خبرورزشی/ مهدی شیروانی؛ صباح شریعتی فرنگیکار سنگین وزن سنندجی چندسال است برای جمهوری آذربایجان کشتی میگیرد. کسب مدال برنز المپیک ۲۰۱۶ ریو بزرگترین افتخار او برای آذریهاست. هنوز هم او مرد اول سنگین وزن تیم ملی آذربایجان است که با شیوع کرونا به زادگاهش سنندج برگشته و کنار خانواده، بعضی وقتها هم تمرین میکند. امید اول آذربایجان برای کسب سهمیه المپیک توکیو در پاسخ به سوالات خبرورزشی گفت:
* در مسابقات انتخابی تیم ملی جوانان سال ۲۰۰۹ اول شدم. در مسابقات بین المللی جام حیدرعلی اف باکو هم اول شدم. در بین همه فرنگیکاران نوجوان و جوان اعزامی فقط من طلا گرفتم و میان همه آزادکاران اعزامی هم عرفان امیری طلا گرفت. (در آن مسابقات مرحوم بابک قربانی، محمد حاتمی و ... هم تیمی ما بودند.)
* باتوجه به همان موفقیتهایی که کسب کردم، قرار بود به مسابقات قهرمانی آسیا اعزام شوم. اسمم در سایت فدراسیون برای اعزام به آسیایی فیلیپین قرارداشت ولی در اردوی اخر و قبل از اعزام به قهرمانی آسیا مرا خط زدند.
* سرمربی فرهاد اسماعیل نژاد بود. هیچ بهانهای هم برای این کار نداشتند. در انتخابی و تورنمنت برون مرزی اول شده بودم ولی مرا خط زدند. میگفتند هیات کشتی مازندران به فدراسیون فشار آورده و فدراسیون هم قبول کرده مرا خط بزنند و کشتی گیر مازندران را اعزام کنند.
* به غیر از جمشید خیرآبادی هیچ کس به فکر دفاع از حق من نبود. او فقط مربی من بود ولی مثل یک پدر، مثل یک مسئول واقعی، به هرکسی که میتوانست مراجعه کرد و توضیح داد و دلیل آورد و فریاد زد و جنگید ولی زورش به فدراسیون و آنهایی که حق کشی میکردند، نرسید و او هم مثل من مجبور شد شاهد این حق کشی باشد.
* باتوجه به همان موفقیتهایی که کسب کردم، قرار بود به مسابقات قهرمانی آسیا اعزام شوم. اسمم در سایت فدراسیون برای اعزام به آسیایی فیلیپین قرارداشت ولی در اردوی اخر و قبل از اعزام به قهرمانی آسیا مرا خط زدند.
* سرمربی فرهاد اسماعیل نژاد بود. هیچ بهانهای هم برای این کار نداشتند. در انتخابی و تورنمنت برون مرزی اول شده بودم ولی مرا خط زدند. میگفتند هیات کشتی مازندران به فدراسیون فشار آورده و فدراسیون هم قبول کرده مرا خط بزنند و کشتی گیر مازندران را اعزام کنند.
* به غیر از جمشید خیرآبادی هیچ کس به فکر دفاع از حق من نبود. او فقط مربی من بود ولی مثل یک پدر، مثل یک مسئول واقعی، به هرکسی که میتوانست مراجعه کرد و توضیح داد و دلیل آورد و فریاد زد و جنگید ولی زورش به فدراسیون و آنهایی که حق کشی میکردند، نرسید و او هم مثل من مجبور شد شاهد این حق کشی باشد.
* دیگر دل و دماغ هیچ کاری را نداشتم. اصلا روحیه و انگیزهای برایم باقی نمانده بود. بعد از مسابقات آسیایی مرا به اردوی مسابقات قهرمانیجوانان جهان دعوت کردند که نرفتم. وقتی مانع حضور من در مسابقات قهرمانیآسیا شدند، آیا مرا به قهرمانیجهان میبردند؟! آنها فقط میخواستند من حریف تمرینی کشتیگیر خودشان باشم.
