به گزارش خبرورزشی، عارف غلامی در ابتدای فصل از فولاد به استقلال رفت و البته خیلی زود خودش را در ترکیب این تیم جا کرد. مدافع گرگانی استقلال که طی سالهای اخیر در تیمهای مس سپاهان، ذوبآهن و فولاد به میدان رفته، با خبرگزاری فارس گفتگویی انجام داده که خواندنش خالی از لطف نیست.
ابتدا یک بیوگرافی از خودت به خوانندهها و طرفداران استقلال بده.
در ابتدا میخواهم بابت دعوتی که از من به عمل آوردید تشکر کنم. متولد ۳۰ فروردین ماه ۱۳۷۶ هستم. در گرگان به دنیا آمدم و از ۱۳ سالگی به دلیل شرایط فوتبالی، به همراه خانوادهام به اصفهان نقل مکان کردیم. حدود ۹ سال در سپاهان بودم، سپس به ذوبآهن رفتم، فصل گذشته در فولاد خوزستان حضور داشتم و امسال در استقلال، یکی از بهترین باشگاههای ایران و آسیا حضور دارم.
تو ۹ سال در سپاهان بازی کردی و سن کمی داشتی. در آنجا خانواده کنارت بودند؟
در چند ماه ابتدایی در خوابگاه باشگاه سپاهان زندگی میکردم، ولی بعد از آن آقای ساکت که مدیرعامل سپاهان بود به بنده لطف و شرایطی را فراهم کرد که خانوادهام در اصفهان حضور پیدا کنند.
سخت نبود کل اعضای خانواده از یک شهر دیگر راهی اصفهان شوند، به هر حال کلاً زندگی آنها تحتتأثیر فوتبال تو قرار گرفت.
یکی از سختترین نقل و انتقالات ممکن برای خانوادهام بود (با خنده). طبیعتاً از شمال و گرگان و جایی که بزرگ شده بودیم، وقتی به یک شهر دیگر نقل مکان میکنیم کار سخت میشود.
کمی هم از روند پیشرفتت توضیح بده و اینکه چگونه به استقلال رسیدی.
در کل ِخانواده ما، تمام فعالیتها و برنامههای زندگیمان از روستا شروع شده است، نه از ابتدای روستا، بلکه از انتهای روستا آغاز شد. من بزرگ شده روستای لِمِسک هستم که در چند کیلومتری شهر گرگان قرار دارد. از شش سالگی فوتبال را از مدارس فوتبال در این شهر شروع کردم. چون میخواهم صادقانه صحبت کنم نمیخواهم حرفی بزنم که کسی را فریب بدهم. خیلیها میگویند از بچگی استقلال بودند، ولی من این حرف را نمیزنم. شما از من پرسیدید در مورد مسیری که طی کردم چه سختیهایی کشیدم، ولی من اصلا نمیدانستم چه مسیری پیشرو دارم. اصلاً نمیدانستم قرار است فوتبالیست شوم. حقیقتا مسیری در کار نبود، اما در عالم بچگی خودم بازی میکردم و استارت فوتبال من از جایی شروع شد که خانوادهام تصمیم گرفتند برایم جشن تولد بگیرند.
فوتبال چه ربطی به جشن تولد دارد؟
قرار بود رفقای من، در روستا در جشن تولدی که خانواده برایم میگیرند حاضر شوند. من و برادرم هم وقتی موضوع را فهمیدیم تصمیم گرفتیم این تولد برگزار نشود. هزینه آن جشن تولد را صرف ثبتنام در مدرسه فوتبال کردم و جالب است بدانید استقلال گرگان اولین جایی بود که در آن بازی کردم. این موضوع هم برحسب اتفاق بود، نه اینکه بخواهم بگویم از بچگی رنگی را مدنظر داشتم و یا مسیری پیشرویم بود. باعث افتخار است که الان در استقلال بازی میکنم و مطمئناً جرقهای از آن دوران کودکیام خورده بود که الان در تیمی مثل استقلال بازی میکنم. من در سن هشت سالگی به شموشک گلستان رفتم که این تیم زیر نظر شموشک نوشهر و آقای مهندس درویش فعالیت میکرد. جا دارد یادی از آن مرحوم کنیم، چون به فوتبال شمال کشور خدمات زیادی کرد و در مازندران و گلستان فعالیتهای چنین فردی ماندگار است. امیدوارم باز هم شاهد حضور چنین افرادی در ورزش کشورمان باشیم.
