در داستان بوژیدار رادوشویچ که دوباره این روزها تنور حاشیه را در فوتبال گرم کرده است ما تقریباً همه گفتنیها را گفتیم.
رادوشویچ خود پا نشد به تهران بیاید. خودش بالای سر انصاریفر نرفت تا به زور اسلحه قراردادش را چند برابر کند! هر کار کرده و هر کار شده توسط خود ما بوده است. این روزها کسانی که انگار ماموریت دارند ضعف مدیران قبلی را بپوشانند و به هوادار آدرس غلط بدهند، به رادو حملات غیرمنطقی میکنند. مثلا میگویند «دروازهبانی که بازی نکرده چرا اینقدر پول بگیرد؟» حال آنکه پول گرفتنش دست مدیران بود و بازی نکردن یا کردن دست مربیان!
اینهمه مینویسیم که در فوتبال حرفهای بازیکن وظیفه دارد فقط تمرین کند و نباید در کار سرمربی دخالت کند، حالا بازیکنی را به خاطر رعایت اصول حرفهای مواخذه میکنند! انگار رادو که هر بار بیرانوند نبود به زمین میآمد و کلینشیت میکرد و در طول تمام آن سالها حتی یک حاشیه برای پرسپولیس درست نکرد، باید مثل سایر خارجیها اعتصاب میکرده و نوتیس میداده یا بر خلاف قراردادش مثل لوکادیا راهش را میکشید و میرفت.
اما چیزی که الان در ماجرای رادوشویچ در خطر است نه خود او و پرسپولیس یا فوتبال، بلکه رسالت رسانه است. اصولا رسانه باید نقد کند اما برای که و برای چه؟
رسانه آینه تمامنمای حقیقت است. ما در رسانه مدیران، مربیان و بازیکنان را میبینیم. کارهای خوب و بدشان را منتقل میکنیم تا در درجه اول خودشان ببینند و ایرادها را برطرف و نقاط قوت خود را تقویت کنند و در درجه بعدی، کلیت فوتبال ما پیشرفت کند و به سلامت برسد. نوشتن علیه یا به نفع بازیکن یا مربی که آنسر دنیاست، چه سودی برای فوتبال و ورزش ما دارد؟ رادوشویچ خوب یا بد، قراردادی داشته و تا سنت آخر آن را میگیرد. او نگاهی به رسانههای داخلی ندارد، پس چرا ما باید علیه او تیتر بزنیم؟
بماند که اصل ماجرا زیر سر کس دیگری است! ما متهم اصلی را ول کردهایم و کسی که مثل یک آلت فعل از این قرارداد نفع برده را مواخذه میکنیم. در سیاست قانونی هست که «برخی اخبار برای مصرف داخلی است»؛ میپذیریم که این حملات مصرف داخلی دارد و برای ردگمکنی است اما حتی در همین حالت نیز باید اخلاق، شرف و وجدان را فراموش نکرد.
چیزی را که امروز مینویسیم تا یکی آن پشت به هدفش برسد، نباید دیوار انسانیت را در فوتبال خراب کند. فوتبال باید بماند و نسلهای بعدی از ما درس اخلاق میگیرند. ما در قبال نوشتههایمان مسئولیم...