دختر ۳۵ ساله برایش این مدال معنای زیادی داشت. پنج سال منتظر بود و روزهای سختی را پشت سر گذاشت. برای همین این مدال برای او و کشورش معنای دیگری پیدا کرد اما فرانک به سرزمین خدایان سفر کرد تا برگ دیگری از تاریخ دوچرخهسواری را ورق بزند و این بار با کسب سهمیه المپیک. ولی تب و لرز امانش را برید و نتوانست در خط استارت قرار بگیرد و در حالی که از دور رقبایش را در مسیر کوههای کرالا دنبال میکرد آهی بلند کشید تا برای برآورده شدن آرزوی المپین شدن تا آخر خرداد صبر کند.
از مسابقات قهرمانی آسیا صحبت کنید و اینکه چرا انصراف دادید؟
من قبل از مسابقات سرما خورده بودم. مجبور شدم استراحت کنم و در صورت شرکت در رقابتها مطمئناً حالم بدتر میشد. کاملاً راه نفسم گرفته بود و تب شدید داشتم.
هوای کرالا سرد و بارانی بود؟
آنجا یا باران نمنم میآمد یا خیلی شدید ولی مسئله مهم در کرالا از هتل تا محل برگزاری مسابقات دو ساعت طول میکشید و بهدلیل بارش شدید باران هوا کمی سردتر شد و سرماخوردگی من را شدیدتر کرد.
آقای زنجانیان هم همانند شما گویا مریض شدند؟
بله چون در باران شدید مجبور بودیم مسیری را هم پیادهروی کنیم و باعث سرماخوردگی او هم شد.
میزبانی هندیها در حد شرایط انتخابی المپیک بود؟
برخی قوانین به درستی اجرا نشد. از نظر امکانات ایراداتی داشت به نحوی که مأمور UCF هم تأیید کرد و گزارشی به فدراسیون جهانی نوشت.
مسیر مسابقه خوب طراحی شده بود؟
بله، با وجود اینکه کرالا باران شدید میآمد ولی خاک آن طوری بود که گل و لای نمیشد. مسیر هم بهدرستی طراحی شده بود و فکر میکنم طراحی مسیر بازیهای آسیایی هانگژو از این انتخابی سختتر بود.
پس با این شرایط که میگویید و به آسانی مسیر اشاره میکنید، شما که در هانگژو مدال برنز گرفتید در هند میتوانستید به مدال طلا برسید؟
هدف من فقط همین بود. با آنالیزی که کرده بودیم روی کاغذ این امکان وجود داشت. شانس اول هم داشتم. قطعاً هم همانند هر کسی مدال طلا میخواستم اما ورزش هر ثانیه و دقیقه آن ممکن است اتفاقی بیفتد و کل رقابت را از دست بدهی. به عنوان یک ورزشکار همه تلاشم را کردم اما متأسفانه مریض شدم و نتوانستم شرکت کنم. حتی رکابزن ژاپنی که از دوچرخهسواران خوب آسیاست نیز در این رویداد موقع تمرین زمین خورد و صورتش زخمی شد و به بیمارستان رفت تا جراحیاش کنند. من دوست داشتم تاریخساز شوم و با قهرمانی به سهمیه المپیک برسم ولی میخواهم بگویم حالم واقعاً خوب نبود و حتی نمیتوانستم وسایلم را جمع کنم چه برسد به اینکه استارت بزنم. آنچه در دنیای حرفهای دوچرخهسواری اروپا یاد گرفتم و مهم است اینکه ورزشکار ابتدا به سلامتیاش فکر کند و بعد به مسابقه. برای همین امر مربیام به من توصیه کرد انصراف بدهم.
با این اوصاف المپیک پاریس را از دست دادید؟
خیر، من هنوز این فرصت را دارم. بعد از کمی استراحت دوباره با مربیام برنامهریزی میکنم تا ببینیم در تقویم فدراسیون جهانی چه برنامهای اعلام میشود. بالطبع آن رویدادها به اواخر شهریور میرسد. من هم پلن به پلن برنامه خواهم داشت. به خارج از ایران میروم و روی تکنیکم کار میکنم. در هر حال باید بگویم مهمترین رویدادی که من میتوانستم بهطور مستقیم سهمیه بگیرم همین هند بود.
یعنی مسابقاتی که شما در تورهای جهانی شرکت کردهاید و خواهید کرد به رنکینگ شما کمک نمیکند؟
از آنجا که ایران تنها یک خانم رکابزن فعال در این ماده دارد، تأثیر منفی میگذارد و شرایط را برایم سختتر میکند.
اشارهای هم به مدال برنزتان در هانگژو داشته باشید.
بدون شک اگر حمایت و برنامهریزی نداشتم نمیتوانستم روی سکو بروم. کشورهایی چون ژاپن و قزاقستان که رقبای اصلی من هستند دو سال در اردو بودند و رکابزنانی را به هانگژو فرستاده بودند که بهدنبال سهمیه بودند. من پنج سال بود برای چنین روزهایی تلاش کردم و خیلی خوشحالم که اتفاق افتاد و تمام مصدومیتها و فشارهای روانی که به من وارد کردند مانع رسیدن من به مدال برنز نشد.
پس مربیتان حق دارد بگوید پرتوآذر دختر فوقالعادهای است؟
پنج سال تلاش، تمرین و مسابقه دادن آنهم فقط با ذهنیت مدال خیلی سخت است اما به رؤیایم رسیدم. همین رؤیایی که برای رسیدن به المپیک دارم. برای توکیو هم خیلی نزدیک بود ولی نشد. ولی این بار فرانک باید به المپیک برسد.