به گزارش خبرورزشی، سنت بیانیه نویسی یکی از معضلات جدید فوتبال نحیف و لاغر ماست که همینطوری حال و روز خوشی نداشت. خوشبختانه فدراسیون امسال قصد سختگیری در مورد این ابزار دست مدیران ناکارآمد دارد.
ما از روز اول به شهادت آرشیو مخالف بیانیه نویسی بودیم و حالا بیانیه اخیر باشگاه استقلال دلیل تمام قد ادعای ماست. ببینید که این بیانیه چه بر سر حقیقت و فوتبال آورد...
تا دیروز ایراد ما به کم سوادی نویسندگان بیانیهها بود و اینکه املا و انشای عادی را نمیدانند و اینکه مسیر فوتبال را از متن و زیبایی به سمت حاشیه و زشتی کج میکنند اما حالا باشگاه استقلال با این بیانیه مرزها را درنوردیده و استانداردی جدید خلق کرده است...
فوتبالیها در جریان بیانیه باشگاه استقلال که شبانه و هول هولکی علیه حرفهای مهدی هاشمی نسب و آتیلا حجازی منتشر شد، هستند پس نیازی به تکرار آن نیست. فقط میماند این موارد....
اول - تا بوده همیشه دیواری کوتاهتر از رسانهها نبود. آقایان هر کار دلشان میخواست میکردند و جرم رسانهها آن بود که «اسرار هویدا میکردند» کسی که خلاف کرده مدعی میشد که چرا خلاف مرا نوشته و به همه نشان دادهاید!
اما حالا دیگر چه باید گفت؟ حالا که کارهای آقایان صدای امثال مهدی هاشمی نسب و آتیلا حجازی را که از خانواده باشگاه استقلال بودند، درآورد! حالا دیگر میخواهند چه کسی را متهم به حاشیهسازی کنند؟ خود صاحبخانه را؟
دوم - اوج ماجرا آنجاست که این دو نفر از اعضای باشگاه در فصل قبل بودند نه از منتقدان بیرون خانه که بگوییم دنبال پست یا منفعتی باشند! آنها بودند، یکی با قرارداد و یکی بدون قرارداد و هیچ سهمی از پاداشها و پولهای آنچنانی نبردند که بگوییم چیزی میخواهند!
شما با ایشان چه کردید که اینگونه دلشان به درد آمده و فریاد وامصیبتا سر دادهاند؟
سوم - استقلال را به امثال «ناصر حجازی» و «منصور پورحیدری» میشناسند. چقدر خندهدار است که مدیرانی تازه از راه رسیده -که تا دیروز کسی آنها را در کوچه محل سکونتشان هم نمیشناخت- حالا مدعی آرامش استقلال و دلسوز باشگاه شدهاند اما میراث حجازی شده دشمن و خائن!
مهدی هاشمی نسب که 23 سال به خاطر پوشیدن پیراهن استقلال فحش خورده میشود خائن و دشمن و تازه از راه رسیدههای بر مسند نشسته میشوند دلسوز؟! تا دیروز که کنار باشگاه عضو کادر فنی و مدیریتی بودند هیچ مشکلی نداشتند و حالا شدهاند یاغی یا قمارباز!
چهارم – آتیلا و مهدی حرف بی سند نمی زنند. آنها فکت می آورند و مدرک دارند. اگر دروغ می گویند شما با سند ثابت کنید و اگر راست گفته اند که وااسفا برای استقلال... وامصیبتا که جرم پیشکسوت استقلال می شود راست گفتن!
باشگاهی که چشم دیدن «فرهاد مجیدی» یا «وریا غفوری» را ندارد و بردن اسم اولی را ممنوع و دومی را آنفالو میکند، اگر حجازی و پورحیدری هم زنده بودند به آنها هم رحم نمیکرد! چطور میشود که پسر حجازی حق صحبت در مورد استقلال را ندارد اما شما دارید؟
چطور ممکن است پسر ناصر حجازی برای باشگاهی که گوشت و پوست و رگ و استخوان خود و خانوادهاش از آن است، کمتر از شما دلسوزی کند؟
و خندهدارتر اینکه از نام پدر چماقی ساخته و بر سر پسر میکوبید! یعنی شما مدافع حجازی هستید و پسرش خائن به فامیلش؟!
آخر - هر چقدر این ماجرا را بیشتر هم بزنیم بوی بدش بیشتر بلند میشود. آنقدر این بیانیه ناپخته و خام بود، آنقدر زشت که از تک تک واژگانش میتوان ایراد گرفت اما اوج شاهکار آقایان توهین به آزادی بیان است.
اینکه هرکس خوشایند آنها حرف بزند و با آنها باشد و «مرحمتیهای ملوکانه» را بپذیرد، میشود همراه و دلسوز استقلال، هوادار باهوش، خبرنگار واقعی و پیشکسوت آبرومند اما اگر کسی مطابق خوشایند آقایان حرف نزند، میشود خائن و دشمن استقلال!
فقط سوال اینجاست که چه کسی شما را متر و معیار سنجش تعصب به استقلال تعیین کرد؟ چه کسی گفته شما ملاک و میزان تعیین استقلالی بودن یا نبودن افراد هستید. شما از بد حادثه چند صباحی روی این صندلی لرزان می نشینید و آخرش هم می روید پی کارتان. این صندلی اگر به کسی وفا می کرد، به شما نمی رسید!