به گزارش خبرورزشی، ساعت ۲۲:۳۰ امشب با دو دیدار یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا آغاز می شود و چهار تیم آرسنال از انگلیس، رئال مادرید از اسپانیا، اینتر از ایتالیا و بایرن مونیخ از آلمان رقابت برای صعود به نیمه نهایی را استارت می زنند.
رسانه خبرورزشی با همکاری یکی از بهترین خارجی نویس های تاریخ مطبوعات ایران، نگاهی دارد به این دو بازی از زاویه دید رسانه های آلمانی، انگلیسی، ایتالیایی و اسپانیایی...
برای شروع مطلب رایموند هینکو، گزارشگر افسانهای SPORT BILD، که در این نشریه معتبر منتشر شده را می خوانید؛
ستون «بایرن من» / آنچه بهزودی از مولر خواهیم شنید
«بایرن من» عنوان ستونی است از رایموند هینکو، گزارشگر افسانهای SPORT BILD، که به پرافتخارترین باشگاه آلمان میپردازد. هینکو دهههاست که همراه بایرن مونیخ است.
توماس مولر عزیز،
حداقل بیست هزار راه وجود دارد که در دو یا سه دهه آینده همچنان از تو بشنویم. ممکن است رئیس کمیته بینالمللی المپیک مدالی طلایی بر گردنت بیاویزد، چون یکی از اسبهایت آنقدر آماده بوده که تو را از مسیر پرش با اسب در المپیک عبور داده. یا شاید باشگاه فوتبالی بخری که محدودیت سنی نداشته باشد. یا در اکتبرفست، خیمهای برای خودت راه بیندازی که در آن بهترین موسیقی بادی نواخته شود. در همه این تصویرها، صدای خنده میآید و حال و هوایی خوب موج میزند.
بیش از همه، همان مدال طلا محتملتر است؛ چون کنار لیزا، پرورشدهنده و سوارکار، با اسبها خوب کنار میآیی. حتی میتوانی در باشگاه بایرن، کنار فوتبال، بسکتبال، هندبال، شطرنج، تنیس روی میز و بولینگ، بخشی را هم به سوارکاری اختصاص دهی.
برخی در این کشور میگویند تو را در تلویزیون خواهیم دید؛ بهعنوان مجری یک برنامه. جانشین هانس روزنتال («دالی دالی»)، توماس گوتشالک («شرط میبندم که…؟») یا حتی بهتر از آن، گونتر یاوخ («چه کسی میلیونر میشود؟»). در آنجا هم، با شوخطبعی ذاتی و توانایی فوقالعادهات در سخنوری (لقبت «رادیو مولر» است)، بدون شک موفق خواهی بود.
حتی میتوانی رئیس باشگاه بایرن شوی. یا مثل فرانتس بکنباوئر و کارل-هاینتس رومنیگه، ابتدا بهعنوان معاون وارد میدان شوی، با شعاری مانند «هرگز بیش از ۱۷ میلیون»؛ یعنی تلاش برای مهار انفجار دستمزدها و ممنوع کردن هر رقم بالاتر از ۲۰ میلیون.
بس است دیگر از خیالپردازی. راههای زیادی پیش روی توست پس از این دوران باشکوه در بایرن؛ دورانی که ۲۵ سال پیش از تیم زیر ۱۳ سال آغاز شد و حالا، با ۴۹۷ بازی در بوندسلیگا (۱۵۰ گل) و ۱۳۱ بازی ملی (۴۶ گل)، در ۳۵ سالگی به پایان میرسد.
با لقب افتخاری «کاوشگر فضا» که تا پایان عمر به تو تعلق دارد، چون همیشه در نزدیکی دروازه راههایی یافتهای، فضاهایی را کشف کردهای، موقعیتهایی ساختهای که برای حریفان و حتی گاهی برای همتیمیها غیرقابل پیشبینی بودند. این را خدای مربیان، لوییس فنخال، پس از کشف تو برای بوندسلیگا با شعار معروفش تأیید کرد: «همیشه یک مولر در تیم من بازی میکند.»
تو واقعاً متفاوت بودی.
حالا که قرارداد جدیدی با تو بسته نمیشود، میتوانی در باقی فصل تاجی بر سر بگذاری؛ چون باید جای جمال موسیالا را پر کنی، کسی که در آگسبورگ، چند دقیقه پس از گل شگفتانگیزش برای تساوی ۱-۱، دچار آسیبدیدگی شدید عضلانی شد.
برای تو که از همان روز نخست، این استعداد قرن را در تیم اصلی حمایت کردهای – بهویژه پس از آن گل تعیینکننده قهرمانی در ۲۲ مه ۲۰۲۳ در کلن – و با او بسیار خندیدی (که چقدر هم مهم است)، این یک افتخار خواهد بود.
آهان، یک شغل دیگر هم هست: «استعدادیاب ساده». این شاید بهترین شغل برای تو باشد، شغلی که حتی میتواند رویایی باشد…
آنهایی که در آگسبورگ با دقت نگاه کردند، دیدند که موسیالا با چهرهای دردمند، با کمک پزشک تیم، دکتر یواخیم هانه، و یک فیزیوتراپیست از زمین لنگلنگان بیرون رفت، اما درست پیش از آنکه از خط بیرون برود، از آنها جدا شد تا تو را، توماس عزیز، که بهجای او وارد زمین شدی، لمس کند و برایت آرزوی موفقیت کند. چنین صحنه کوچکی، بیشتر از هزاران کلمه معنا دارد.
اصلاً خداحافظی تو از بایرن، با همه اینکه چقدر عجیب اتفاق افتاد و چقدر بسیاری از هواداران یا همکاران رسانهای را ناراحت کرد، آنقدرها هم تراژیک نیست. همهچیز صادقانه به نظر میرسید – و این را به هر تعارف دروغین یا چاپلوسی بیهوده ترجیح میدهم.
حرفهای کارل-هاینتس رومنیگه، که حالا عضو هیئت نظارت باشگاه است، در کتاب SPORT BILD با عنوان «۱۲۵ سال بایرن مونیخ»، بسیار صادقانهاند:
«گرچه او سرعت فوقالعادهای نداشت، از نظر فنی در حد متوسط بود و دریبلزنی فوقالعادهای نداشت – اما هر زمان که فوتبال را کنار بگذارد، میتواند در آینه نگاه کند و با خود بگوید: “من ۱۰۰ درصد از استعدادی را که خداوند به من داده بود، استفاده کردم. ” توماس قهرمان جهان شد، قهرمان اروپا شد. هر چیزی که در این دنیا وجود دارد، نهتنها آن را برد بلکه نقشی در آن ایفا کرد. بازیکنانی که فقط دنبال دیگران میدوند، زیادند. توماس مولر خیلی بیشتر از آن بود.»
او اکنون میتواند این را در بازی خداحافظیاش در لیگ قهرمانان برابر اینتر میلان و در شش بازی باقیمانده بوندسلیگا نشان دهد. اینها میتوانند جشنواره توماس مولر باشند. با هر تماس با توپ، فریادی از دل برمیآید.
اگر پایان با صدای بلند باشد، چه میتوان کرد؟ چنین پایانهایی برای فرانتس بکنباوئر و گرد مولر هم پیش آمد – دو تن از بزرگترینها – هرچند سالها پس از مرگشان مجسمههایی برایشان ساخته شد. مجسمه مولر همین حالا هم هست. کنار آن، بهزودی امپراتور خواهد ایستاد.