اگرچه هر از گاهی شخص یا اشخاصی برای کوتاه کردن مسیر موفقیت، به جاده خاکی و میان بُر دوپینگ زدند و از این راه برای مدت کوتاهی هم به قله شهرت و موفقیت رسیدند اما خیلی زود سقوط آزاد را تجربه کردند و تاوان انحراف خود را با محرومیت یا محو شدن از صفحه فوتبال دادند.
حالا با نزدیک شدن به فصل جدید رقابت های لیگ برتر فوتبال ایران دوباره بحث دوپینگ داغ شده و داغ دل ما را هم تازه کرده است.
اواسط هفته در تست پیش فصل داوران برای قضاوت در لیگ برتر به واسطه گرمای هوای تهران و دوری برخی مردان سیاهپوش از شرایط آرمانی، چندین داور و کمک داور مطرح فوتبال ایران مردود شدند اما در عوض برخی داوران چنان پر انرژی تست دادند که برای هم قطاران آنها این سوتفاهم ایجاد شد که مبادا مواد نیروزا استفاده کرده باشند.
این که داور دوپینگ کند، کمی تا قسمتی غیرمنتظره است اما غیر ممکن نیست، به خصوص در فوتبال بی در و پیکر ما که شبیه سرزمین عجایب شده است.
در این سرزمین عجایب، وقتی شایعه شده داور شرط بندی می کند و روی نتیجه بازی خودش شرط می بندد، چرا نباید این را باور کنیم که داور هم می تواند دوپینگ کرده باشد؟ به خصوص که هیچ فیلتری برای پایش داوران و هیچ گونه نظارتی روی آنها وجود ندارد.
البته آن جاهایی هم که نظارت وجود دارد، باز هم راه های بکری برای دور زدن قانون پیدا می شود. به هر حال داوران و کمک داوران مردود شده در تست پیش فصل می گویند برخی داوران با مواد نیروزا از پیچ تند تست ها به سلامت عبور کردند!
یکی از فیلترهایی که فدراسیون فوتبال برای کنترل بازیکنان و مربیان شاغل در فوتبال باشگاهی ایران در نظر گرفته، مراجعه به ایفمارک و پشت سر گذاشتن تست های سلامت جسمی است و در این تست ها مشخص می شود آیا بازیکن یا مربی، مواد مخدر استفاده می کند؟ آیا عادت به مصرف آمفی تامین دارد؟ ترامادول و متادون چطور؟
تمام بازیکنان موظف به حضور در این آزمایش ها هستند اما برخی مربیان قانون را دور می زنند و برای آزمایش به آزمایشگاه های دوست و آشنا می روند و نتایج دلخواه خود را به ایفمارک ارائه می کنند.
صد البته ایفمارک مثل ستاد مبارزه با دوپینگ، ابزاری برای برخورد با دوپینگی ها ندارد و حکم محرومیت و محکومیت هم نمی دهد و فقط گزارش محرمانه به باشگاه ها و فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ می فرستد تا آنها در جریان حقایق قرار بگیرند.
با این وجود کم نیستند مربیانی که به دلیل اعتیاد به مواد مخدر یا مصرف قرص های خاص، از حضور در ایفمارک طفره میروند و با تستهای دستکاری شده روی عادتهای خود سرپوش میگذارند.
صرف نظر از مصرف مواد مخدر یک سری از مربیان در زمینه دوپینگ صاحب سبک هستند. اغلب مربیان، استفاده از مواد نیروزا را به پزشک تیم می سپارند این مربیان اما پیشرفتهتر و حرفهایتر با مساله دوپینگ برخورد میکنند آنها داروهایی به بازیکنان خود میدهند که در تست دوپینگ قابل ردیابی نیست بازیکنانی که با این قبیل مربیان کار کردهاند، می گویند آنها به اسم مصرف مکمل وادارشان میکنند شب قبل از بازیهای حساس یک سری پودر، نوشیدنی یا حتی آمپول مصرف کنند.
دوپینگ دسته جمعی معضلی است که طی چند سال اخیر در فوتبال ایران شاهدش بودیم، بازیکنانی که می دانند کار درستی انجام نمیدهند اما چارهای جز پذیرش دستور سرمربی ندارند.
سرمربی در این مدل تیمها از طریق کانالهای ارتباطی خود متوجه میشود در کدام بازیها مامور کنترل دوپینگ به ورزشگاه نمیآید و درست در همین بازی ها حکم به استفاده از مواد نیروزا می دهد. تمام بازیکنان موظف هستند این مکملها که سرمربی به دروغ میگوید دوپینگ محسوب نمیشود را دریافت کنند.
برخی بازیکنان اما دوپینگ انفرادی انجام میدادند. یکی از ستارههای فوتبال ایران متهم به انجام دوپینگ خون بود؛ درباره این ستاره شایعه شده بود او هر چند ماه یک بار خون خود را تغییر میدهد.
گویا این ستاره این روش را از یک دوچرخه سوار آموخته بود. این دوچرخه سوار همیشه قبل از تورهای بزرگ بین المللی یک تصادف ساختگی می کرد و در بیمارستانی خاص بستری میشد تا به او خون تزریق شود!
تستهای دوپینگ هم در فوتبال و ورزش ایران داستان جالبی دارد؛ این تستها که از سوی ماموران ستاد مبارزه با دوپینگ انجام میشود با شمارههای ویژه به شکل کد به آزمایشگاه کلن آلمان فرستاده می شود. یعنی مشخص نیست هر نمونه متعلق به کدام ورزشکار است و فقط روی شیشههای نمونه تست شمارههایی به شکل کد درج شده است. هر بار یکی از این نمونهها مثبت شود آزمایشگاه کلن کد مورد نظر را به ایران میفرستد و آن وقت ما ناچاریم نام ورزشکار را به آنها اعلام کنیم.
ماجرا از همین نقطه جالبتر میشود؛ می گویند معمولاً اگر کد متعلق به یک ورزشکار سرشناس باشد در تهران نام ورزشکار را تغییر میدهند و ورزشگاه گمنام دیگری که همزمان از او آزمایش گرفته شده باشد را معرفی می کنند و اینگونه می شود که برخی ستاره های سرشناس فوتبال و وزنه برداری از دوپینگ در امان می مانند و در عوض یک عده ورزشکار گمنام دوچرخه سواری و شنا و دو و میدانی دوپینگی از آب در می آیند.
چیزی به شروع لیگ برتر بیست و سوم نمانده است و شاید بهترین راهکار این باشد که در سال جاری ستاد مبارزه با دوپینگ ماموران خود را شب قبل از بازیهای حساس یا صبح روز برگزاری بازی های مهم به اردوی تیمها بفرستد و از آنها سرزده و بیخبر تست دسته جمعی دوپینگ بگیرد. هرچند خیال بعضی تیمها راحت است و میگویند هزینه ارسال نمونهها به آزمایشگاه کلن آلمان به حدی زیاد است که فدراسیون فوتبال توان ارسال آنها را ندارد و نمونه ها معمولا در همین تهران سر به نیست می شود و با همین تفکر است که برخی تیم های ما ترسی از ستاد مبارزه با دوپینگ ندارند!