هامبورگ، آلمان؛ کریستیانو رونالدو در میان همتیمیهایش ایستاده، با دست روی کمر، لبهای جمع شده، و چشمانش که به تماشاگران پرتغالی پشت دروازه خیره شده. روبن دیاس و نونو مندش، جنگجویانی که کیلیان امباپه را به خوبی مهار کرده بودند، تماشاگران را تشویق میکردند. رونالدو به آنها ملحق شد و سپس چرخید تا پپه را در آغوش بگیرد؛ دستیارش در بسیاری از نبردها، برادر بزرگترش که در سن ۴۱ سالگی هم پا به پای او در میدان نبرد مبارزه میکند. پپه گریه کرد و رونالدو چیزی در گوشش زمزمه کرد.
در آن لحظه رونالدو همانند سایر همتیمیهایش به نظر میرسید؛ ناامید. شباهتی به کریستیانو رونالدویی که یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال است نداشت و شاید اگر روبرتو مارتینس، سرمربی پرتغال این موضوع را زودتر متوجه میشد پایانی متفاوت برای تیمش رقم میخورد.
به نظر میرسید که مارتینس با بازی دادن به رونالدو در هر دقیقه از هر مسابقه در این تورنمنت (به جز ۲۵ دقیقه پایانی بازی مقابل گرجستان) بیشتر به این فکر بود که فرصتی به او بدهد تا فصل باشکوه دیگری در دوران حرفهای خود رقم بزند، به جای اینکه به فکر پیروزی تیم پرتغال باشد.
اعداد بیرحم هستند. رونالدو در این تورنمنت ۲۳ شوت زد اما هیچکدام به گل ختم نشدند. این اولین بار بود که او در تورنمنتهای بزرگ موفق به گلزنی نشده است. شاید مارتینس هم به این موضوع فکر کرده و با خود گفته که رونالدو در هر تورنمنت بزرگی (در پنج جام جهانی و پنج یورو) گلزنی کرده و مشخصا این کاره است و این بار هم گل خواهد زد.
بله، رونالدو فصل پرباری در لیگ حرفهای عربستان داشت ولی دیگر به مرحله حذفی رسیدهاید و نمیتوان ریسک کرد چرا که ممکن است دیگر فردایی برای جبران وجود نداشته باشد. اینجا فقط بحث اعداد و ارقام مطرح نیست، بلکه چشمها و عقل مارتینس هم باید نکتهای را به او گوشزد میکردند.
او چارچوبی پیرامون رونالدو ساخته بود که نقاط قوت او را به حداکثر میرساند و نقاط ضعفش را به بهترین شکل ممکن میپوشاند. رافائل لیائو در جناح چپ زمانی که پرتغال دفاع میکرد بالا میماند تا در صورت نیاز یک بازیکن سرعتی برای توپهای رو به بیرون، حاضر باشد. به برونو فرناندش مجوز داده شد تا در محوطه جریمه سایه بیاندازد، تقریباً مانند یک مهاجم دوم. برناردو سیلوا و ژوائو کانسلو از سمت راست سانترهایی ارسال کنند. حتی ضربات کرنر، با پپه و رونالدو که مدافعان میانی حریف را میبستند، به نظر برای او طراحی شده بود.
این کار در مرحله گروهی جواب داد. در بیشتر بازی مقابل فرانسه هم کارساز بود (اگرچه محافظهکاری زیاد دیدیه دشان هم بی تاثیر نیست) و پرتغال موقعیتهای بهتری ایجاد کرد. اما در مقطعی هم باید برای مارتینس روشن میشد که عدم تحرک رونالدو در خارج از مالکیت توپ چه فشاری بر خط میانیاش وارد میکند و او چقدر فرصتها را از دست داده است.
شاید خودش هم این را حس کرده باشد. در اوایل وقت اضافه اول، فرانسیسکو کونسیسائو از کنار حریف عبور کرد و به او که نزدیک دروازه بود پاس داد. رونالدوی جوان با آرامش به توپ ضربه میزد و آن را به گوشه بالایی دروازه هدایت میکرد. رونالدوی پیر آن را به بیرون دروازه فرستاد. لحظاتی بعد در جدال با دایو اوپامکانو هم رونالدوی جوان پیروز میشد اما رونالدوی پیر نه..
