امید ابراهیمی بازیکن زحمتکشی در تاریخ فوتبال ماست. بازیکنی که در جام جهانی برای ایران بازی کرد و در جام ملتها بازوبند کاپیتانی بر بازو داشت. امید بعد از رفتن کیروش از تیم ملی دور شد و با بازگشت او در آستانه جام جهانی فرصت دوباره برای همراهی تیم پیدا کرد اما با بدشانسی مصدوم شد.
این عرف رایج در فوتبال دنیاست که بازیکنی وقتی در تیم ملی مصدوم میشود در بازگشت دوباره به میدان دوباره دعوت میشود همان جایی که رفته تا بازگردد امید هم از این قاعده مستثنا نبود اما بیشترین انتقادات و حملات بابت دعوت او به قلعهنویی شد. وقتی احمد نوراللهی مطمئن شد که جایی در لیست تیم در جام ملتها نخواهد داشت، ساکش را برداشت و رفت و همین اتفاق باعث افزایش فشارها روی قلعهنویی شد. حتی عده اتهام رنگی هم به او زدند.
اما از شروع جام ملتها امید همواره عصای دست قلعهنویی بود. هر بازی به میدان میآمد و آن وسط بدون ادعا و سر و صدا وظایفش را به درستی انجام میداد. وقتی نوبت به بازی ژاپن رسید و طارمی محروم بود، مشخص بود که امیر همه امیدش به امید خواهد بود.
و بازیکنی که بیشترین انتقادات از او بابت حضور در تیم ملی میشد، در بازی برابر ژاپن ستاره ما بود. امید آن وسط اجازه نفس کشیدن به هافبکهای ژاپنی را نداد و به تنهایی بیشتر از ۴۰ بار از حریف صاحب نام توپ گرفت. در فوتبال مدرن دنیا مربیان میدانند چنین بازیکنانی قیمت ندارند.
بازیکنانی که به بازی تیم خود نظم میدهند و بازی تیم حریف را خراب میکنند. امید به خوبی از پس وظایفش برآمد، هم دفاع را رهبری کرد و هم پشتیبان حملات بود و حاصل زحمات او و دیگران پیروزی تاریخی بر ژاپن شد.
اما حالا که شور و حرارت این برد فرو نشسته، کاش همه منتقدان بابت این پیشداوری نسبت به حضور امید و انتخاب قلعهنویی تجدید نظر کنند. در فوتبال هیچکس بهتر و بیشتر از مربی نسبت به شرایط تیم واقف نیست و هیچکس به اندازه او موفقیت را دوست ندارد.