خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ مردى صاحب «آنى» است که بسیار از صاحبان اختیار و اقتدار پیشکش شده به آنها، چنین قدرتى ندارند، همان شخصیت اخیراً نکتهاى گفته که دانسته و آگاهانه با تکیه بر نتیجه سالها کوشش فایدهمند، امروز به آن نتیجه رسیده است:
... ایران را باید با هنرش، با فرهنگش و با ارزشهاى این چنانى اش به جهانیان شناساند! ایران، نه یک کشور نفتى که یک کشور صاحب فرهنگ و مالک انواع هنرهاست! ورزش، بهترین شناسه جامعه جوان ایرانى است! دنیا باید ایران را به واسطه هنر فاخرش و گوهر فرهنگى کمنظیرش بشناسد و از این شناخت شاد باشد!
با هرکس که این چنین سلیس و این همه فصیح ارزشمندترین سرمایه و ثروت ملى ایرانیان را، هنر میداند، جز از در موافقت نباید از در دیگرى درآمد! به صالحى امیرى باید خداقوت گفت و از پشتیبانى همگانى مطمئنش کرد! که او راه درست را به نظر قرار داده!
کمیته ملى المپیک، کارشناسانى دارد که جملگى خبرهاند ولى گاهى دلشان یاد هندوستان میکند و به نیش زدن، تمایل پیدا میکنند! در این موارد، این حضرات منیت جوشآمدهشان، قُل میزند، عین سماور! باید پاییدشان!
... ایران را باید با هنرش، با فرهنگش و با ارزشهاى این چنانى اش به جهانیان شناساند! ایران، نه یک کشور نفتى که یک کشور صاحب فرهنگ و مالک انواع هنرهاست! ورزش، بهترین شناسه جامعه جوان ایرانى است! دنیا باید ایران را به واسطه هنر فاخرش و گوهر فرهنگى کمنظیرش بشناسد و از این شناخت شاد باشد!
با هرکس که این چنین سلیس و این همه فصیح ارزشمندترین سرمایه و ثروت ملى ایرانیان را، هنر میداند، جز از در موافقت نباید از در دیگرى درآمد! به صالحى امیرى باید خداقوت گفت و از پشتیبانى همگانى مطمئنش کرد! که او راه درست را به نظر قرار داده!
کمیته ملى المپیک، کارشناسانى دارد که جملگى خبرهاند ولى گاهى دلشان یاد هندوستان میکند و به نیش زدن، تمایل پیدا میکنند! در این موارد، این حضرات منیت جوشآمدهشان، قُل میزند، عین سماور! باید پاییدشان!
تقابل به تخطئه رسید
برخوردها، ریزتر و موشکافانهتر میشود! نقدها، عیار بیشترى پیدا میکنند! و انتقادها هم صورتى بههم میزنند که از عرف و عادت مألوف ما در حال عبور کردن است!
اینکه تو اهلیت ندارى، اینکه تو فاقد توان لازمى، و اینکه در صندلى مربوطه- که در اندازه اش نیستى- در حال گم شدنى و یا از همان اول هم گم شده بودى! انتقادها نیز شدت مییابند! پررنگ میشوند و تند- یعنى تلخ- به واسطه واقعبینى و به واسطه توقع بجا از کار به دستهاى ناشى و غیرناشى، نه میشود که شده است!
کار از مقابله گذشته و از طعنه زدن عبور کرده و به تخطئه هم رسیده است! اینک از تقابل و تضاد و تخالف هر «دوییت» دیگرى باکى نباید داشت که صواب است باعث برکت! ولى سخنانى هست که باوجود گمان به درستىشان، چون به بیان درمیآیند «آنجور دیگر میشوند»! دلآزارانه، نگرانکننده و دوپاره کننده!
آرى؛ در دعوا حلوا «خیرات» نمیکنند، ولى نقد که نقد است و انتقاد هم دعوا نیست! بیان همه اشکالات موجود را نمیتوان دعوا دانست و دلیلش را این یا آن مسئله قدیمی یا جدید!
اینکه دایره سخن به سمت خیانت در امانت میل میکند یا اینکه از حیف و میل اموال و موارد اینچنینى دیگر حرف زده میشود، با فحاشى، ناسزاگویى، دشنام و زهرهاى کلامی مساوى نیست! و آنان که در مظان این احتمالها- ما احتیاط را مراعات میکنیم و نمیگوییم اتهامها- قرار میگیرند، حق بىخیالى ندارند! باید دامن فوتبال را- و نه اشخاص موجود در این میدان پرتلاطم را- پاک کرد! چه با رفع تهمتها و چه با فصل کردن و جدایى از کسانى که در مظان این بحثها، پالانشان کج مینماید!
فوتبال ما، طاقت همه چیز را دارد ولى برابر این داعیه، سخت کمطاقت و بسیار شکننده است! فوتبال خود را، وارد دایره شک و تردید و عدم قبول و سوءظن نکنیم!... مفهوم شد؟ حساب فوتبال، پاک باید!
برخوردها، ریزتر و موشکافانهتر میشود! نقدها، عیار بیشترى پیدا میکنند! و انتقادها هم صورتى بههم میزنند که از عرف و عادت مألوف ما در حال عبور کردن است!
اینکه تو اهلیت ندارى، اینکه تو فاقد توان لازمى، و اینکه در صندلى مربوطه- که در اندازه اش نیستى- در حال گم شدنى و یا از همان اول هم گم شده بودى! انتقادها نیز شدت مییابند! پررنگ میشوند و تند- یعنى تلخ- به واسطه واقعبینى و به واسطه توقع بجا از کار به دستهاى ناشى و غیرناشى، نه میشود که شده است!