در ادامه روند برای تو چطور پیش رفت؟
بعد از چهار پنج سال بازی کردن و تمرینات بسیار سخت که اعتقاد دارم سختترین تمرینات زندگیام در شموشک و تیم ملی تیم جوانان بود، مسیرم را ادامه دادم. از آن به بعد خالصانه به دنبال رسیدن به یک هدف بودم و این دو برهه به خصوص در تیم ملی جوانان برایم خیلی مهم بود. در دورهای که در شموشک گلستان حضور داشتم زیرنظر آقای عیسی ساور صفلی، غلام کیاتبار و علی قاسمعلی شرایط بسیار خوبی را تجربه کردم. الان شنیدهام کیانوش رحمتی بازیکن سابق استقلال این باشگاه را خریده و به صورت شخصی آن را اداره میکند. امیدوارم که این کارخانه بازیکنسازی مازندران فعالیتش ادامهدار باشد. بعد از آن در سیزده سالگی از شموشک به سپاهان رفتم. جالب است بدانید ۵ بازیکن شاخص تیمهای ملی در ردههای پایه عضو تیم فوتبال سپاهان شدیم. در یک سال من، محمد روشندل، رضا اسدی، آرمین سهرابیان، محمدرضا ممشلی و بهمن جهانتیغ که همه در تیم ملی حضور داشتیم، از شموشک به سپاهان ترانسفر شدیم. بعد از آن هم تا ۲۱ سالگی در سپاهان بازی کردم که فکر میکنم ۹ فصل فوتبالی را در این باشگاه سپری کردم. بعد از آن هم به ذوبآهن، فولاد و استقلال آمدم.
اولینبار کی برای سپاهان بازی کردی؟
فکر میکنم در سن هجده سالگی در لیگ برتر توسط آقای ویسی در ترکیب سپاهان قرار گرفتم. البته من در هفده سالگی یک مصدومیت سخت را پشت سر گذاشتم و به خاطر عمل زانو یک سال عقب افتادم، اما وقتی به میادین برگشتم، آقای ویسی به من اعتماد کرد و در اولین بازی که مقابل گسترش فولاد تبریز به میدان رفتم یک پاس گل دادم که احسان حاج صفی آن را تبدیل به گل کرد. در آن مسابقه دفاع راست بازی کردم.
آیا در دفاع راست هم میتوانی بازی کنی؟
هیچوقت! اصلا دوست ندارم در دفاع راست بازی کنم. البته آن زمان برای شروع نیاز بود در پستی که حساسیت کمتری دارد به میدان بروم تا در شرایط و جو مسابقات قرار بگیرم و در نهایت به پست اصلی منتقل شوم.
چهرهات به شکلی است که به نظر خیلی شوخطبع هستی، آیا همتیمی هایت این موضوع را گفتهاند.
من به اندازه شوخی میکنم، ولی رفتار داخل زمینم با بیرون از میدان خیلی فرق میکند. در زمین هیچ چیز شوخیبردار نیست. میدانم میلیونها نفر در استادیوم یا پای تلویزیون با کلی شرایط و مشکلات اقتصادی چشمشان به ساقهای پای ما است، به خاطر این همیشه فکر میکنم طوری عمل کنم که هوادار استقلال برای یک شب هم شده، سرش را با شادی روی بالش بگذارد. تنها چیزی که برایم شوخیبردار نیست، شرایط در زمین و پیراهن استقلال است. زمانی که میخواستم به استقلال بیایم به سبقه و افتخارات این تیم فکر میکردم و وقتی وارد شدم به این موضوع پی بردم که چرا هواداران این تیم عاشقانه پایش ایستاده اند. از آن سو هم آنقدر ناراحتی و درد و غصه وجود دارد که سعی میکنم بخندم. فکر میکنم خدا این قابلیت را به من داده تا حالت صورتم به شکلی باشد که اگر مردمی که به فوتبال اشتیاق دارند از خنده ما روحیه بگیرند.
