خبرورزشی/ علی جوادی؛ «کشیدن کبریت در باد سخت است». این را آن روز دانستم که امین نوروزی گفت بازیکن مصدوم، پیش از تست پزشکی نباید قرارداد ببندد اما بستند و فهمیدند رباط او پاره بود. او میخواست محیطی را که عاشقانه دوستش دارد، روشن و گرم کند اما همه میدانیم چنین عشق ممنوعهای در این این فوتبال، حرام است. روزهای گرم عاشقی در این فوتبال سپری شده و حالا ایام شوهای داغ مجازی است و هرچه رنگینتر، واقعیتر! روزهایی که بازیکنان بعد از مسافرکشی به زمین میآمدند تا عشق باشکوهشان به مردم را متجلی کنند، تمام شد. آن روزها مُرد. روزهایی که در دنیای واقعی، بازیکن و هوادار، عاشق یک رنگ و یک لباس بودند، مُرد. حالا زمان تاخت و تاز مجازی است. پست و کامنت و استوریهای داغ. الان زمان نمایش بازی کردن است. آنها که عشقشان واقعی است در این دنیای غیرواقعی جایی ندارند.
این چند خط را نوشتم تا برسم به مردان نیکی که حرف و عمل و عشقشان، دروغی نیست. مردانی که به دنیای دروغی تعلق ندارند. آن شبی که بازیکنان استقلال به گیلان رفته بودند تا در مراسم ازدواج امین نوروزی شرکت کنند، میتوانند شهادت دهند که او فردای عروسی چگونه با اتوبوس تیم، راهی بازی آسیایی در عراق شد. کدام بازیکن امروزی میتواند چنین ادعای بزرگی داشته باشد و تیم را اینچنین بالاتر از خود ببیند؟ برای بازیکنان امروزی هیچ چیز برتر از خودشان نیست اما نوروزی افقی را میدید که چشمهای امروزی از دیدنش عاجزند. از این روزها محترمتر مگر داریم؟ ماه عسل نوروزی اما در موفقیت استقلال بود. او در همه این سالها که با تمام وجود و همه امکاناتش به استقلال خدمت کرد، ضرر مالی دید؛ ولی در راه عشق، ضرر مالی چه ارزشی دارد؟ همه میدانند که برای او، رسیدن یک بازیکن مصدوم به یک بازی حساس، صدها میلیارد میارزید و واقعاً هم اینگونه بود. امین نوروزی همیشه در همه ایام حتی تعطیلات رسمی ابتدای سال، در خدمت بود و همواره چوب عشق و دلسوزیاش را خورد چون انسان صادق، صریح و بیپرده حرف میزند. تملق و چاپلوسی بلد نیست چون اینها را آموزش ندیده. کاوه ستوده هم همینطور. دیگر افراد کادر پزشکی هم همینگونه بودند. مدیران نسل گذشته مدیرانی مثل مثل علی فتحا...زاده و کامران منزوی، این انسانهای صادق و عاشق را روی چشمشان میگذاشتند چون مطمئن بودند دروغ و تظاهر نمیدانند اما مدیران امروز ترجیح میدهند افرادی را در خدمت داشته باشند که به جای حقایق تلخ، دروغهای شیرین بگویند. این شد که نوروزی و ستوده و دوستانشان رفتند. آنها رفتند چون استقلال را «عزیز» و «مستقل» میخواستند. تیمی که کسی سوارش نباشد و همه برای مردم مایه بگذارند؛ ولی اینها در فوتبال امروز، توقع بالایی است. به احترام عشق بینظیر، تخصص بالا و وجود زلال امین نوروزی، کاوه ستوده و همه اعضای محترم کادر پزشکی استقلال ایستاده دست میزنم چون به عشق آنها ایمان دارم. اگر در این سالها ماندند، به احترام و عشق استقلال بود نه چکهایی که در بسیاری موارد پاس نشد و مبالغی که بسیار کمتر از ارزش و دانش فراوان آنها بود.