داستان «انزو فراری» که خودش، عزیزانش و رانندگانش را به مرز فروپاشی میرساند در فیلم جدیدی با بازی آدام درایور و پنهلوپه کروز روایت میشود. این فیلم که «فراری» نام دارد، پس از نمایش در جشنواره فیلم ونیز با تشویقهای ایستاده هفت دقیقهای مواجه شد.
داستان این که چگونه انزو از جنگ جهانی اول جان سالم به در برد و پس از اینکه کارخانهاش در طول جنگ جهانی دوم با خاک یکسان شد اولین فراری را ساخت، به تنهایی برای ساخت یک فیلم کافی است. اما این فیلم بر دورهای آشفتهتر تمرکز دارد.
انزو در سال ۱۹۵۷ در حالی که شرکتش در آستانه ورشکستگی بود شرط بست که میتواند در مسابقه جادهای ۱۰۰۰ مایلی «میله میلیا» در ایتالیا برنده شود. این چالش بسیار خطرناک منجر به کشته شدن دو نفر از رانندگان او و ۹ تماشاگر شد. او در همان زمان پس از مرگ پسرش برای نجات ازدواجش دست و پا میزد و در عین حال رابطهای طولانیمدت پنهانی با معشوقهاش داشت و از او یک فرزند دارد. انزو که در ۹۰ سالگی در سال ۱۹۸۸ درگذشت، تنها به یک معشوقه قانع نبود. این نابغه سیریناپذیر نه تنها سه رابطه جدی داشت، بلکه با کارکنان زن کارخانه مودنا نیز رابطه برقرار میکرد.
دربارهٔ نامزدی پنهلوپه کروز برای جایزهٔ اسکار که نقش همسر انزو را ایفا میکند، صحبتهایی شنیده میشود، در حالی که شایلین وودلی برای بازی در نقش معشوقه انزو «لینا لاردی» بسیار مورد تحسین قرار گرفته است. در واقع زندگی خصوصی انزو بود که آدام درایور را جذب این نقش کرد. او میگوید: «این بُعد از فراری که به شدت غمگین بود و تفاوت رابطهاش با لورا در مقابل لینا لاردی، همگی موضوعاتی بودند که من دربارهاش نمیدانستم و دلهرهآور و هیجانانگیز بود.»
انزو برای اولین بار در ۱۰ سالگی هیجان ماشینهای سریع را تجربه کرد، زمانی که پدرش آلفردو او را به دیدن مسابقهای در بولونیا برد. از همان لحظه به بعد عاشق اتومبیلها شد و آرزویش این بود که پشت فرمان بنشیند. ولی امیدهای او مانند بسیاری از مردان جوان در اروپا با شروع جنگ در سال ۱۹۱۴ تقریباً از بین رفت. سه سال که از شروع جنگ میگذشت او به دلیل کار در هنگ کوهستانی ایتالیا دچار بیماری ریوی شد و به همین دلیل از ارتش اخراج شد. بعد از آن به عنوان راننده در شرکت خودروهای مسابقهای آلفا رومئو مشغول به کار شد و سعی کرد که نامی برای خود دست و پا کند.
او در سال ۱۹۲۳ اولین جایزه از ۱۱ گرندپری را برد، اما دو سال بعد مرگ دوست و همتیمیاش آنتونیو آسکاری در پیست باعث شد از اینکه ماشینش را به حداکثر سرعت برساند بترسد. تولد اولین پسرش «دینو» در سال ۱۹۳۲ او را متقاعد کرد که استعدادهای خود را به سمت طراحی و مدیریت منتقل کند.
هشت سال بعد که کارخانه خود را با نام Auto Avio Costruzioni تأسیس کرد، به او گفته شد که برای دیکتاتور فاشیست ایتالیا بنیتو موسولینی موتور هواپیما تولید کند و کارخانهاش به هدف بمبافکنهای متفقین تبدیل شد. انزو که نمیخواست با لکههای رژیم منفور مرتبط باشد، در پایان جنگ نام شرکت را به «فراری» تغییر داد و در سال ۱۹۴۷ یک مدل ۱۲۵ قرمز براق از خط تولید خارج شد.
او یک مدیر سختکوش بود که شعارش این بود: «بهترین فراری که تا به حال ساخته شده فراری بعدی است»، تمام هفته کار میکرد و حتی در دفتر مدیریت لباسهای کار خود را به تن داشت. کار زیاد باعث میشد به آشفتگی زندگی شخصی خود زیاد فکر نکند.
فراتر از حد معقول
انزو در خاطراتش نوشته: «انسان باید بیوقفه کار کند وگرنه به مرگ فکر میکند.»
پسرش دینو در سال ۱۹۵۶ پس از مبارزه طولانی با نوع شدید دیستروفی عضلانی در ۲۴ سالگی درگذشت. پدر و برادرش در سال ۱۹۱۶ در اثر اپیدمی آنفولانزای ایتالیایی از دنیا رفتند و هشت نفر از رانندگان او بین سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۱ در ماشینهایش کشته شدند.
آدام توضیح میدهد: «او کاملاً از روی غریزه عمل میکند، عجول است، در خلأ تصمیمگیری میکند، زیرا عادت دارد این کار را به تنهایی انجام دهد. او راهی برای مقابله با آن ساخته است، با مرگ، و به ویژه مرگ کسانی که برایش مهم هستند، نه تنها پسرش، بلکه همتیمیهایی که به علت ماشینی که او ساخته جان خود را از دست دادند.»