از نیمه دوم سال ۹۸ چند بازی برای استقلال انجام دادی؟
در جام حذفی در همه مسابقات به میدان رفتم و فکر میکنم در لیگ هم فقط در سه چهار بازی به میدان نرفتم.
البته مدتی هم مصدوم بودی.
بله در نیم فصل دوم این اتفاق برایم رخ داد و مصدومیت من با اوضاع نابسامان باشگاه و رفتن سرمربی در یک زمان اتفاق افتاد. در چند بازی آخر نیمفصل اول ما کلا کادر فنی نداشتیم و فقط آقایان صالح مصطفوی و بهزاد غلامپور در تیم ما حضور داشتند، ولی مربی بدنساز نداشتیم یا سرمربی بالای سر تیم نبود. تمرینات ما به صورت حرفهای پیگیری نمیشد یعنی طبق برنامهای که این دو مربی عزیز داده بودند پیش میرفتیم و هیچ کس تکلیف خودش را نمیدانست. بعد هم تعطیلات نیمفصل شد و بازیکنان بدون دریافت مالی و کلی مشغله ذهنی این مسابقات را آغاز کردند. همه اینها یک طرف مشغله ذهنی و اینکه همه بازیکنان سردرگم بودند یک طرف دیگر. بازیکنان تیم فکر میکردند سرمربی نداریم و تیم هم نداریم. آن زمان شرایط خیلی بدی داشتیم و خیلی بد شد که بازیکنان به حال خود رها شدند. تعطیلات هم بیشتر از حد معمول طول کشید و حقیقتا هیچ انگیزهای برای ما نمانده بود. اصلاً نمیدانستیم باید چگونه تمرین کنیم و وقتی هم به تمرینات برگشتیم کار دیر آغاز شد. در همان زمان فشار تمرینات بیشتر شد، چون میخواستیم روزهایی که از دست دادیم را جبران کنیم. همان زمان بود که من مصدوم شدم، هر چند خودم سهلانگاری کردم و شاید میتوانستم محتاطتر عمل کنم و به حرف سرمربی تیم گوش کنم، اما از آنجا که احساس میکردم آمادگی بدنیام خوب است کار را زود شروع کردم و مصدومیتم کمی طولانیتر شد. این موضوع هم به من و هم تیم ضربه زد، ولی انشاءالله با شروع مسابقات همه چیز جبران میشود.
واقعاً به عنوان یک بازیکن فکر میکنی چرا استراماچونی از استقلال جدا شد؟
خود ما هم به نتیجه نرسیدیم که چرا این مربی رفت. بیش از ۱۰۰ مطلب در روز پیرامون این قضیه نوشته میشد، ولی ما خودمان هم نفهمیدیم چه کسی راست میگوید چه کسی دروغ. سعی کردیم به عنوان یک بازیکن به قراردادمان پایبند باشیم تا بتوانیم استقلال را در روزهای اوج حفظ کنیم. این موضوع هم خیلی سخت بود. حقیقتا از آن دو بازی که مربی نداشتیم خیلی ضربه خوردیم و فکر میکنم حداقل اگر دستیاران استراماچونی در آن دو مسابقه حضور داشتند، ما قطعاً نتیجه میگرفتیم. تیم ما در صدر جدول حضور داشت و حتی اگر دستیاران این مربی بالای سر تیم بودند میتوانستند افکار سرمربی تیم را به بازیکنان منتقل کنند، از طرف دیگر ما دلگرم میشدیم که استراماچونی به تیم برمیگردد و از لحاظ روحی این همه افت نمیکردیم. نمیخواهم الان با اسمها بازی کنم و بگویم چه کسانی مقصر بودهاند، اما تساوی ما مقابل پیکان که اتفاقا در دقیقه نود رقم خورد و همچنین شکست مقابل ماشینسازی استقلال را از کورس قهرمانی عقب انداخت. نمیخواهم به تیم ماشینسازی جسارت کنم، اما اگر شرایط ما طبیعی بود، راحت میتوانستیم سه امتیاز را از این تیم بگیریم، یا حتی میتوانستیم در مقابل پیکان با تمرکز بیشتری به زمین برویم. شما تصور کنید ما از آن دو بازی چهار امتیاز میگرفتیم و مطمئناً الان این موضوع در جدول خیلی تأثیر داشت. یک بازی ما هم عقبافتاده محسوب میشود و همین موضوع میتوانست اختلاف ما با صدر جدول را خیلی ناچیز کند. شاید آن زمان که ما در صدر جدول بودیم، با گرفتن امتیازات این دو بازی فاصله خود را با رقبایمان بیشتر میکردیم و حتی باعث میشدیم تیمهای دیگر افت کنند، ولی متأسفانه آن اتفاقات افتاد و صبح بازی با پیکان در شرایطی که به صدر جدول رسیده بودیم، از خواب بیدار شدیم و دیدیم عکس سرمربی تیممان در فرودگاه در حال سفر به کشورش منتشر شده است.