* همان سال از سوی محمد بنا به اردوی تیمملی بزرگسالان دعوت شدم تا اردوی آخر و قبل از اعزام تیمملی به مسابقات جهانی ۲۰۰۹ هرنینگ دانمارک، با تیمملی بزرگسالان تمرین کردم. بعداز جهانی دیگر هیچ انگیزهای برای ادامه کار نداشتم و بهخاطر همان حق کشیها، ۴ سال کشتی را بوسیدم و کنار گذاشتم.
* از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ کشتی را رها کردم و رفتم دنبال درس و دانشگاه (دانشجوی کارشناسی تربیت بدنی دانشگاه گرگان بودم) و برای تامین هزینه دانشگاه کارگری میکردم تا هزینهای به پدرم و خانواده تحمیل نکره باشم. درسم را ادامه دادم تا لیسانس گرفتم. فقط در مسابقات دانشجویی شرکت میکردم. آنجا هم دو سال در مسابقات کشوری اول شدم و برای اعزام به مسابقات دانشجویی بازهم مرا خط میزدند. از نظر روحی مرا نابود کردند. دیگر همان کشتی دانشگاهها را نیز کنار گذاشتم. واقعا داشتم دیوانه میشدم. هرچه زحمت میکشیدم بینتیجه بود و دیگران را بهجای من اعزام میکردند.
* از چرخه انتخابی تیم ملی اطلاع دقیقی ندارم ولی برگزاری انتخابی خیلی خوب است. البته فقط نتیجه انتخابی اگر ملاک باشد، شاید بعضی منافع تیم ملی تامین نشود. مثلا خود روسها که بیشتر از همه به انتخابی و نتایج آن پایبند بوده اند، الان یکی دو سال است که از این نظرشان عدول کرده اند و برای بعضی از قهرمانان شان شرایط ویژهای درنظر میگیرند. مثلا رومن ولاسوف و یکی دو کشتی گیرشان را از شرکت در همه مسابقات یا بعضی انتخابیها معاف میکنند.
* ما هم اگر برای کشتی گیرانی مثل حسن یزدانی که همه را شکست میدهد، شرایطی فراهم کنیم که فرسوده نشود به نفع کشتی است. اگر با تشخیص سرمربی و فدراسیون از حضور در چنین انتخابیهایی معاف شوند، بهتر است.
* بعداز المپیک ۲۰۱۲ لندن که آقا جمشید هم بهعنوان مربی کنار تیمملی بود و تیمملی نتیجه خیلی خوبی گرفت، من و بچههای سنندج انگیزه و روحیه خیلی زیادی پیدا کردیم و همین موضوع باعث شد بعد ۴ سال دوری از کشتی دوباره تمریناتم را شروع کردم.
* جمشید خیرآبادی که سرمربی تیمملی آذربایجان شد، بهمن گفت اگر میخواهی به کشتی ادامه بدهی، اینجا هم هست و میتوانی اینجا کشتی بگیری، من هم رفتم باکو، ابتدا یک ماه به اردو میرفتم و فقط تمرین میکردم. آقا جمشید به آنها گفته بود کشتیگیر با استعدادی است و میتواند افتخارآفرینی کند. مسئولان فدراسیونکشتی آذربایجان هم آمدند در اردو کار مرا دیدند، برای ماندنم و حضورم در تیمملی آذربایجان، همه کارها را انجام دادند و برای آنها کشتی گرفتم.
* اولین مسابقهای که برای آذربایجان کشتی گرفتم مسابقات جام جایزه بزرگ باکو سال ۲۰۱۳ بود که طلا گرفتم. چون در سنگینوزن کشتیفرنگی مدال نداشتند، این طلا برای آنها خیلی ارزشمند بود.
* بعد از آن مسابقات، توانستم در المپیک ۲۰۱۶ ریودوژانیرو مدال برنز بگیرم. در بازیهای اروپایی سالهای ۲۰۱۵ نقره و ۲۰۱۹ برنز گرفتم. در بازیهای کشورهایاسلامی هم به مدال برنز رسیدم. در مسابقات جهانی هم پنجم شدم و سهمیه المپیک را بهدست آوردم.
