فوتبال و سینما دو پدیده پرطرفدار بشری در قرن بیستم بودند که دامنه تاثیرگذاری آنها تا همین امروز با هیچ پدیده دیگری قابل مقایسه نیست. ستارههای فوتبال و سینما در تمام جوامع از محبوبترین چهرهها هستند و با شهرت خود حتی میتوانند روی سیاست هم سایه بیندازند.
این دو پدیده که طرفداران مشترک بسیاری دارند، در میان خود ستارهها هم مشترکند. خیلی ستاره های فوتبال به سینما علاقمند و در این عرصه ریسک فعالیت را هم به جان میخرند و بالعکس، خیلی از هنرمندان سینما به شدت فوتبالی هستند و گاه همین علاقه مشترک کار دست آنها میدهد!
فینال مافیا با ۳ ستاره سرخابی
طی سالهای اخیر که بازی مافیا طرفداران بیشماری در ایران پیدا کرده پلتفرمهای شبکه خانگی و شبکههای تلویزیونی اقدام به ساخت ورژنهای مختلفی از این بازی جذاب کردهاند. در حال حاضر دو ورژن از این بازی در حال پخش از دو پلتفرم است که با اختلاف پربینندهترین برنامههای این روزهای ایران هستند. چون خیلی از دوستداران بازی مافیا همزمان طرفدار فوتبال و سینما هم هستند، سرمایهگذاران و سازندگان این نوع برنامهها سراغ ستارههای محبوب سینما و فوتبال رفتهاند و آنها را به پای میز بازی مافیا کشاندند.
یکشنبه گذشته و ۲۴ ساعت قبل از بازی پرسپولیس و نساجی قسمت اول از فینال فینالیستهای زودیاک منتشر شد. قسمتی که سه فوتبالیست مشهور استقلال و پرسپولیس در کنار بهترین بازیکنان مافیا در میان هنرمندان مشهور به رقابت در این بازی ذهنی پرداختند.
کاش سروش به نصیحت بیرو گوش داده بود!
با وجود درخشش سعید مهری، علیرضا بیرانوند و سروش رفیعی در مراحل قبلی، در بازی فینال فوتبالیها بدجور شکست خوردند! قبل از شروع این بازی حساس سروش رفیعی شوخی جالبی کرد و به جمع حاضر گفت: «در مسیر که میآمدیم بیرانوند به من گفت سروش فقط بلند شو سلام کن و بنشین چون اینها شوخیبردار نیستند!»
و جالب اینکه همین اتفاق هم افتاد و سروش رفیعی در همان دور اول لو رفت! او با وجود رفتن به اجماع، به خاطر عدم تمایل بسیاری در بیرون دادن بازیکن در شب اول، ماندگار شد و روز بعد با شات مستقیم فرزاد فرزین از بازی حذف شد.
دکتری که تبر شد و سیاه نجات می داد!
اما فقط سروش در این بازی ضعیف نشان نداد. بیرانوند با وجودی که شهر بود و نقش دکتر را داشت، از همان لحظه اول به اصطلاح خاص این بازی تبر شد و تماماً در در و دیوار (اصطلاح بازی به بازیکنی که نقش ها را درست تشخیص نداده) بود!
حالا چطور شد که علیرضا بیرانوند با وجود درخشش در مراحل مقدماتی اینقدر در بازی فینال ضعیف بود؟ نکته ای که میتواند درس و آموزشی برای همه ما در عرصه زندگی باشد. بیرانوند از همان روز اول که همه فهمیدند سروش مافیاست، کاملا بی دلیل و به شکلی آماتور فوتبال و بازی مافیا را قاطی کرد و گفت: «چون سروش پرسپولیسی است، نمیگذارم او را بیرون بدهید!»
البته که اینطور خلاف جهت آب شنا کردن در هر کار جمعی کار دست همه میدهد و دیدیم که در این بازی به خاطر همین رفتار اشتباه بیرانوند شهر چقدر خسارت داد! بیرانوند فقط مرتکب این اشتباه نشد، او به عنوان دکتر به جای نجات جان همشهریانش یا مافیا نجات میداد و یا زودیاک!
عصبانیت سوپراستار استقلالی از گلر پرسپولیسی!
از همه بدتر پایین آوردن سطح بازی کاملاً حرفهای و جدی بین چهرههای مشهور تا کریخوانیهای بچگانه ورزشگاه بود! جایی که بیرانوند فقط به سام درخشانی گیر میداد و او را مافیا میخواند، در حالی که درخشانی نمایشی درخشان در این مسابقه داشت و همه می دانستند شهروند است!
جایی بالاخره این هنرمند استقلالی از کوره در رفت و به زبان آورد که بیرانوند بازی مافیا را با زمین فوتبال اشتباه گرفته و به او تذکر داد که «اگر بنا به تعلقات رنگی باشد من هم باید همه کار برای سعید مهری بکنم!» سام تا پایان بازی به بیرانوند تارگت نمیزد و او را شهر دیده بود اما خود بیرانوند اصرار داشت که بازی را خراب و فوتبالیستها را ضایع کند! بیرو پیش از آن هم با فرزاد فرزین که خود را پرسپولیسی متعصب می خواند وارد کل کل شد تا جایی که فرزین مجبور شد با کنایه از یک دهه سابقه بیشتر خود در نزدیکی به پرسپولیس و پرسپولیسی ها بگوید!
بیرانوند ورزشگاه و استودیو را اشتباه گرفت!
در این ماجرا درسهای زیادی وجود داشت. چه بسیارند کسانی که روی صندلیهای مهم و پستهای حساس به جای توجه به اصول مدیریتی و شرایط کاری خود، دنبال کری خوانیهای کودکانه رنگی میروند که برای فوتبال و خود این دو تیم آفت است. هرکس باید کار خودش را انجام دهد، داور داوری و مدیر مدیریت کند و تماشاگران طرفداری....
مسئله دیگر قاطی کردن شرایط بود. بیرانوند با آن همه تجربه در هر دو عرصه بازی مافیا و فوتبال نتوانست مرز این دو را جدا کند و دیدیم که در هر دو بازنده شد. فردای آن روز هم گل بسیار بدی در ورزشگاه وطنی خورد که قطعاً بیربط به حاشیههای بعد از انتشار این بازی نبود! ولی از همه بدتر جانبداری کورکورانه است. اینکه به صرف اینکه کسی دوست ماست ایرادات و خطاهایش را نبینیم و با حمایت غلط و بیجا او را تا ورطه نابودی بکشانیم! قدیمیها میگفتند؛ دشمن دانا که غم جان بود بهتر از آن دوست که نادان بود!
البته هنوز دو بازی دیگر از این فینال بزرگ باقی مانده و امیدواریم بیرانوند و سروش از این بازی اول و اتفاقاتی که فردای پخش آن در قائمشهر افتاد درس کافی گرفته باشند!