به هر حال آن شرایط برای بازیکنان و هواداران استقلال غیرقابل باور بود.
واقعا همینطور است. به اعتقاد من هیچ توجیهی برای این موضوع وجود ندارد و اگر هر دلیلی را در مورد رفتن استراماچونی و نحوه جدایی او استقلال مطرح شود، پذیرفتنی نیست.
در شرایطی که ۱۰ هفته تا پایان مسابقات باقی مانده خیلیها میگویند استقلال میتواند به کورس قهرمانی برگردد، آیا واقعاً این انگیزه در بین بازیکنان وجود دارد که میتواند فاصله امتیازات با پرسپولیس را جبران کند؟ آیا امکان دارد استقلال بتواند در این ۱۰ هفته معجزه کند؟
اسم این موضوع را نمیشود معجزه گذاشت. معجزه چیزی بود که ما با سپاهان در دقیقه نود قهرمان لیگ شدیم، به آن اتفاق میگویند معجزه. شرایط جدول امسال بسیار معمولی است و ۱۰ بازی در پیش داریم که ۳۰ امتیاز دارد. ۳۰ امتیاز خیلی زیاد است و نمیشود قاطعانه تصمیم گرفت که کدام تیم قهرمان میشود. در هیچ کجای دنیا وقتی ۳۰ امتیاز یک تورنمنت باقی مانده نمیتوانند یک تیم را قهرمان کنند. اگر دو سه هفته از مسابقات باقی مانده باشد، شاید بتوان این کار را کرد، ولی با این شرایط نمیشود گفت که یک تیم حتماً قهرمان میشود. اگر از من سؤال میکنید میگویم که شانس ما خیلی زیاد است. درست است که تعطیلی لیگ خیلی به ضررمان است، چون هوادار نداریم و دوباره باید بدنسازی کنیم، اما در این تعطیلاتی که پشت سر گذاشتیم کمی ذهنمان به آرامش رسیده است. در یک برهه زمانی از اتفاقاتی که برای ما میافتاد خسته شده بودیم. مشکلات مالی نیز روی ذهن بازیکنان فشار زیادی وارد کرده بود، اما الان تمرینات خیلی خوبی را پیگیری کردهایم و با نظم و انضباط جلو رفتیم و مطمئناً کار را به بهترین شکل ادامه میدهیم.
ظاهراً شرایط تمرینی برای شما با این وضعیت کرونا خیلی سخت شده است...
بله خیلی سخت است. متأسفانه کرونا بُعد منفی دارد، اما اگر بخواهیم به بعد مثبت این بیماری نگاه کنیم درسهای زیادی گرفتیم. کرونا باعث شد قدر اطرافیانمان را بیشتر بدانیم و شکرگذار روزهای معمولی باشیم که طی کردیم و قدرش را ندانستیم. امیدوارم هر چه سریعتر از شر این ویروس رها شویم و دوباره به زندگی عادی برگردیم. زندگی ما بازیکنان به فوتبال ربط دارد و من امیدوار هستم دوباره شرایطی فراهم شود که مثل نیمفصل اول فوتبال را با هیجان برای تماشاگرانمان برگزار کنیم.
بازی اول شما با فولاد خوزستان در اهواز برگزار میشود آن هم بدون تماشاگر. قطعا آن مسابقه برای شما خیلی سخت خواهد بود.
