مشکلات بخش مدیریت، بدهی به بازیکنان و مربیان سابق،عملکرد ضعیف در نقل و انتقالات و صدها مصیبت دیگر که انتهایی ندارند و مجدداً با شروع هر فصل، این مصائب مثل قارچ رشد میکند.
در این حین، هواداران هستند که به بیشترین ضرر دچار میشوند. هوادارانی که با این تیم، شبانه روز زندگی میکنند، از کار و زندگی شخصی خود دست میکشند و به جلوی درب باشگاه میآیند و در تمرینات حاضر هستند تا دغدغههای تیم محبوب خود را پیگیری کنند.
البته این موضوع برای آبیها، تازگی ندارد و فصل به فصل در هیاهوی بازار نقل و انتقالات، چنین حکایتهایی در بابهای مختلفی از کتاب بحران استقلال، به رشته تحریر در میآید.
اما سؤال اینجاست که استقلال، چرا باید به پای ناتوانی و تفکرات از بیخ و بن غلط مدیران خود و مقامات دیگر در فدراسیون، بسوزد و بسازد؟ اگر آبیهای پایتخت، به این روند منفی ادامه دهند، نه تنها ممکن است به لبه پرتگاه نزدیک شوند؛ بلکه امکان دارد رو به انحلال و منحل شدن پیش روند. تیمهایی همانند پاس، نفت تهران، راه آهن و سایر این تیمها که دیگر نامی از آنها در فوتبال نیست، چگونه از بین رفتند و توسط چه کسانی نابود شدند؟
پاس که قهرمانی آسیا و لیگ برتر را در کارنامه داشت و سومین تیم مهم پایتخت به حساب میآمد، چطور به دست فراموشی سپرده شد؟ راه آهن که از تیمهای بازیکن ساز بود و برای خود مکتب و رسم و آیینی داشت، چگونه منحل شد؟ اکثر این تیمها بر اثر اشتباهاتی سلسله وار، به فجایع بزرگی مرتکب شدند و پایان این راه، چیزی جز شکست و لغزش نیست و نخواهد بود!
باید اذعان داشت که در هیچ تیمی از جهان، سرمربی نگران وضعیت مالی باشگاه نیست ولی در استقلال و پرسپولیس، کادر فنی باید در همه چیز به خاطر طرفداران، دخالت و وساطت کند؛ مورد هجمه و انتقاد قرار بگیرد و با تمرکزی به حد صفر، به کار خود ادامه دهد و بهترین نتایج را کسب کند!
قضیه بیرانوند هم که در واقع نمایش و تئاتری بود برای سرگرمیو به بازی گرفتن روح و روان و حتی جان هواداران باشگاه! آیا ایجاد چنین هلهله ای میان طرفداران دو تیم، درست و صحیح میباشد؟ آیا احساسات یک هوادار، همیشه باید نادیده گرفته شود؟ آیا مدیران، اضطراب و نگرانی و تشویش اذهان هواداران را نمیبینند؟ (البته اگر زیر پتو قایم نشوند و با اراذل و اوباش خوش و بش نکنند!)
تا چه موقعی باید از جنگ و جدل و پول و بدهکار و طلبکار و اینجور موارد، قلم زد و صحبت به میان آورد؟ بالاخره چه زمانی مشخص میشود که حواشی دو تیم، به پایان راه خود رسیده است؟ بالاخره زمان دقیقی که میزبان یک تورنمنت مهم و معتبر ورزشی در قاره آسیا باشیم، چه سالی میباشد؟ بالاخره اینکه مانند عربستان،ال کلاسیکو برگزار کنیم و رونالدو و بنزما و سایر ستارگان اروپایی را به خدمت بگیریم، در چه فصلی رقم میخورد؟ پاسخ همه این سؤالات، «نه» قاطعی است؛ وقوع چنین اتفاقاتی در کشورمان به مثابه نفس کشیدن در فضا بدون اکسیژن است!
این رخدادها، همیشه در گوشه ذهن و خیال مان خاک میخورند و به احتمال نود و نه و نه دهم درصد، رنگ و بوی واقعیت به خود نمیگیرند. ای کاش میشد زیر ساختهای فوتبال را در ایران دوباره ساخت و بازسازی کرد! ای کاش میشد کار را به کاردان سپرد و از حضور افراد متخصص، متعهد، دلسوز و ورزشی بهره برد! آقایان و مدیرانی که تماشاگر نمای استقلال هستید! کاین ره که میروید به ترکستان است! با چه زبانی باید به عمق فاجعه در ماجرای این تیم، اشاره کرد؟
معین احمدوند| باشگاه خبرنگاران آزاد