همان طور که پیشبینی میشد امیر قلعهنویی تیم ملی را به نیمهنهایی جام ملتها رساند و اتوماتیکوار سرمربی تیم ملی در رقابتهای جام جهانی و احتمالاً خود جام جهانی هم هست. احتمالاً از این نظر که به هر حال تیم ما باید رقبای آسیایی را شکست بدهد و به جام جهانی برسد و این احتمال هست که تیم ما نتواند صعود کند، هرچند سهمیه آسیا تا ۸ و نیم تیم بالا رفته و خیلی خیلی بعید است که تیم ایران راهی جام جهانی که به طور مشترک در آمریکا، کانادا و مکزیک برگزار میشود، نشود.
قلعهنویی تقریباً مطمئن بود که در مقدماتی جام جهانی هم روی نیمکت تیم ملی مینشیند اما بعد از بردن ژاپن کار یکسره شد و حالا به جرأت میتوان گفت حتی اگر به قطر ببازیم (که خیلی بعید است) باز هم امیر ماندنی است. در واقع پیروزی بر ژاپن این مربی را به جام جهانی فرستاد و او بلافاصله پس از فینال جام ملتها میتواند برای رقابتهای مقدماتی جام جهانی برنامهریزی کند. فدراسیون هم میتواند بگوید ما با کیروش و برانکو و... تا همین نیمهنهایی رسیدیم و به فینال نرفتیم ضمن اینکه قلعهنویی از شانس خوبی برای فینالیست کردن تیم ملی و حتی قهرمان کردن این تیم برخوردار است. روزی که او گفت در این مملکت ۴۰ سال بیعدالتی است، خودش هم فکر نمیکرد در جام ملتها و جام جهانی روی نیمکت تیم ملی همین مملکت بنشیند اما حالا این اتفاق رخ داده است. همانطور که بازیکنان تیم ملی روزی به خاطر حضور در جام جهانی مورد هجوم قرار گرفتند اما حالا همان جامعه از آنها به عنوان قهرمان ملی یاد میکند. این خاصیت جامعه ما و البته خاصیت فوتبال است که آدمها را ناگهان از عرش به فرش (و برعکس) میبرد. قلعهنویی هم فعلاً روی نوار خوشبختی است و همای سعادت روی شانههای او نشسته است. امیر انصافاً در بازی با ژاپن نمره قبولی گرفت و کمال بیانصافی است که به نقش برجسته او به خصوص در نیمه دوم مقابل ساموراییها اشاره نکنیم. این مربی باتجربه که مقابل هنگکنگ و سوریه تیمش را خوب هدایت نکرده بود، در بازی با فلسطین، امارات و به خصوص ژاپن یک مربی واقعی بود و به خوبی از نفراتش بازی گرفت هرچند نقش بازیکنان تیم ملی هم بسیار پررنگ و مهم بود.