تمام کسانی که فوتبال ایران را دنبال میکنند به خوبی از یک قانون نانوشته باخبرند؛ اینکه بازیکن خارجی به ایران نمیآید مگر اینکه فوتبالیست نباشد و از قبل شکایتی را برای ارسال به فیفا و گرفتن غرامت تنبیه فوتبال کشورمان و باشگاهها آماده کرده باشد! شاید اگر از همان دو دهه قبل پس از بروز اولین مشکل با مدیرانی که چنین قراردادهایی میبستند برخورد میشد، حالا کار به اینجا نمیرسید که این کار به شکل یک قانون و سنت رایج درآید...
سالانه دهها بازیکن و مربی خارجی به فوتبال کشورمان میآیند و وقتی فدراسیون فوتبال قراردادی شاهکار چون ویلموتس را در کارنامه دارد، خیلی طبیعی است که نتوانیم از این نهاد ناظر بر فوتبال توقع مدیریت داشته باشیم!
عضو حقوقدان هیئت مدیره استقلال خواستار ورود نهادهای نظارتی به این پرونده شده، خواستهای که سالهاست در همین خبرورزشی نوشتهایم و متاسفانه هرگز گوش شنوایی وجود نداشته است.
«بدمن» داستان جدید هم کارمندی است که ایمیلها و نوتیسها را از کامپیوتر پاک کرده اما کیست که بپرسد اصل قرارداد را کدام مدیر بست، او را که آورد و از همه مهمتر این لشگر سلم و تور که در باشگاههای ما حقوق میگیرند و دایم در سفرند چرا حواسشان نبوده و چرا دیرتر از همه از همه چیز مطلع میشوند؟
فوتبال ایران دولتی است و بودجه آن از بیتالمال میآید. مدیرانی بر سر کار هستند که متاسفانه نه فوتبال را میشناسند و نه قوانین بینالمللی را و تا بیایند اینها و دلالها را بشناسند و راههای چاپیدن آنها را ببندند، وقتشان تمام شده و باید جایشان را به نفر بعدی بدهند. در نتیجه از یک سوراخ که همان قرارداد بستن با بازیکن و مربی خارجی باشد، هزاران بار گزیده شدهایم و این قصه سر دراز دارد. متاسفانه این در بستهشدنی هم نیست و این سفره دلاری تاراج بیتالمال جمع نمیشود.
مورد عزیزبک آمانوف شاید به این دلیل که آخرین مورد بوده سوژه رسانههاست اما لااقل برای فوتبالیها سوژه کهنهای است و البته فعلا آخرین مورد! و شک نکنید همین حالا شکایت بعدی در گردش کار اداری فیفاست!
روزی که فرهاد مجیدی بعد از یک پنالتی که هافبک ازبکستانی خراب کرد، دیگر او را بازی نداد مشخص بود که این هافبک از بازیکنان جوان استقلال هم ضعیفتر است. اما مشخص نیست با چه منطق و استدلالی قرارداد او سال بعد تمدید شد! آنهم در شرایطی که مجیدی رفته بود و باشگاه هنوز اصلا مربی نداشت که بخواهد آمانوف را تایید کند! وقتی ساپینتو آمد، در همان تمرین اول همهچیز را فهمید و آمانوف را کنار گذاشت؛ از نظر او این هافبک آنقدر ضعیف بود که حتی ارزش امتحان کردن هم نداشت اما باز این استخوان لای زخم حفظ شد تا درآمد دلاری واسطهها قطع نشود!
یک روز آمانوف بدون رعایت کوچکترین الزامات حرفهای و بدون اطلاع به کسی سوار هواپیما شد و رفت. همان روز نوشتیم که این چه باشگاه حرفهای است که پاسپورت بازیکن در اختیار خودش است؟ اما مگر مشکل فقط استقلال است؟ لوکادیا هم پاسپورتش را برداشت و از ایران رفت! ما اینجا از یک معضل کلی حرف میزنیم، معضل مدیریت...
در همین ارتباط بخوانید: همهچیز درباره شاکی فراری استقلال/ از گروکشیِ پاسپورت ۲۵ میلیاردی تا کسی که شرایط خروج شبانه از ایران را فراهم کرد!
عزیزبک به ترکیه رفت و بدون فوت وقت با یک تیم جدید قرارداد بست! همان موقع دوستان بر طبل شعار کوبیدند که او بازیکن ماست و مرتکب تخلف شده و از او به فیفا شکایت میکنیم و غرامت میگیریم! و باز همان موقع نوشتیم که غرامت پیشکش، لااقل کاری کنید که ۱۰ برابر قراردادش را از ما نگیرد!
اگر فکر میکنید این اتفاق نتیجه ضعف مدیران آن روز استقلال بود سخت در اشتباهید! نگاه کنید به جدا شدن آریا برزگر و پیوستنش به نساجی که همین چند روز قبل رخ داد و جواد نکونام در کنفرانس قبل بازی گفت! اینکه مدیران به او گفته بودند برزگر بازیکن ماست و قراردادش با نساجی غیرقانونی است! وقتی برای او کارت بازی صادر شد، گفته بودند نمیگذاریم بازی کند اما او بازی کرد و تمام شد رفت!
همین حرفها را آن روز مدیران قبلی در مورد آمانوف هم زدند، ما هم همین حرفها را نوشتیم و شما هم همه را خواندید و امروز مشخص شد که چه کسی راست می گفت. اما آنها که باید ببینند و بخوانند و بشنوند متاسفانه مثل همیشه به کار خود ادامه دادند... آن روز هم گفتند آمانوف حق بستن قرارداد ندارد اما طرف یک هفته بعد از رفتن از ایران برای تیم جدیدش بازی هم کرد!
و از همان روز همه ما میدانستیم که شکایت آمانوف خواهد آمد؛ بازیکنی که ۵هزار دلار برای استقلال بازی نکرد حالا ۵۱۲هزار دلار از بیتالمال میگیرد. ای کاش فقط همین باشد اما مثل سایر پروندهها پول وکیل و هزینه دادگاه را هم میگیرد. حتی مثل استراماچونی هزینه پست و رفتن تاکسی به بانک و پیک موتوری را هم خواهد گرفت! و جالب اینکه کسی که حقوق گرفت تا ناظر بر قراردادهای حقوقی استقلال باشد، حالا خود مدعی است و دنبال متخلف میگردد. حتما آن داستان قدیمی معروف را به خاطر دارید که طرف میدوید و حین فرار داد میزد ... را بگیرید!