صددرصد همینطور است. فولاد تیم با ساختاری است و امسال با مربیگری نکونام ساختارش را محکمتر کرده است. برگزاری بازی بدون تماشاگر فعلا پیش روی ما است یک جایی اجحاف در حق تیم ما صورت گرفت، مثلاً ما در نیمفصل اول مقابل یک تیم با هوادارانش بازی کردیم، اما حالا بازی برگشت را باید در ورزشگاه آزادی بدون حضور تماشاگرانمان برگزار کنیم. فولاد هم الان چنین شرایطی دارد، اما باید تابع تصمیماتی باشیم که افراد متخصص اتخاذ میکنند. به دور از هر رنگ و تعصبی امیدوارم تصمیم خوبی اتخاذ شود. دوست ندارم هیچکدام از ورزشکاران و فوتبالیستهای کشور دچار این بیماری شوند، ولی فکر میکنم یکسری از مسئولان حتما میخواهند یک ورزشکار را ببینند که با این ویروس دست و پنجه نرم میکند و تازه آن زمان به فکر بیفتند. نباید این اتفاق رخ دهد و ما باید مراقب باشیم بازیکنی کرونا نگیرد. البته باید همه جوانب رعایت شود، چون اهواز شرایطش روزبهروز بدتر میشود. خدای ناکرده اگر یکی از مسئولان تیمها یا بازیکنان دچار ویروس شوند، باعث بدنام شدن فوتبال ایران میشود.
الان شرایط به شکلی است که اگر هر تیمی نسبت به برگزاری بازیها اعتراض کند، همه میگویند نمیخواهند پرسپولیس قهرمان شود. واکنش تو به این صحبت چیست؟
بحث این است که میخواهند! الان به این شکل است که اکثر تیمها میخواهند مسابقات برگزار نشود، در آخر هم مسئولان برگزاری باید تصمیمی بگیرند که کسی ضرر نکند. ما به این نتیجه رسیدیم که هر تصمیمی مسئولان بگیرند باید به آن عمل کنیم. ما فوتبالیست هستیم و باید دستورات را اجرا کنیم. در شرایط سخت به ما گفتهاند که باید تمرین کنید و هر روز حدود یک ساعت برای رعایت پروتکلهای بهداشتی زمان میگذاریم. حالا هم که تکلیف شده از اسم و اعتبار باشگاه دفاع میکنیم.
خیلیها میگویند بین استقلال و پرسپولیس تبعیض قائل میشوند. تو به عنوان بازیکن چه نظری در این مورد داری؟
چند ثانیه سکوت میکند... تبعیض؟ من فقط یک چیز میگویم. ببینید در ۱۰ سال اخیر استقلال چند مربی داشته است؟ من قبل از حضورم در استقلال این مسائل را دقیقا رصد کردم. باید مشکلات استقلال را آسیب شناسی کنیم و کارشناسی حرف بزنیم. مشکلات باید به درستی تحلیل شود در ۱۰ سال گذشته تا امروز استقلال چند مربی عوض کرده است. آقایان قلعه نویی، مرفاوی، مظلومی، دوباره قلعه نویی، دوباره مظلومی، منصوریان، شفر، مجیدی، استراماچونی و دوباره مجیدی. یعنی ۱۰ سال ۱۰ مربی! آیا با این وضعیت شما توقع دارید استقلال به ثبات برسد؟ ما فاقد برنامه بلند مدت هستیم.
به نظرت مشکل از کجاسـت؟
من یک بازیکن هستم، شما هم خبرنگار، شما خودتان این موضوع را پیگیری کنید تا به آن برسید.
استقلال در نیمفصل اول با سیستم ۲-۵-۳ بازی کرد و فکر میکنم در آن سیستم حسابی جا افتاده بودید. الان اگر سیستم شما تغییر کند دچار مشکل نمیشوید
اگر یادتان باشد آقای استراماچونی روز اول کارش را در استقلال با چهار مدافع شروع کرد، اما بعد از چند هفته تصمیم گرفت سیستم ۳ دفاعه را آزمایش کند. به هر حال وقتی میخواست این کار را انجام دهد مشکلاتی به وجود آمد و ضعفهایی وجود داشت. رفته رفته شرایط بهتر شد و دیدید که ما روی دور بُرد افتادیم. بازیکنان باید به تاکتیک سرمربی اعتقاد داشته باشند و بتوانند تفکرات او را در زمین پیاده کنند.
