وقتی یورگن لوکادیا ناگهان از ایران میرود و بعد هم در گفتوگو با رسانهها ادعاهایی را مطرح میکند، تکلیف مربیان بزرگ خارجی که فدراسیون فوتبال بعضا ادعا می کند با آنها مذاکراتی را انجام داده مشخص است.
از هر نظر که به این ماجرا نگاه کنید، شرایط برای توافق با یک مربی بزرگ خارجی مهیا نیست و این فوتبال ورشکسته که درآمدهایش از سوی ارگانهای بینالمللی فوتبال توقیف شده، میداند رفتن سراغ چنین گزینههایی یک ریسک بزرگ و دردسرساز است.
در این فدراسیون هیچکس دوست ندارد با پروندهای مشابه ویلموتس دودمانش بر باد رود؛ بنابراین باید برای انتخاب سرمربی تیم ملی احتیاط کرد؛ بهویژه که چنین گزینهای خارجی هم باشد!
از راهروهای فدراسیون فوتبال اما خبر دیگری هم به گوش میرسد؛ گویا شرایط برای انتخاب یک سرمربی ایرانی فراهم شده و اعضای هیئت رئیسه روی این مسئله تاکید دارند.
سوال اما این است: کدام مربی ایرانی؟ فدراسیون فوتبال بین مربیانی که گلچین کرده، با چه کسی میتواند توافق کند؟ اصلا با کدامیک از آنها جرات توافق دارد؟
اگر از تکه و پاره کردن تعارفات مرسوم فاکتور بگیریم، چند مربی ایرانی برای حضور در نیمکت تیم ملی واجد شرایط هستند یا لااقل میشود اسامی آنها را مطرح کرد؛ امیر قلعهنویی، علی دایی، یحیی گلمحمدی، جواد نکونام و فرهاد مجیدی.
دایی را احتمالا باید از این لیست خطخورده بدانیم اما درباره سایر گزینهها نیز شرایط خاص وجود دارد. مثلا حضور گلمحمدی میتواند استقلالیها را وادار به واکنش کند و پیشنهاد به فرهاد مجیدی برای پرسپولیسیها قابل قبول نیست. فدراسیون فوتبال از ارائه پیشنهاد به نکونام خاطره خوبی ندارد و قلعهنویی هم در سالهای اخیر چند بار در یک قدمی توافق با فدراسیون قرار گرفته اما آرزوی بازگشت او محقق نشده است.
در نتیجه کار فدراسیون فوتبال حتی برای انتخاب سرمربی ایرانی آسان نیست و یکی از دلایل عقبنشینی مدیران برای اعلام زودهنگام سرمربی تیم ملی، همین سردرگمیهای عجیب است.