* بعد از آن مسابقات، توانستم در المپیک ۲۰۱۶ ریودوژانیرو مدال برنز بگیرم. در بازیهای اروپایی سالهای ۲۰۱۵ نقره و ۲۰۱۹ برنز گرفتم. در بازیهای کشورهایاسلامی هم به مدال برنز رسیدم. در مسابقات جهانی هم پنجم شدم و سهمیه المپیک را بهدست آوردم.
* اگر باختهایی که کشتی گیران در آذربایجان دارند، اینجا بود تا حالا صد بار سرِ کشتی گیران را میبریدند! آنجا اصلا اینجوری نیست که با کشتیگیران در ایران رفتار و برخورد میکنند. شکست برای همه تلخ و ناگوار است ولی متاسفانه اینجا انگار یک شکست فاجعه و گناه نابخشودنی است. شرایطی به کشتی گیر تحمیل میکنند که انگاه بزرگترین جنایت را مرتکب شده است. آنجا اصلا استرس و نگرانی به کشتی گیر نمیدهند. باخت هم جزیی از ورزش است. استرسی که در ایران به کشتی گیر وارد میکنند فکر کنم در هیچ کجای دنیا اینگونه نباشد.
* با وجود تحمیل این همه استرس و نگرانی به کشتی گیر وقتی هم اول میشوی، تازه کس دیگری را جای نفر اول انتخابی به تیم ملی و مسابقات میفرستند. مگر در حق پرویز هادی کم حق کشی کردند؟! او هم چند سال همه را میبرد ولی کس دیگری را به المپیک یا جهانی میبردند. متاسفانه تا وقتی تهرانیها و مازندرانیها هستند، حق خیلی از کشتیگیران شهرستانهای غیرمازنی خورده میشود.
* اگر مشکل خاصی پیش نیاید و مصدوم نشوم انشاءالله تا المپیک بعدی هم کشتی میگیرم. در آذربایجان حریف تهدیدکننده جدی ندارم که تا المپیک بعدی بتواند جایم را بگیرد. البته باید ببینیم خدا چه میخواهد وچه سرنوشتی برایم رقم زده است. انشاءالله که خیر است.
* بعد از المپیک ۲۰۱۶ ریو که به دلیل مشکلات اقتصادی و کمبود بودجه، آقا جمشید به همکاریش با فدراسیونکشتی آذربایجان خاتمه داد، کار برای من خیلی سخت شد. بارفتن آقا جمشید، کادرفنی ایرانی تیمملی هم رفتند و آن زمان خیلی عذاب کشیدم تا دوباره با شرایط عادت کنم. آقای فرید عدنانی مربی سنگینوزنها خیلی برایم زحمت میکشید و همیشه بالای سرم بود و همه برنامههایم را زیرنظر داشت. با رفتن آقا جمشید، عدنانی، ایوب آزموده، فواد رحمانی و بقیه اعضای ایرانی کادرفنی تیمملی، که واقعا دلسوزانه کار میکردند و یار و یاور منهم بودند، تنهای تنها شدم. سامان طهماسبی هم رفت، از نظر روحی روانی و تحمل شرایط غربت، خیلی عذاب کشیدم.
* مشکلات مالی شرایطی را تحمیل کرد که منجر به اعتراض کشتیگیران و نامهنگاری با ریاستجمهوری کشید. ولی، چون یک مشکل سراسری اقتصادی بود، حتی رییسجمهوری هم نتوانست برای رفع مشکلمالی کشتیگیران اقدامی انجام بدهد و اعتراضات همکاری از پیش نبرد.
* با رفتن آقا جمشید، در سالهای ۲۰۱۷، ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ سرمربیگری تیمملی را به شعبان ترکیهای دادند که نتوانست نتیجه بگیرد و حتی یک سهمیه المپیک هم نگرفت. چون برای کسب سهمیه و موفقیت در المپیک عزمشان را جزم کردهاند، او را برای المپیک توکیو تغییر دادند و الکساندر پتروویچ روسی سرمربی تیمملی آذربایجان شد. او هم به من اعتقاد دارد. در اردوها همیشه بالای سر من بود و عملکردم را زیرنظر داشت و معتقد بود میتوانم سهمیه المپیک را کسب کنم.
