علیرضا نیکبخت واحدی سالها جزو محبوبترین بازیکنان نزد هواداران استقلال محسوب میشد و البته برای مقطعی هم همین شرایط را نزد پرسپولیسیها داشت. نیکبخت ۱۲ مهر سال ۹۹ مصاحبهای خواندنی با خبرورزشی انجام داد که بد نیست خلاصه آن را دوباره با هم مرور کنیم:
- وقتی در جده به الاتحاد عربستان گل زدم، کفشم را درآوردم و ژست صحبت کردن با تلفن را گرفتم که خیلی سر و صدا کرد. به آن شادی گل میگفتند «شادی استوکی»! باور کنید کاملا ایده خودم بود و از هیچکس کپی نکردم.
- یک بار در اردوی تیم ملی مصدوم بودم و دکتر خانلری به من گفت بیا یک آمپول بهت بزنم که از آمریکا آوردهام؛ این آمپول مرده را زنده میکند! وقتی آمپول را زد و داخل زمین رفتم، سه پاس گل دادم و یک گل هم زدم. در پایان مسابقه از دکتر اسم آمپول را پرسیدم تا بعدا هم دوباره بزنم ولی دکتر خانلری گفت یک آمپول «ب کمپلکس» معمولی بود! میخواهم بگویم تلقین و انگیزه داشتن چقدر در کار یک بازیکن میتواند تاثیر بگذارد.
- در تمام دوران فوتبالم دروازهبانی با روحیهتر از احمدرضا عابدزاده ندیدهام.
- اصلا جنبه نیمکتنشینی را نداشتم و به همین خاطر شدیدترین تمرینات را انجام میدادم تا همیشه فیکس باشم.
- زمینی که الان کمپ مرحوم ناصر حجازی در آن ساخته شده اصلا قرار نبود مجموعه ورزشی باشد بلکه قرار بود آن را قطعهبندی کرده و در آنجا برایمان خانه بسازد.
- من کاپیتان استقلال بودم ولی کاری کردند تا در این تیم نمانم. حاضر بودم برای استقلال جانم را بدهند ولی آنهایی که نمی خواستند یک بازیکن زیادی محبوب شوند، زیر پایم را خالی کردند تا از استقلال بروم. من هم وقتی این نامردی را در حق خودم دیدم، رفتم پرسپولیس.
- وقتی به پرسپولیس رفتم، به وضوح میدیدم طرفداری که تا چند وقت قبل گلویش را برای من پاره میکرد، بدترین الفاظ را به من و خانوادهام میگفت! به خاطر این مسئله آنقدر ناراحت شدم که دوست داشتم بمیرم. باور کنید هر کس جای من بود، خودکشی میکرد.