بازی در استقلال برای هر بازیکنی سخت است. زمانی که وارد تیم شدی فضا سنگین نبود؟
از روزی که به تیم آمدم شرایط ما خوب بود. آن زمان جواد زرینچه سرپرست استقلال بود و بعد از او هم سعید رمضانی به تیم اضافه شد. یادم هست همه رفتار محترمانهای داشتند و فضا هم آنچنان که میگوئید سنگین نبود.
به نظر خودت آیا بازیکنی هستی که تماشاگران از سبک بازیات خوششان بیاید یا به قول خودمان تماشاگرپسند باشی؟
فکر میکنم اینگونه باشد. من از تماشاگران استقلال واکنشهای مثبت زیاد دیدهام و همین موضوع باعث شده تلاش و انگیزهام دو برابر شود.
امسال در دربی برگشت حضور نداشتی آن هم در شرایطی که تیم شما دوبار از رقیبش پیش افتاد. در دربی رفت هم حضور داشتی. زمانی که هاشمینسب در این دو تیم بازی میکرد میگفت بازیکنان در زمین به یکدیگر فحش میدهند، آیا الان هم شرایط اینگونه است؟
اگر بخواهم واقعیت را بگویم، سنگینترین بازی من در فصل جاری، بازی با تراکتور بود نه دربی. دربی بازی بسیار حساسی بود آن هم به خاطر شرایطی که تماشاگران دو تیم به وجود میآورند، اما در تبریز یک بازی بسیار سنگین را از نظر فنی پشت سر گذاشتم. از لحاظ جوی هم آن مسابقه در تبریز بسیار سنگین بود. اگر اشتباه نکنم قبل از برگزاری دربی رفت فقط یک بازی فیکس بازی کرده بودم و زیاد در سیستم سه دفاعه به میدان نرفته بودم. یادم است خود آقای استراماچونی هنوز به ترکیب مدنظرش نرسیده بود، ولی در دربی رفت بازی خوبی کردیم و حتی میتوانستیم بازی را ببریم.
صادقانه بگویم باید در هر دو دربی رفت و برگشت برنده میشدیم، اما برحسب یکسری اتفاقات که دست خودمان نبود، این اتفاق رخ نداد. اگر بخواهیم منطقی حرف بزنم و بدون اینکه لحاظ کنم بازیکن استقلال هستم، ما در دربی رفت خیلی از حریف سرتر بودیم. خود بازیکنان پرسپولیس هم این موضوع را میدانند. شاید در یک مسابقه شرایط ما خوب نباشد و حریف سرتر باشد، ولی در این دو دربی با احترامی که برای بازیکنان پرسپولیس قائل هستم، از حریف سرتر بودیم.
کاش اصلا در دربی رفت آن پنالتی برای تیم ما گرفته نمیشد. اگر آن اتفاق نمیافتاد ما در روند عادی میتوانستیم بازی را ببریم. پنالتی از دست دادن در دربی به خاطر جو سنگینی که روی تیم به وجود میآید سخت است. خوشحالم که در آن مسابقه توانستم چیزهایی را به هواداران نشان بدهم و خوشحالم که میتوانم بازیکن قابل اعتمادی برای آنها باشم.
چرا بازیکنان استقلال کلاً کمتر برای رقیب کری میخوانند؟ اگر واقعا قضایا را رنگی ببینیم، مصاحبههایی که استقلالیها در آن برای بازیکنان پرسپولیس کری بخوانند کمتر است آیا این موضوع دلیلی دارد؟
به شخصه دوست دارم تا آنجایی که میشود کری برای کسی نخوانم، ولی اگر به من یا تیمم بیاحترامی کنند مطمئن باشید نفر اول صف هستم. اصلا نمیتوانم بیاحترامی را تحمل کنم. سعی میکنم کری و تعصبم را در زمین به رخ همه بکشم. اگر در زمین خیلی کارها انجام بدهی و باتعصب بازی کنی خیلی بهتر است، به شخصه اصلا دوست ندارم کری بخوانم که منجر به بیاحترامی شود. اگر بیاحترامی توسط کسی به ما صورت بگیرد منتظر میشوم تا عذرخواهی کنند. به هر حال مصاحبه توهینآمیز به یک باشگاه یا هوادارانش بیپاسخ نمیماند، اما همانطور که اشاره کردم، سعی میکنم در زمین حرفهایم را بزنم.