* روسها برخلاف ایران، اصلا به بدنسازی و کارهای بیرون از تشک کشتی اعتقادی ندارند و همه چیز را روی تشک کشتی برنامهریزی میکنند. مرورفن، تمرین کشتی، حتی بدنسازی و همه امور را فقط روی تشک انجام میدهند.
* در جام جایزه بزرگ ۲۰۱۹ اول شدم و قرار بود برای کسب سهمیه المپیک ۲۰۲۰ اروپا به میزبانی مجارستان کشتی بگیرم که بهدلیل شیوع کرونا، آن مسابقات لغو شد و منهم به سنندج برگشتم تا شرایط عادی شود. بهمن خبر میدهند دوباره در تمرینات و اردوها شرکت کنم.
* از ابتدای شیوع کرونا و تعطیلی برنامههای کشتی اذربایجان، آمدم سنندج و همین جا تمرین میکنم تا از امادگی دور نشوم. سالنها به خاطر کرونا تعطیل هستند و تمریناتم را با رعایت پروتکلهای بهداشتی و ضدعفونی کردن وسایل ورزشی انجام میدهم. بیشتر کارهای دویدن، کوهپیمایی و بعضی مواقع هم در صورت امکان مرورفن و تمرین کشتی میکنم.
* فعلا که مرزها بسته است، هروقت شرایط عادی شد و خواستند اردوها را شروع کنند، خودشان زنگ میزنند و خبر میدهند تا من هم بروم.
* برای حضور در لیگ برتر کشتی ایران هیچ مشکلی ندارم. در سالهای گذشته هم از بعضی تیمها پیشنهاد داشتم ولی قسمت نبود که در لیگ کشتی بگیرم. اما امسال شرایط فرق میکند. برای کمک به تیم شهرم سنندج، انشاءالله هم برای لیگ برتر و هم جام باشگاههای جهان هر کمکی از دستم برآید انجام میدهم و، چون شهر زادگاهم میزبان جام باشگاههایجهان شده و قرار است در لیگبرتر هم تیم بدهند، اگر از من بخواهند با جانودل برای شهر و دیارم و خوشحال کردن همشهریان عزیزم کشتی میگیرم.
* از نظر فدراسیون آذربایجان هم مشکلی برای حضور در لیگ برتر ایران ندارم. رفتار با کشتیگیران در آنجا، زمین تا آسمان با اینجا فرق دارد. خیلی راحت برخورد میکنند. استرس و نگرانی و اضطراب تحمیل نمیکنند. حتی اگر ببازی، استرس صفر، حاشیه صفر و اصلا فشار کاذب در اردوها وارد نمیکنند.
* با سامان طهماسبی هم در اردوها هم اتاق بودیم و الان هم در ارتباط هستیم. او هم خیلی زحمت کشیده و امیدوارم در ادامه زندگی و راه قهرمانی موفق و سربلند باشد. میدانم چند وقت است در ایران با شرایط خوب دارد تمرین میکند.
* از زحمات آقاجمشید که مربی اصلی من بوده و طی این سالها خیلی برایم زحمت کشیده، مثل یک پدر همه جا حامی و پشتیبان من بوده و از هرلحاظ کمکم کرده تقدیر و تشکر میکنم و بینهایت سپاسگزارم. از آقا فرید عدنانی هم که مثل برادر بزرگتر همیشه کنارم بوده، در المپیک و جهانی، بعد از رقابتها وقتی که میباختم یا وقتی مصدوم میشدم، به من روحیه میداد و شکستها را برایم قابل تحمل میکرد و برای ادامه راه سخت و دشوار قهرمانی به من روحیه و انگیزه میداد از صمیم قلب تشکر میکنم. عدنانی چه وقتی در تیم ملی بود و چه وقتی که به همکاریش با تیم ملی خاتمه داد، مرا فراموش نکرد و هرچیزی که لازم باشد از نظر فنی و روحی بازهم به من میگوید.