نکته عجیب این است که این اتفاق قبلا هم افتاده بود. تنها ۱۸ ماه پیش در دور حذفی جام جهانی قطر، رونالدو توسط فرناندو سانتوس (مربی پیشین پرتغال قبل از مارتینس) کنار گذاشته شده و روی نیمکت نشسته بود. سانتوس هشت سال مربیگری پرتغال را بر عهده داشت؛ از جمله دوران اوج رونالدو که جام قهرمانی یورو ۲۰۱۶ را بالای سر بردند و رونالدویی که در فینال مصدوم شده بود در کنار او ایستاد و مانند کمک مربی به بازیکنان دستور میداد. اگر سانتوس این کار را کرد چرا مارتینس نمیتواند؟ به خصوص با توجه به سابقه مارتینس. او پرتغالی نیست و با سایکودرام رونالدو به عنوان منجی بزرگ نشده است. او یک مربی باهوش است که هم به عنوان بازیکن و هم به عنوان مربی راه سختی را طی کرده. او خارجی بود و برای آغاز دورانی تازه به تیم آورده شد.
در شبی که پرتغال تیم بهتری بود و دشان و ضد حملاتش را به خوبی مهار کرد، به نظر رسید که مارتینس قصد ندارد به هر قیمتی از سد فرانسه بگذرد، بلکه میخواهد این کار با حضور رونالدو به عنوان نقش اصلی انجام شود. آیا او به گونسالو راموس و دیوگو ژوتا اعتماد نداشت که رونالدو را حتی برای مدت کوتاهی روی نیمکت بنشاند؟ یا اینکه فقط میخواست به رونالدو فرصتی برای جبران موقعیتهای از دست رفتهاش بدهد؟
رونالدو اصلا نیازی ندارد که کسی به او چیزی بدهد چرا که دستاوردهای او در طول دوران باشکوه فوتبالش همواره در تاریخ ماندگار خواهد بود و اصلا لازم نیست که خود را در ۳۹ سالگی ثابت کند.
آیا او انتظار داشت رونالدو به نیمکت اشاره کند و بگوید آقای مربی من خستهام لطفا سبک بازی را تغییر بده؟ هرگز چنین اتفاقی رخ نمیداد. ورزشکاران سطح بالا با اعتماد به نفس و خودباوری رشد میکنند. این ویژگیها از تمام منافذ رونالدو به بیرون نشت میکنند و انتظار اینکه او خودش را از بازی خارج کند، احمقانه است. در مقابل، امباپه پس از احساس خستگی بیش از حد درخواست تعویض کرد.
پرتغال به دلیل اینکه رونالدو ۱۲۰ دقیقه بازی کرده از یورو حذف نشده. بیایید در این مورد شفاف صحبت کنیم. آنها در ضربات پنالتی شکست خوردند زیرا ژوائو فلیکس شوت خود را به تیرک دروازه زد و بقیه ضربات خود را گل کردند. و چون آنها موقعیتهای مختلفی را خراب کردند، از لیائو در نیمه اول، تا فرناندش و ویتینیا در نیمه دوم، تا مندس در پایان وقت اضافه. اما نحوه خروج آنها از یورو دیدگاه مارتینس را برایمان روشن میکند؛ اینکه او معتقد است که هل دادن رونالدو به جلو و مرکزیت دادن به او به نوعی باعث حفظ میراث او خواهد شد.
میراث رونالدو محفوظ است، نیازی به حفظش نیست. شاید اگر مارتینس زودتر متوجه این موضوع شده بود، شاید اگر او را همانند یکی دیگر از بازیکنانش میدید، مثل پایان مسابقه که تماشاگران را تشویق میکرد و به همتیمیهایش دلداری میداد، پرتغال به نیمهنهایی رسیده بود.
بیشتر بخوانید: