از همان آغاز تورنمنت و بازی اول مقابل آلبانی تقریبا بر همگان مشخص شد که ایتالیای نسخه اسپالتی، هرگز توانایی تکرار و دفاع از عنوان قهرمانی را ندارد. لاجوردی پوشان نه تنها موفق به تکرار قهرمانی نشدند، بلکه نمایش آنها در قامت یک مدعی همیشگی و سنتی هم نبود.
ابقای اسپالتی
فضای رسانههای ایتالیا به شدت علیه اسپالتی موضع گرفته و هر روز نقد و انتقادات جدیدی درباره او در روزنامهها منتشر میشود. حال فدراسیون فوتبال فوتبال ایتالیا تصمیم گرفته تا پایان جام جهانی ۲۰۲۶ از لوچیانو اسپالتی به عنوان سرمربی بر روی نیمکت تیم استفاده کند و در یک کنفرانس مطبوعاتی پاسخگوی بسیاری از سوالات و ابهامات خبرنگاران و جامعه فوتبال ایتالیا باشد.
با توجه به حاکم بودن چنین وضعیتی در فوتبال ایتالیا، اکنون فرصت مناسبی است تا با پایان مرحله یک هشتم نهایی، تمامی فراز و فرودهای فوتبال ایتالیا را در هزاره سوم مورد نقد و بررسی قرار دهیم. فراز و فرودهایی که پس از هر عملکرد درخشان، وارد تاریکی و مسیری نامشخص میشوند.
نایب قهرمانی با اسطوره
ایتالیا پس از اینکه با چزاره مالدینی نتوانست در جام جهانی ۹۸ موفقیت خاصی کسب کند و ثمره آن تیم حذف برابر میزبان تورنمنت در مرحله یک چهارم نهایی بود، به سراغ دینو زوف گلر اسطورهای خود رفت.
دینو زوف بر خلاف دوران بازیگری اش، توفیق ویژهای در حرفه مربیگری کسب نکرد و تا قبل از هدایت ایتالیا در یورو ۲۰۰۰ آنچنان نام مطرحی در مربیگری به شمار نمیآمد. بر خلاف انتظارات، ایتالیای دینو زوف با درخشش فرانچسکو تولدو درون قاب دروازه و مهرههای تدافعی خود مانند الساندرو نستا، پائولو مالدینی و فابیو کاناوارو به فینال یورو ۲۰۰۰ راه پیدا کرد. هرچند که قهرمان جهان یعنی فرانسه اجازه نداد که دست ایتالیا به جام برسد و در نهایت ایتالیا با مقام نایب قهرمانی به خانه برگشت.
سوختن یک نسل طلایی
بعد از دینو زوف، نوبت به جیووانی تراپاتونی رسید. شخصی که در فوتبال ایتالیا مربی بسیار ویژهای با افتخارات زیاد و فراوانی محسوب میشود. عملکرد فوقالعاده او در تیمهای مطرحی همچون اینتر، یوونتوس، میلان و بایرن مونیخ سبب شد تا سران فوتبال ایتالیا در آن مقطع زمانی هدایت آتزوری را به او بسپارند.
در جام جهانی ۲۰۰۲ داوریها در چند دیدار قربانی گرفتند که ایتالیا هم یکی از همین قربانیها بود. هواداران ایتالیا هنوز قضاوت عجیب و باورنکردنی مورنو بایرون را در بازی یک هشتم نهایی برابر کره جنوبی از یاد نبرده اند؛ حتی مشتهایی که تراپاتونی نثار شیشه نیمکت کرد و اعتراض خود را به آن شکل نشان داد.
ایتالیا به همراه تراپاتونی در یورو ۲۰۰۴ هم حاضر شد و این بار در گروه خود به رتبهای بهتر از چهارم رضایت نداد و در کمال تعجب و ناباوری، با جام در پرتغال وداع کرد.
بالاخره قهرمانی!
لیپی همان مردی بود که بالاخره توانست به همه طلسمها و اشتباهات چندین ساله ایتالیاییها پایان دهد و آتزوری را پس از بیست و چهار سال به چهارمین قهرمانی خود در تاریخ ادوار جام جهانی برساند.
تیم ایتالیای ۲۰۰۶ نسخهای بی بدیل از مجموعهای بود که با وجود عملکرد نه چندان جالب در زمین، موفق شد با همبستگی و اتحاد ستارگان خود و البته بهره بردن از رهبر بزرگی بر روی نیمکت به نام مارچلو لیپی، یک قهرمانی تاریخی را رقم بزند.
دوباره سقوط
پس از یک درخشش استثنایی و برپایی جشن قهرمانی، مجدداً دوران سراشیبی سقوط آتزوری، حداقل برای دو تورنمنت مهم در پیش رو آغاز شد. روبرتو دونادونی نتوانست موفقیت لیپی در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان را با همان تیم تکرار کند و در یورو ۲۰۰۸ لاجوردی پوشان برابر اسپانیا - که در ادامه جام به مقام قهرمانی رسید - در ضربات پنالتی مغلوب شدند و خیلی زود در یک چهارم نهایی با جام خداحافظی کردند.
مسئولان فوتبال ایتالیا دوباره در یک جام جهانی دیگر به لیپی اعتماد کردند و هدایت تیم را به او سپردند. به شدت هم امیدوار بودند که او موفقیت و قهرمانی جام جهانی ۲۰۰۶ را دوباره رقم بزند ولی نتایج طور دیگری تعیین شد و آتزوری در حالی که با پاراگوئه، اسلواکی و نیوزلند همگروه بود، در رده آخر گروه F قرار گرفت و با دو امتیاز در عین ناباوری از جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی کنار رفت.
بازگشت به دوران اوج
پس از پشت سر گذاشتن دو رقابت کابوس وار، مردی به نام چزاره پراندلی تا حدی توانست ایتالیا را از آن برزخ نجات دهد. در واقع او نسل جدیدی از فوتبال ایتالیا را به دنیا معرفی و هدایت کرد. به نوعی آنها دوباره پس از دوازده سال با پراندلی، خود را در فینال جام ملتهای اروپا می دیدند.
بارزالی، کیه لینی، بونوچی، مارکیزیو، تیاگو موتا، مونتولیوو و بالوتلی نسل جدید و مستعد ایتالیا بودند که پراندلی با آنها تیم بسیار خوب، یکدست و هماهنگی از آنها در یورو ۲۰۱۲ ساخت و در نهایت آن تیم با کسب نایب قهرمانی و البته اسیر شدن و باخت سنگین مقابل اسپانیا این بار در ایستگاه آخر و فینال، به کشور خود بازگشت.
عادت به افت و افول
معمولا ایتالیا پس از هر تورنمنت درخشانی که پشت سر می گذارد، بعد از آن چند سالی افت شدیدی گریبان این تیم را می گیرد و این بار قرعه به اسم پراندلی در جام جهانی برزیل افتاد.
شاگردان پراندلی در جام جهانی ۲۰۱۴ مثل جام جهانی ۲۰۱۰ نتوانستند از گروه موسوم به «گروه مرگ» صعود کنند و کاستاریکا در حضور انگلیس، اروگوئه و همین ایتالیا به عنوان صدرنشین به مرحله حذفی راه یافت. چزاره پراندلی بلافاصله پس از اتمام تورنمنت، از سمت خود در تیم ملی ایتالیا استعفا داد.
دن آنتونیو
پس از نوسانهای زیاد، فدراسیون فوتبال ایتالیا به سراغ گزینه آنتونیو کونته رفت. اهالی فوتبال ایتالیا به کونته امیدهای فراوانی داشتند. نتایج درخشان او مثل فتح اسکودتو بدون باخت با بیانکونری، موجب شده بود تا توقعات از کونته به عنوان سرمربیای که سیستم ۵_۲_۳ را احیا کرد و آن را به درستی گسترش داد، بسیار بالا برود.
کونته کارش را به خوبی بلد بود و نشان داد که می تواند با در اختیار داشتن مهرههایی همانند زازا، پله، جاکرینی و اِدِر با کیفیتهای درجه دو و سه چه تیم خوبی بسازد.
آنتونیو کونته با همان ترکیب، بلژیک مدعی و اسپانیای مدافع عنوان قهرمانی را با دو گل از پیش رو برداشت و در مرحله یک چهارم نهایی برابر آلمان آن هم در ضربات پنالتی شکست خورد.
ایستادن لبه پرتگاه
اما شاید تراژیک ترین قصه فوتبال ملی ایتالیا را بتوان در دوره حضور جان پیرو ونتورا بررسی و جستجو کرد. از نظر بسیاری از کارشناسان فوتبال ایتالیا، عنوان «بدترین سرمربی تاریخ فوتبال ایتالیا» به ونتورا تعلق می گیرد. جایی که او تیم را تا لبه پرتگاه برد. وضعیت فوتبال ایتالیا در زمان او تا حدی اسفناک بود که آتزوری برای صعود به جام جهانی حتی از طریق پلی آف هم نتوانست به جام جهانی ۲۰۱۸ صعود کند و بعد از سالیان سال، ایتالیا در جام جهانی غایب بود.
هواداران ایتالیا به خوبی اشکهای جی جی بوفون پس از بازی برگشت مقابل سوئد را به یاد دارند. هنوز هم نمی توان جنجال و درگیری لفظی دانیله دروسی و ونتورا را هنگام تعویض در همان بازی از یاد برد.
عملیات احیا با مانچو
شاید کمتر کسی فکرش را می کرد که ایتالیای دوران مانچو با ۳۷ بازی متوالی بدون باخت به بهترین تیم ملی تاریخ فوتبال در این حیث تبدیل شود. قهرمانی در یورو ۲۰۲۰ با مانچو، ابداع و استفاده از تاکتیک «تیکی تالیا» و البته حضور رفیق شفیق مانچو یعنی جانلوکا ویالی، سبب شد تا ایتالیا به همان تیمی بدل شود که هواداران و اهالی فوتبال از مدتها پیش انتظارش را می کشیدند؛همان تیمی که همگان دوستش دارند.
مانچینی یک ویرانه را تحویل گرفت و تیمی ساخت که شاید کمتر بتوان به مشابه آن تیمی در تاریخ فوتبال ملی یافت.
رکورد سی و هفت بازی متوالی بدون باخت گواه این موضوع است. هرچند که آنها خرق عادت نکردند و از صعود به جام جهانی قطر آن هم در مرحله پلی آف مقابل مقدونیه شمالی بازماندند. یادآوری پنالتیهای از دست رفته توسط جورجینیو، داغ دل هواداران را بیش از پیش تازه می کند.
و حالا... ابقای اسپالتی!
پس از اختلافاتی که میان مانچو و فدراسیون فوتبال ایتالیا پیش آمد، اسپالتی در حین استراحت پیشنهاد هدایت کشورش را رد نکرد و آن را بدون هیچ اتلاف وقت پذیرفت. مانچینی هم که در نهایت رفتنی شد و با پیشنهاد اغواگر و رویایی عربها، ایتالیا را به مقصد عربستان ترک کرد.
لوچیانو اسپالتی هم گرفتار این روند سینوسی شد و ایتالیایی را به دست گرفت که کیفیت پایین بازیکنان علی الخصوص مهرههای هجومی مزیدی بر علت شد تا آتزوری در یک هشتم نهایی قافیه را مقابل سوئیس ببازد و بسیار زودتر از آن چیزی که پیش بینی می شد، تیم قهرمان دوره قبلی به خانه برگردد.
حال اکنون با نگاهی بهتر می توانیم نتایج ایتالیا در مهم ترین تورنمنتهای دو دهه سپری شده را مشاهده کنیم. با این اوصاف باید اذعان داشت که ایتالیا همیشه از «سینوسی بودن» نتایج خود رنج برده و پس از هر عملکرد فوقالعاده و چشمگیر، چند سالی به همان خانه اول باز می گردند و مجدداً با تغییر نسل، سرمربی، تاکتیک یا روند رو به رشد لیگ سری آ ایتالیا، دوباره مثل ستاره در آسمان می درخشند و دید همگان را به خود جلب می کنند. به نوعی باید این طور از ماجرا برداشت کرد که آنها به دوران گذار و رکود خودشان عادت کردهاند و برعکس تیم ملی آلمان، با ثبات آشنایی ندارند. ناگفته نماند که چنین مواردی حداقل در فوتبال ایتالیا چیز عجیبی محسوب نمی شود. آنها باید پس از هر قهرمانی یا نایب قهرمانی، منتظر از دست دادن تاج و تخت خود باشند. تاج و تختی که هیچ وقت به آنها وفا نکرده است.
معین احمدوند| باشگاه خبرنگاران آزاد