کار از مقابله گذشته و از طعنه زدن عبور کرده و به تخطئه هم رسیده است! اینک از تقابل و تضاد و تخالف هر «دوییت» دیگرى باکى نباید داشت که صواب است باعث برکت! ولى سخنانى هست که باوجود گمان به درستىشان، چون به بیان درمیآیند «آنجور دیگر میشوند»! دلآزارانه، نگرانکننده و دوپاره کننده!
آرى؛ در دعوا حلوا «خیرات» نمیکنند، ولى نقد که نقد است و انتقاد هم دعوا نیست! بیان همه اشکالات موجود را نمیتوان دعوا دانست و دلیلش را این یا آن مسئله قدیمی یا جدید!
اینکه دایره سخن به سمت خیانت در امانت میل میکند یا اینکه از حیف و میل اموال و موارد اینچنینى دیگر حرف زده میشود، با فحاشى، ناسزاگویى، دشنام و زهرهاى کلامی مساوى نیست! و آنان که در مظان این احتمالها- ما احتیاط را مراعات میکنیم و نمیگوییم اتهامها- قرار میگیرند، حق بىخیالى ندارند! باید دامن فوتبال را- و نه اشخاص موجود در این میدان پرتلاطم را- پاک کرد! چه با رفع تهمتها و چه با فصل کردن و جدایى از کسانى که در مظان این بحثها، پالانشان کج مینماید!
فوتبال ما، طاقت همه چیز را دارد ولى برابر این داعیه، سخت کمطاقت و بسیار شکننده است! فوتبال خود را، وارد دایره شک و تردید و عدم قبول و سوءظن نکنیم!... مفهوم شد؟ حساب فوتبال، پاک باید!
فرهاد گوش نمیکند
خبر آوردهاند از داخل تیم استقلال که سعادتمند با همه معاونان و مشاورانش، بىاجازه وزارتخانه، آب هم نمیخورد! زهى بدسلیقگى و بىوقتى! قحطى زمان بود؟ روز مسابقه با فولاد باید از این فاشگویىها کرد! تازه فرهاد گوشش به این حرفها بدهکار نیست!
ماسک بزن، کشتى بگیر!
علیرضا دبیر را که این روزها غم کم شدن کشتىگیران ایران را دارد، در مبارزه علیه کروناویروس، چگونه باید صاحب قدرتى ده چندان کرد؟
دبیر- به عنوان سردمدار «کشتى ایران» که سبکى ویژه، مبتنى بر اجراى فنون چشمپسند دارد- چگونه میتواند از خطرى که ورزش کشتى را تهدید میکند، برهاند؟
کشتى، آرى کشتى! ورزشى مردانه و مبارزهاى جوانمردانه! سراپا چالش و سرتاپا مقابله سینه به سینه، پهلو به پهلو، همانطور که از اسمش برمى آید «کشتى»!
پروتکلهاى مبارزه با کووید١٩ چه دستورى را لازمالاجرا میخواهد؟ پنجه در پنجه باید انداخت یا نباید؟ به اجراى فنون باید همت گمارد یا نباید؟ در مسابقه کشتى، ماسک هم میتوان زد؟ در کشتى، فنون ٥ امتیازى را چگونه میتوان به اجرا درنیاورد؟
در کشتى چگونه میتوان رزمید ولى نجنگید؟ در کشتى، براى نفسنفس زدن، کارى هست که میتوان کرد؟ پیچپیچک، فن کمر، انواع لنگکارىها و رکبى زدنها و تندر را تعطیل باید نمود؟ پل رفتن و براى نیفتادن پل بستن!
این همه را، چگونه باید اجرا نکرد؟ شیر بى یال و دم اشکم را میتوان شیر دانست؟ کرونا بدجورى به مچ پاى کشتى زده است!
خبر آوردهاند از داخل تیم استقلال که سعادتمند با همه معاونان و مشاورانش، بىاجازه وزارتخانه، آب هم نمیخورد! زهى بدسلیقگى و بىوقتى! قحطى زمان بود؟ روز مسابقه با فولاد باید از این فاشگویىها کرد! تازه فرهاد گوشش به این حرفها بدهکار نیست!
ماسک بزن، کشتى بگیر!
علیرضا دبیر را که این روزها غم کم شدن کشتىگیران ایران را دارد، در مبارزه علیه کروناویروس، چگونه باید صاحب قدرتى ده چندان کرد؟
دبیر- به عنوان سردمدار «کشتى ایران» که سبکى ویژه، مبتنى بر اجراى فنون چشمپسند دارد- چگونه میتواند از خطرى که ورزش کشتى را تهدید میکند، برهاند؟
کشتى، آرى کشتى! ورزشى مردانه و مبارزهاى جوانمردانه! سراپا چالش و سرتاپا مقابله سینه به سینه، پهلو به پهلو، همانطور که از اسمش برمى آید «کشتى»!
پروتکلهاى مبارزه با کووید١٩ چه دستورى را لازمالاجرا میخواهد؟ پنجه در پنجه باید انداخت یا نباید؟ به اجراى فنون باید همت گمارد یا نباید؟ در مسابقه کشتى، ماسک هم میتوان زد؟ در کشتى، فنون ٥ امتیازى را چگونه میتوان به اجرا درنیاورد؟
در کشتى چگونه میتوان رزمید ولى نجنگید؟ در کشتى، براى نفسنفس زدن، کارى هست که میتوان کرد؟ پیچپیچک، فن کمر، انواع لنگکارىها و رکبى زدنها و تندر را تعطیل باید نمود؟ پل رفتن و براى نیفتادن پل بستن!
این همه را، چگونه باید اجرا نکرد؟ شیر بى یال و دم اشکم را میتوان شیر دانست؟ کرونا بدجورى به مچ پاى کشتى زده است!