مرگ بسیاری از رانندگان جسور او به دلیل نقص مکانیکی نبود، بلکه اغلب به دلیل مسابقات سختی بود که فراری در آنها شرکت میکرد. مشهورترین آنها «میله میلیا» بود که در تاریخ ۳۰ ساله خود شاهد مرگ ۵۶ نفر بود. آنقدر خطرناک بود که اشرافزاده بیپروای اسپانیایی «آلفونسو د پورتاگو» که به خاطر یک شرطبندی با هواپیما زیر پل برج لندن پرواز کرده بود، نگران رقابت در این جادههای پرپیچ و خم بود.
او حق داشت نگران باشد. اندکی پس از توقف برای بوسیدن نامزدش لیندا کریستین، لاستیک فراری ۳۳۵ S آلفونسو ترکید و در میان جمعیت چرخید. لحظهای وحشتناک بود. ۵ نفر از ۹ تماشاگری که کشته شدند بچه بودند. بدن آلفونسوی ۲۸ ساله نصف شد و ادموند نلسون کمک راننده آمریکایی او نیز درگذشت.
عکس لیندا و آلفونسو را «بوسه مرگ» لقب دادند و انزو به قتل غیر عمد متهم شد. او در نهایت از مسئولیت این تصادف مرگبار خلاص شد، اما منتقدان ادعا کردند که رئیس فراری بیش از حد تیمش را تحت فشار قرار میدهد. تونی بروکس راننده فقید بریتانیایی فرمول یک که برای فراری مسابقه میداد، در یک مستند در سال ۲۰۰۴ گفت: «او انتظار دارد که راننده فراتر از حد معقول براند.»
انزو رانندگان خود را در مقابل یکدیگر قرار میداد، از جمله لوئیجی موسو ایتالیایی، که رقیب سرسخت همتیمیهای انگلیسی خود مایک هاثورن و پیتر کالینز بود، که جک اوکانل نقش کالینز را در فیلم جدید بازی میکند. موسو ۳۳ ساله در جولای ۱۹۵۸ هنگام تعقیب هاثورن در گرندپری فرانسه از پیست خارج شد و جان خود را از دست داد و یک ماه بعد کالینز ۲۶ ساله هنگامی که فراری او در جریان مسابقه جایزه بزرگ آلمان به درخت برخورد کرد کشته شد.
بدتر اینکه انزو پس از تصادف مرگبار لوئیجی، به دنبال نامزد او فیاما برشی رفت. فیاما در سال ۲۰۰۴ فاش کرد: «او به دنبال من بود، ابتدا به این موضوع اشاره کرد و بعداً کاملا واضح از من درخواست کرد. او به من گفت که نمیتواند زندگی خود را بدون من تصور کند. من جواب رد به او دادم، اما او مدام درباره احساسی که به گفته خودش او را میسوزاند برایم مینوشت. این وضعیت سالها طول کشید.»
با این حال، فیاما تنها یکی از زنان زندگی رنگارنگ انزو بود. او در سال ۱۹۲۳ با لورا ازدواج کرد، در سال ۱۹۴۵ با معشوقه خود لینا صاحب یک پسر به نام «پیرو» شد و هر دوی آنها را در زندگی خود نگه داشت. روابط کوتاهمدت دیگری هم با زنان دیگری در این میان وجود داشت.
انزو یک بار گفته بود: «از نظر من وقتی مردی به زنی میگوید دوستت دارم در واقع تنها به او اشتیاق دارد.» اما حتی پس از مرگ همسرش در سال ۱۹۷۸، انزو هر روز صبح بر سر مزار او میرفت که در کنار قبر پسر و والدینش قرار داشت.
لینای وفادار و پیرو هنگام مرگ کنار بالین او بودند. پیروی ۷۸ ساله ده درصد از سهام شرکت فراری را دریافت کرد و از زمان مرگ پدرش نایب رئیس این شرکت بوده است. او اکنون به لطف تقاضای زیاد برای خودروهای اسپورت پر زرق و برق که شروع قیمت آنها از ۱۶۶۰۰۰ پوند است، میلیاردر شده است.
فراریهای کلاسیک حتی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند، تا حدی به این دلیل که انزو پس از ساخت مدل جدیدتر، قدیمیها را در پشت کارخانهاش نگه میداشت تا زنگ بزنند. یک فراری ۲۵۰ GTO مدل ۱۹۶۳ بیش از ۵۰ میلیون پوند در حراجی پنج سال پیش فروخته شد.
اما عجیب اینجاست که انزو با یک فیات ساده سر کار میرفت. علاقه او ساخت ماشینهای مطلوب برای مردم نبود، بلکه این بود که قبل از همه از پرچم شطرنجی مسابقه عبور کند. همانطور که یک بار گفته بود: «ماشینهای مسابقه نه زیبا هستند و نه زشت. آنها وقتی برنده میشوند زیبا میشوند.»
این گزارش را هم از دست ندهید: اتفاق باورنکردنی برای باشگاه فرهاد مشیری؛ اورتون مشتری خلافکار دارد!/ از سرمایهگذاری در فیلم اسکورسیزی تا قاچاق کوکائین!