خبرورزشی- مهدی یکتا؛ روز ۱۵ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۲ را هرگز در دوران کاری خود فراموش نخواهم کرد. آن روز بیست و ششمین فینال جام حذفی ایران بین دو تیم پرسپولیس و سپاهان برگزار شد و در نهایت به قهرمانی سپاهان منجر شد. این بازی به صورت تک حذفی و با میزبانی پرسپولیس در تهران برگزار شد.
از قضا سرمربی آن تیم پرسپولیس هم یحیی گل محمدی بود. شروع این دیدار با حملات پرسپولیس همراه بود اما در ادامه زردپوشان اصفهانی بازی را به تعادل کشاندند و پس از گلی که کریم انصاریفرد به ثمر رساند این شاگردان کرانچار (سرمربی وقت سپاهان اصفهان) بودند که نبض بازی را در اختیار گرفته و موقعیتهایی را هم روی دروازه میزبان ایجاد کردند اما در نهایت نیمه اول با پیروزی یک بر صفر سرخپوشان به پایان رسید.
در نیمه دوم سپاهانیها نمایش بهتری داشتند و با حملاتی منطقیتر دروازه پرسپولیس را به خطر انداختند اما این اشتباه حسین ماهینی مدافع پرسپولیس بود که در دقیقه ۵۹ جواهیر سوکای را در موقعیت گلزنی قرار داد و این بازیکن با ضربه ای محکم در زاویه بسته بازی را به تساوی کشاند.
پس از این گل بازهم سپاهانیها بودند که با تغییراتی که در ترکیب خود دادند برتر از میزبان سرخپوش خود بازی کردند و موقعیتهای مناسبتری را برای گلزنی روی دروازه پرسپولیس ایجاد کردند اما در پایان ۹۰ دقیقه با تساوی به پایان رسید تا کار به وقتهای اضافه کشیده شود.
در وقت اضافه اول پرسپولیس حملات بیشتری را روی دروازه سپاهان پی ریزی کرد و در دقیقه ۹۹ موفق شد توسط محمد نوری به گل برتری دست پیدا کند. در این صحنه غلامرضا رضایی با ضربه سر از بین مدافعان سپاهان، نوری را در موقعیت گلزنی قرار داد و این بازیکن با ضربهای آرام گل دوم پرسپولیس را به ثمر رساند.
در شروع وقتهای اضافه دوم سپاهان خیلی زود توانست به گل تساوی دست پیدا کند. در دقیقه ۱۰۶ و یک دقیقه پس از شروع نیمه دوم وقتهای اضافه محمد غلامی از اشتباه مدافعان و دروازهبان پرسپولیس نهایت استفاده را برد و برای دومین بار دروازه نیلسون را باز کرد تا کار دو تیم به ضربات پنالتی کشیده شود.
زندهیاد هادی نوروزی و رضا حقیقی پنالتیهای پرسپولیس را خراب کردند تا سپاهانیها برنده این جدال نفسگیر و ماراتن گونه شوند.
پایان این دیدار اما با حواشی عجیبی همراه بود. مهدی مهدوی کیا که دلخوریهایی هم از بعضیها داشت چهارگوشه زمین را بوسید و برای همیشه از دنیای فوتبال البته با اشک و گریه خداحافظی کرد. آن روز به عنوان گزارشگر برنامه ورزش و مردم در استادیوم حاضر شده و مشغول تهیه مصاحبه و خبر بودم. قصد داشتم از مهدی مهدوی کیا مصاحبه بگیرم که ناگهان علی کریمی را از راه دور و در راهروهای رختکن دیدم. معمولا او دیرتر از سایربازیکنان میآمد اما به نظر میرسید این بار خبری شده که زودتر از معمول رختکن را ترک کرده است. نمیخواست با خبرنگاران صحبت کند و به همین خاطر از میسکدزون رد نشد و از آن طرف میخواست برود که روبرویش سبز شدم و... شروع به صحبت کرد: «به جون جفت بچههام حتی همسرم هم از این تصمیم من با خبر نیست. من و مهدی مهدویکیا برای همیشه میریم پی زندگی مون و... »
باورش سخت بود اما حقیقت داشت. اینکه جادوگر محبوب فوتبال ایران بدون اطلاع قبلی و به صورت ناگهانی و احساسی تصمیم به خداحافظی گرفته است. هرچند یک حس درونی به من میگفت علی کریمی برمیگردد اما سوژه گزارش و مصاحبههایم عوض شد. اول سراغ محمد غلامی رفتم. علی کریمی همیشه اعتقاد داشت محمد غلامی بهترین فروارد ایران است و همیشه هم در استیل آذین یا تیم ملی هوایش را داشت.
وقتی به زننده گل دوم سپاهان خبردادم علی کریمی خداحافظی کرده است یک لحظه ایستاد. باورش نمیشد اما بدتر از آن زمانی بود که به شوخی گفتم «اگر آن گل را نمیزدی شاید علی کریمی خداحافظی نمیکرد!»
محمد غلامی مهاجم گلزن وقت سپاهان رفت توی فکر و کمیبه هم ریخت اما به او اطمینان دادم که شوخی کرده ام و... اما شاید مصاحبه جالب تر بعد از آن بود. محرم نویدکیا کاپیتان وقت سپاهان که معمولا از مصاحبه کردن فراری بود را صدا زدم. کاپیتانی که همیشه برای پرسپولیسیها کُری میخواند و افتخارات سپاهان را به رُخ میکشید.
از او پرسیدم: «میدانی علی کریمی برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرده است؟»
ایستاد و سری به نشانه تأیید و تأسف تکان داد. به نویدکیا گفتم: «تو و علی کریمی یک جورهایی شبیه هم هستید. این طور نیست؟»
کاپیتان مغروری مثل نویدکیا این بار جوابی در کمال تواضع و به نشانه احترام به علی کریمی به سئوال من داد و گفت: «لطفاً علی کریمی را با هیچ کس مقایسه نکنید، حتی من!»