ظاهرا با بازیکنان پرسپولیس هم رفاقت داری.
بله همینطور است. بیرون از زمین فوتبال ما با هم دوست هستیم و به خاطر همین است که میگویم دوست ندارم برای کسی کری بخوانم. همه ما در بیرون از زمین مثل یک خانواده و برادر هستیم. یادم میآید یکبار در دربی رفت سیامک نعمتی را بد زدم، البته این را بگویم یاد ندارم بازیکنی را عمدا در زمین زده باشم، چون خودم قبلا مصدوم شدهام و اصلا دوست ندارم کسی مصدوم شود. به همین دلیل هرگز در زمین از این کارها نکردهام. در آن دربی توپ، زانو و همه جای سیامک نعمتی بنده خدا را زدم (با خنده). همانطور که گفتم در بازی با برادرم هم شوخی ندارم.
شده که در دربی کسی برایت کری بخواند تا حساس شوی؟
بله بعضا به من تیکه انداختهاند، ولی من توجهی به این مسائل نکردهام. شاید لب خط توپ و خود بازیکن را به پیست دومیدانی بفرستم و جواب تیکهها را اینگونه بدهم! (با خنده).
بهترین مهاجمی که مقابلش بازی کردی چه بازیکنی بود؟
زمانی که ۱۸ سالم بود گادوین منشا در پیکان حضور داشت و واقعا در آن سال بهترین بازیکن تیمش بود. شب قبل از بازی با پیکان من تا ۴ صبح بیدار بودم و اصلاً شرایط روحی و بدنی خوبی نداشتم، منشا در آن مسابقه من را خیلی اذیت کرد. به نظرم منشایی که در پیکان حضور داشت بهترین مهاجمی بود که مقابلش بازی کردم. این را هم بگویم فقط در یک مسابقه اذیت شدم و بعد از آن چند بازی مقابل هم انجام دادیم و جبران کردم. یک سال هم همه جای ایران اسم تیام بود و میگفتند او خیلی خطرناک است، اما در بازی سپاهان و استقلال که ما یک بر صفر بازی را باختیم جلوی تیام فوقالعاده بازی کردم و او هیچ کاری نتوانست انجام دهد.
صحبت از تیام شد، بهتر است در مورد دیاباته هم صحبت کنیم. او چگونه بازیکنی است؟
او برخلاف جثه بزرگش رفتار مهربانانهای دارد. شیخ بازیکن خوب و آرامی است. بعضی وقتها هم قاطی میکند! بازیکن خارجی که در ایران بازی میکند سختیهای خاص خودش را دارد. دوری از خانواده، تفاوت فرهنگها و... روی بازیکنان اثر منفی میگذارد، اما دیاباته بازیکن مهربانی است.
با او که کشتی نگرفتی؟
نه (میخندد) دیاباته در مصدومیت کمی زودرنج است و نمیشود با او زیاد کشتی گرفت. او قد و قامت بلندی دارد و شاید به خاطر همین بعضی مواقع مصدوم میشود، اما شیخ یکی از بهترین مهاجمانی است که در فوتبال ایران حضور دارد. آن اوایل که به استقلال آمده بود تحت فشار قرار داشت، اما رفته رفته کار را گرفت، امیدوارم که در ادامه موفق باشد.
ارسلان مطهری چگونه بازیکنی است؟ آیا در مورد شادیهای بعد از گلش با شما صحبت میکند؟
ارسلان رقصی را انجام میدهد که گریژمان در اتلتیکو انجام میداد. شادی گل او هم به نظرم تقلید از گریژمان است. الان هم میگویند ارسلان قرار است یک روز گیتار بزند و ما هم در زمین حرکات موزون انجام دهیم (با خنده).
تو قد و قامت کوتاهی داری، ظاهرا پیش از این استراماچونی قلب کاناوارا داده بود.
انصافا از کاناوارو قدبلندتر هستم، در این موضوع شک ندارم. این هم نظر لطف استراماچونی بود.
حتما برای آیندهات اهدافی داری، درباره اهدافت صحبت کن...
