جام ملتهای اروپا به نیمه نهایی رسیده و از دل دو بازی انگلستان - هلند و فرانسه - اسپانیا دو فینالیست و در نهایت قهرمان مشخص می شود. جام ملتها بالاترین سطح فوتبال ملی در قاره سبز و به دلیل برتری فوتبال در این قاره نسبت به سایر کشورهای دنیا، بزعم بسیاری کارشناسان بالاترین سطح فوتبال ملی در دنیاست. حتی بالاتر از جام جهانی که کشورهای ضعیفتر از قارههای دیگر هم حضور دارند.
عادل فردوسیپور از فرصت برگزاری یورو در آلمان استفاده کرده و با دعوت از ستارههای سینما و موسیقی از زاویه دیگری به فوتبال و جام ملتهای اروپا نگاه میکند. زاویهای که به دلیل تازگی برای بینندگان هم جذابیت دارد.
با دیدن این حجم از علاقه به فوتبال نزد هنرمندان، اولین و مهمترین باوری که در ذهن شکل میگیرد جادوی فوتبال و جذابیت آن است. حتی مشهورترین ستارگان سینما و موسیقی هم از این جادو مصون نیستند و محو فوتبال میشوند!
چه بسیارند افرادی که در حرفهها و مشاغل مختلف با صحبت کردن و پرداختن به فوتبال سعی در استفاده از محبوبیت این پدیده نزد تودهها دارند. به بیان ساده و عامیانه آنها با استفاده از فوتبال بر شهرت خود میافزایند تا در تخصص خود بیشتر موفق باشند.
عرصههای مثل سینما و موسیقی به طور مستقیم با بیننده و مخاطب سر و کار دارد. بینندگانی که خیلیهایشان طرفدار فوتبال هستند و یک هنرمند با صحبت از تیم مورد علاقه یا به رخ کشیدن تسلط خود نسبت به فوتبال مسیر کوتاهتری برای شهرت و محبوبیت طی میکند.
اما هیچ وقت فکر کردید که چرا برعکس نیست؟ یعنی خیلی کم پیش آمده که ستارگان بزرگ فوتبال بخواهند از شهرت و اعتبار هنر برای ارتقای جایگاه خود نزد مردم استفاده کنند؟ در حالی که همه میدانیم بسیاری از فوتبالیستها و مربیان طرفدار سینما و موسیقی هستند و با اهل هنر رفت و آمد دارند.
دلیل این مسئله میتواند به جایگاه برتر فوتبال نسبت به هنر برگردد. سینما و فوتبال محبوبترین پدیدههای بشری در قرن بیستم بودند که در هزاره سوم نیز بیرقیب نسبت به سایر پدیدههای بشری در صدر توجهات عمومی قرار دارند.
در دنیای امروز هیچ کس در هر شغل و تخصصی بدون دانش، استعداد، تلاش و علم امکان موفقیت ندارد. ساده انگارانه است اگر فکر کنیم یک نفر میتواند به راحتی وارد سینما یا موسیقی شده و به شهرت برسد اما در مقام مقایسه امکان موفقیت برای ستارههای ورزش در سینما به مراتب بیشتر از ستارههای هنر در ورزش است.
نگاه کنید به جذابیت فوتبال که فراگیرتر از سینماست. تا امروز هنرمندان بسیار معتبری سعی در ساختن یک فیلم با محوریت فوتبال کردهاند اما حتی موفقترین اثر یعنی «فرار به سوی پیروزی» ساخته جان هیوستن با بازی پله، آردیلس و بابی مور از فوتبالیست های مشهور و استالونه و سرمایکل کین از بازیگران، نیز قدرت رقابت با یک فینال در یورو یا لیگ قهرمانان اروپا را ندارد! چرا؟
چون در فوتبال همه چیز عین زندگی بداهه است و هیچکس نمیتواند دقیقهای بعد را پیش بینی کند. اگر دو تیم در یک شهر و یک ورزشگاه با ۱۱ نفر ثابت، دو بار در یک فاصله زمانی کوتاه با هم بازی کنند، هیچ تضمینی برای تکرار نتیجه وجود ندارد. اما در سینما همه چیز از قبل نوشته شده و هنرمندانه بازی میشود و بیننده از قبل میداند چه کسانی این سناریو را نوشته و اجرا کردهاند!
حال نگاه کنید به حجم وسیع ورزشکارانی که در کشور خودمان پا به سینما گذاشته یا در موسیقی فعالیت کردهاند. ذات سینما به شما این اجازه را میدهد که با داشتن شهرت در یک عرصه دیگر با خود بیننده به سالن سینما بیاورید و البته برای ماندگار شدن باید استعداد و تخصص لازم را هم داشته باشید.
همین حالا در سینمای ما اسطوره فردین جایگاهی دست نیافتنی دارد. بیک ایمانوردی، ناصر ملک مطیعی و سعید راد از ستارههای قدیم و امیر جدیدی یا پژمان جمشیدی از ستارههای فعلی، سابقه ورزش حرفهای دارند و قبل از ورود به سینما چهرههای شاخصی در ورزش بودند. محمدعلی فردین نایب قهرمان کشتی جهان بود، بیک ایمانوردی قهرمان کشتی کچ، ناصر ملک مطیعی، داور بین المللی کشتی و بازیکن تیم فوتبال تهرانجوان و سعید راد عضو تیم منتخب بولینگ... امیر جدیدی و پژمان جمشیدی را هم که همه می شناسند؛ جدیدی مربی مطرح تنیس بود و جمشیدی ستاره فوتبال، به قول خودش؛ با یک گل ملی!
دیگر از لیست بلند بالای کسانی که یک بار یا بیشتر شانس خود را در سینما و موسیقی امتحان کردند میگذریم. حالا در مسیر برعکس نگاه کنید، به هنرمندانی که سعی در ورود به فوتبال یا رشتههای دیگر ورزشی به شکل حرفهای داشتهاند، تقریبا هیچکس!
همین مقایسه ساده و توجه به آن ذات تفاوت سینما و فوتبال ثابت میکند که چرا ستارهای مثل هوتن شکیبا باید حسرت حضور در برنامه ۹۰ یا تماشای محبوبیت وریا غفوری - همشهری اش - را بخورد! چرا و چطور ستارههای گران قیمت سینما و موسیقی - حتی مثل رامبد جوان بدون هیچ تخصصی در فوتبال- حاضرند بدون ترس و واهمه مقابل دوربین بنشینند از فوتبال بگویند؟ کاری که آنها محال است با میلیاردها تومان دستمزد در مورد تخصصهای دیگر تکرار کنند و موقعیت و جایگاه حرفهای خود را به خطر بیندازند....
از موفقیت نویسندگان ورزشی در سینما هم می توان به همین برتری فوتبال رسید. امیر مهدی ژوله، علی بحرینی، امیر وفایی، امیر عربی یا آرش و احسان ظلی پور با داشتن تخصص در ورزشی نویسی راحتتر در سینما کار میکنند چون با جریان زندگی در فوتبال خو گرفته اما مسیر برعکس برای نویسندگان و هنرمندان و کار در ورزش و فوتبال، خروجی تقریباً صفر دارد.
خلاصه از هر طرف نگاه کنی برتری با فوتبال است و نیاز هنرمندان به مستطیل سبز، مردم سنندج به عنوان یک مثال در جامعه آماری حق دارند وریا غفوری را بیشتر و بهتر از هوتن شکیبا تحویل بگیرند!