاقهمند به فوتبال بوده و یک بازیکن مهم در موفقیت کرواسی به شمار میرود. من خیلی به او نزدیک بودم و ارتباط خاصی داشتیم. او به فوتبال کرواسی بسیار کمک کرده است.» چیرو تا سال ۲۰۰۰ هم عضو HDZ باقی ماند زمانی که مخالفت عمومی با جانشینی ایو ساندر باعث خروج او از حزب شد. ۵ سال بعد میروسلاو بلاژویچ به عنوان یک کاندیدای مستقل در انتخابات ریاست جمهوری کرواسی شرکت کرد، قبل از اینکه با پیوستن دوباره به HDZ همه را شگفتزده کند. ۴ سال بعد از آن هم موفق شد در انتخابات محلی زاگرب نماینده حزب شود. اگر تودمن به بلاژویچ کمک کرده پس نتیجه میگیریم که خلاف این قضیه هم صادق بوده است. تودمن به عنوان رئیسجمهور به بلیزرها کمک کرد و میدانست موفقیت آنها راهی برای اثبات کرواسی به عنوان یک کشور مستقل در آن زمان و آینده است. ایگور اشتیماتس مدافع میانی تیم ملی کرواسی تا سال ۲۰۰۲ میگوید هویت جدیدشان در زمین قابل مشاهده بود و ادامه میدهد: «زمانی که برای یوگسلاوی بازی میکردم چیزی به این معنا وجود نداشت. فقط یک ورزش بود، نه بیشتر. حالا احساس بینظیری درباره تیم ملی داریم. انتظار داشتیم همه سرود ملی یوگسلاوی را بخوانیم، اما نمیخواستیم. حالا حس میکنیم که کروات هستیم و میتوانیم همهجا بگوییم اهل این کشوریم. کاری که قبلاً نمیتوانستیم انجام دهیم.»
قهرمانانِ رده سوم
با انگیزهای که بازیکنان کرواسی داشتند بلاژویچ راحتتر توانست با تاکتیکهایش نوازنده اصلی این تیم باشد. در سال ۱۹۹۶ به جام ملتهای اروپا در انگلیس راه پیدا کردند و نمایشهای درخشانی داشتند. کرواتها هنوز روزی که با درخشش شوکر ۳ گل به دانمارک و پیتر اشمایکل زدند را به یاد دارند. دانمارکی که مدافع عنوان قهرمانی یورو بود. پیش از ترکیه را برده بودند و با وجود شکست برابر پرتغال به عنوان تیم دوم از گروهشان صعود کردند. مانع آنها در مرحله یکچهارم نهایی آلمان بود که در نهایت قهرمان شد. با باخت ۲-۱ پیروزمندانه از دور رقابتها کنار رفتند. اما ۲ سال بعد بلاژویچ و شاگردانش انتقام آن شکست را از آلمانِ پرستاره گرفتند و در همان مرحله یکچهارم نهایی این مرتبه آنها با ۳ گل از یارنی، ولائوویچ و شوکر ژرمنها را به خانه فرستادند. کرواسی در گروهی قرار گرفته بود که آرژانتین، ژاپن و جامائیکا هم حضور داشتند و پیروزی برابر ۲ تیم کوچکتر گروه و شکست برابر آرژانتین این بار هم آنها را به عنوان تیم دوم راهی مرحله بعد کرد. برد برابر رومانی هم دور از انتظار بود چرا که حریف در شرایط خوبی قرار داشت. اما چیرو اعتقاد ندارد پیروزیهایشان شگفتی بوده و بیان میکند: «من بازیکنانم را متعاقد کرده بودم که در جهان بهترینها هستند و آنها هم پذیرفتند. ما با اطمینان جلو رفتیم، ماشینِ آلمانی را نابود کردیم و به آنها نشان دادیم کرواتها چگونه فوتبال بازی میکنند.» شاید بلاژویچ اعتقاد داشته باشد نتایج تیمش عجیب نبوده، اما او کمی خرافاتی هم بود و از کلاه معروفی مثل ژاندارمها استفاده میکرد که میگفت برایش خوششانسی میآورد. چیرو سال ۱۹۸۲ هم که با دینامو قهرمان شد همیشه یک شال سفید همراه خودش داشت. در نیمهنهایی جام جهانی ۱۹۹۸ کرواتها بدشانس بودند که به یکباره لیلیان تورام تبدیل به بازیکنی گلزن شد. در حالی که کرواسی بازی خوبی انجام داده بود ۲ گل از یک مدافع فرانسه را راهی فینال کرد و بلیزرها را به دیدار ردهبندی برابر هلند فرستاد. جالب است بدانید تورام در کل دوران بازیاش فقط همان ۲ گل ملی را به ثمر رساند! درخشش بعدی برابر لالههای نارنجی بود و شوکر هم گل پیروزیبخش تیمش را زد تا با ۶ گل آقایگل جام شود. افتخاری تاریخی برای فوتبال کرواسی که آنها را در ردهبندی فیفا در فاصله ۶ سال از رده ۱۲۲ تا رده چهارم بالا آورد. بعد از این افتخار بزرگ انتظارها از تیمِ چیرو بیشتر شده بود و عدم صعود از دور انتخابی یورو ۲۰۰۰ منجر به کنارهگیری مربی بزرگ کرواسی شد. کرواتها در انتخابی از یوگسلاوی و ایرلند پایینتر قرار گرفتند و حتی به پلیآف هم نرسیدند.
ایران و دیگران
کمتر از یک سال بعد از جدایی از کرواسی چیرو به آسیا رفت تا آنجا هدایت ستارههای ایران در انتخابی جام جهانی ۲۰۰۲ را بر عهده بگیرد. با وجود تیم خوبی که داشت در پلیآف برابر ایرلندِ پرستاره در مجموع ۲ بازی ۲-۱ تیمش مغلوب شد و باز هم ناکام بود. بلاژوویچ قول داده بود با فرمولهای خودش باعث پیشرفت ایران شود ولی او پس از نرسیدن به جام جهانی هم خیلی زود این کشور را ترک کرد تا دستیار مورد اعتمادش برانکو ایوانکوویچ جانشینش شود. بعد از ایران چیرو در تیمهای مختلفی تا سال ۲۰۱۴ مربیگری کرد. در کرواسی، سوئیس، چین، بوسنی و حتی مدتی در تیم مس کرمان در لیگ برتر ایران. هدایت تیم ملی بوسنی و تیم ملی زیر ۲۳ سالههای چین را هم پذیرفت. در تیم ملی بوسنی موفق بود و تیمش را تا مرحله پلیآف انتخابی جام جهانی ۲۰۱۰ جایی که هیچگاه این تیم نرسیده بود رساند، اما ارتباط گذشتهاش با تودمن باعث شد خیلی زود با یکی از اعضای فدارسیون فوتبال بوسنی که مخالف او بود به مشکل بخورد و از این تیم هم جدا شود. در سالهای پایانی هم در زاگرب، اسلوبودا توزلا و زادار کار کرد و از سال ۲۰۱۵ مربیگری را کنار گذاشت.
با تمام این سابقه بیش از ۵ دههای چیرو در مربیگری هنوز خاطره کرواسی بینظیر او در سال ۱۹۹۸ در ذهن مردم کرواسی و جهان باقی مانده. کرواتها میروسلاو بلاژویچ را به عنوان «مربیِ همه مربیها» میشناسند.