همه بازیکنان هدف دارند، اما در فوتبال چیزی قابل برنامهریزی نیست. نمیتوانم از حالا بگویم چند ماه دیگر چه اتفاقی رخ میدهد. یکسری اهداف دارم، اما سعی میکنم بیشتر روی اهدافم تمرکز کنم نه اینکه حرف بزنم. فقط امیدوارم برای خودم و استقلال اتفاق خوبی رخ بدهم.
آیا میتوانید در آسیا مدعی باشید، چون شهر خودرو و پرسپولیس در این رقابتها خوب کار نکردند...
هنوز مشخص نیست بازیها کی برگزار میشود. شاید سال آینده مسابقات برگزار شود. تقویم ایافسی دستخوش تغییراتی شده، اما در کل شانس صعود ما از تیمهای دیگر بیشتر است. متأسفانه بازی ما مقابل الاهلی و گلگهر با یکسری مشکلات توأم شد، مثلا مصدومیت بازیکنان، اختلافات مالی در باشگاه و... دست به دست هم داد تا دچار مشکل شویم. معتقدم در آسیا میتوانیم سه امتیاز بازی با الاهلی را جبران کنیم، اما در لیگ کارمان سختتر است.
عارف غلامی که قبلا در تیم امید بوده و بازیهای آخر را از دست داده چقدر برای حضور در تیم ملی بزرگسالان انگیزه دارد؟
قطعا انگیزه زیادی دارد. من فکر میکردم رفتنم به تیم ملی بزرگسالان خیلی زودتر اتفاق بیفتد، اما چیزی قابل پیشبینی نیست. سرمربی قبلی تیم ملی در یکی دو مقطع اعتقاد داشت میتوانم به تیم ملی کمک کنم، اما حالا سرمربی تغییر کرده و وقتی بازیها دوباره شروع شود سعی میکنم بهترین عملکرد را داشته باشم تا مورد توجه سرمربی جدید تیم ملی قرار بگیرم.
روزی که کار را بعد از ایام کرونا دوباره شروع کردید، مجیدی حرف خاصی به بازیکنان نزده که باعث ایجاد انگیزه مضاعف در شما شود؟
ما از همه مشکلات و سختیها خبر داریم، ولی بهترین انگیزه این است که در کنار هم رفاقتها را حفظ کنیم و روزهای خوب را رقم بزنیم. قطعا کار ما سخت است. وقتی مجیدی تیم را در نیمفصل دوم دست گرفت، کار بزرگی انجام داد. به هر حال کار زمانی سختتر میشود که مربی قبلاً بازیکن این تیم هم بوده باشد. البته سختی کار فقط روی دوش فرهاد مجیدی نیست و وقتی یک تیم ۹ بازی مهم در پیش دارد کل عوامل آن درگیر هستند. کار ما بسیار سخت است، اما از شرایط سختتر از این نیز عبور کردهایم.
معمولا بعد از گلهایی که استقلال میزند شادیهای عجیبی انجام میدهی. دلیلش چیست؟
میخندد... من فقط در شادیها گل خوشحال هستم.
دوست داری بازیکن ترسناکی باشی؟
ترسناک نه، ولی این مدلی که الان هستم تمرکزم بیشتر است. هر بازیکنی یک خصلتی دارد، من هم در زمین این مدلی هستم.
بازیهای کدام مدافع خارجی را میپسندی؟
سن من به آخرین سالهای حضور کاناوارو میخورد، ولی فوق العاده او را دوست دارم. بازیهای مالدینی را هم نگاه کردهام و به سبک بازی راموس علاقه زیادی دارم.
طرفدار کدام تیم خارجی هستی؟
رئال مادرید.
در این ایام کرونا بازیهای قدیمی را تماشا میکردی؟
خیلی کم، فقط بازیهای قدیمی که پخش میکردند را تماشا میکردم.
در پایان اگر صحبتی داری بگو...
باید به این موضوع اشاره کنم که بازی بدون هوادار مثل چای سرد بدون قند است. برای رسیدن به موفقیت استقلال همه باید دست به دست هم بدهیم. امیدوارم هواداران با موج مثبت به ما انرژی بدهند و دست از حمایتشان نکشند.