باشگاههای ایران فقط در بحثهای سخت افزای دچار مشکلات عدیده نیستند؛ ما در سایر بخشها هم مشکلات فراوانی داریم. یکی از این گرفتاریها اما خریدهای خارجی است.
تجربه نشان داده به ندرت بازیکنان خوب خارجی توسط باشگاههای ایرانی جذب میشوند و در این باره اگر بخواهیم وارد جزئیات شویم و دست به عصا حرکت نکنیم، به سیاههای از بازیکنانی برمیخوریم که وارد تیمهای مختلف شده اند و جز ضرر و زیان هم کارکرد دیگری نداشته اند.
ماجرای بازیکن گابنی گل گهر که مشخص شده سابقه ملی ندارد و همین مساله منجر به صدور حکم محکومیت برای این باشگاه شده، اولین خرید دردسرساز خارجی در فوتبال ما نیست اما امیدواریم آخرین اشتباه از سوی تیمهایی باشد که به هر دلالی اطمینان نکنند و با هر واسطهای در این راستا وارد رایزنی نشوند.
اگر بخواهیم گذشتهها را شخم بزنیم، به نام بازیکنانی میرسیم که یکی شغل اصلی اش پرنده فروشی بود، دیگری با رباط صلیبی پاره قرارداد بسته بود و در شاهکار خیره کنندهای دیگر، بازیکنی به ایران آمد که دونده بود و هیچ ربطی به فوتبال نداشت.
تیمهای ایرانی سوابق متعددی در این زمینه دارند و گل گهر تنها تیمینیست که دچار این اشتباه شده است. باید قبول کنیم که نه تنها باشگاهها باید در این موراد نگاه سختگیرانه تری داشته باشند که خود مربیان هم با استفاده از روابط خود، خریدهایشان را از جایی انجام بدهند که این طور دچار خسارت نشوند.
اصلا اگر قرار است تیمهای ایرانی با دلالها کار کنند، باید به واسطههایی رجوع کنند که استانداردها را میشناسند و حاضر نیستند برای گرفتن پورسانت خودشان، هر بازیکنی را به تیمهای ایرانی معرفی کنند.
منهای رای کمیته انضباطی و محکومیت گل گهر که باید ببینیم در کمیته استیناف چه سرنوشتی پیدا میکند، لاجرم در انتظار روزهایی میمانیم که باشگاهها به جز فرآیند حق پخش و تبلیغات محیطی، برای مسائلی دیگر از جمله خریدهای خارجی، نگاه خود را عوض کنند و یک بار برای همیشه، پرونده سنگین فوتبال ایران را در این ماجرا ببندند.