هیچکس مثل رونالدو نیست. خودش میگوید که چند هفته پیش یکی از باشگاههای هواداران برای او آماری فرستاد. آنها متوجه شده بودند که او بیش از ۹۰ بار در طول دوران حرفهای خود دور دروازهبان دریبل زده تا گل بزند، یعنی بیش از یکپنجم گلهای پوچ او. لبخند میزند و برقی در چشمانش مینشیند. مردی که با خیال راحت میتوانید روی او شرطبندی کنید، او همینقدر در دوران حرفهای خود مصرانه تلاش کرد تا در سه فینال جام جهانی حضور داشته باشد، دو توپ طلا بهدست آورد و بیش از ۴۰۰ گل به ثمر برساند. فقط از دیگران نخواهید که از او تقلید کنند، چون نمیتوانند.
رونالدو که حالا مالک رئال والادولید و کروزیرو است توضیح میدهد: «در حالی که پنج دقیقه از اولین بازی من به عنوان رئیس والادولید باقی مانده بود، ککو گونتان با دروازهبان در فاصله سه متری بود و مستقیم به سمت دروازه شلیک کرد. بعد از بازی به او گفتم: چه کردی؟! میتوانستی دورش بچرخی یا هر کاری کنی جز شلیک مستقیم به سمت او.» او گفت: «وقتی فاصله داری سخت است».
«من به او گفتم میشد آرام باشی، همه چیز به نفع توست. هرکاری کنی موفق میشوی. تو دید کلی داری، همه چیز را ببین: دروازهبان، توپ، دروازه. توضیح دادم که خودم چطور این کار را انجام میدادم. من تکنیکم را توضیح دادم، و ...»
رونالدوی ۴۶ ساله کمی عصبانی شد و ادامه داد: «ککو گفت: آره اما تو رونالدو هستی، من نیستم! به این نتیجه رسیدم که نمیتوانم به او درست توضیح بدهم، چون درکش برای او سخت بود، ولی در واقعیت بسیار ساده است.»
رونالدو اینگونه به نظر میرسد. بازیکنی که بسیار خوب است، بسیار برتر از دیگران است و بسیار هم به خود اطمینان دارد. شخصیتش هم به او کمک زیادی کرده. حتی الان که اینجا نشسته هم راحت است. حرف زدن با او لذتبخش و ساده است.
او واقعا دوستداشتنی، باهوش و قاطع است. او با شور و شوق در مورد اینکه چطور گلها مانند فرزندانش هستند توضیح میدهد، اینکه همه گلهایش را به یک اندازه دوست دارد.
با این حال رونالدو بودن همیشه هم لذتبخش نبود. لحظات بد زیادی وجود داشت. کلمهای که خودش به کار میبرد «فشار زیاد» است. بحرانی که دوربینها ایجاد میکنند.
رونالدو در سال ۱۹۹۸ در فینال جام جهانی دچار تشنج شد و بلافاصله به بیمارستان منتقل شد. بعد، آن روز و سفر طولانی و دردناک بازگشت به فینال ۲۰۰۲، از لحظهای که فشار منجر به حمله اضطرابی شد و رویای بزرگ او را نابود کرد تا آسیب وحشتناک زانویش که دکترها میگفتند احتمالاً منجر به پایان دوران حرفهای او خواهد شد. در این باره میگوید: «متوجه نمیشدم چرا اینهمه اتفاقات بد برایم رخ میداد. اگر همه من را دوست دارند پس آدم خوبی هستم، صادقم. پس آخر چرا؟ خیلی سخت بود. تصمیماتی که یک فرد ۲۲ ساله باید میگرفت، تمام این فشارها بدون کمک روانی. آن زمانها در مورد این چیزها صحبت نمیشد. امروزه در مورد سلامت روان ورزشکاران زیاد صحبت میشود. ما در آن دوره گلادیاتور بودیم: ما را داخل زمین میانداختند و میدیدند چه کسی زنده بیرون خواهد آمد. فشار زیادی که وجود داشت من را خیلی بیشتر از اینها غرق میکرد. وقتی خیلی جوانی نمیدانی چطور باید همه اینها را مدیریت کنی.»
رونالدو در مورد قطر هیجانزنده است و خوشبینانه معتقد است که برزیل میتواند موفق بشود. «اروپاییها تسلط دارند: برد و بازی خوب، فوتبال پویا و تهاجمی، سازماندهی تاکتیک. فرانسه، اسپانیا، آلمان همیشه حضور دارند. انگلیس یک یوروی عالی را پشت سر گذاشت. اما آرژانتین ۳۵ بازی شکست نخورده است. برزیل بسیار خوب به نظر میرسد. در برزیل همه میخواهیم قهرمان شویم. تیته خوب است، وینیسیوس شروعکننده عالیست. در سمت راست، رافینیا فوقالعاده بازی میکند، رودریگو میتواند هرکاری بکند. نیمار هم هست، اشتیاقش را دارد، تند و تیز است و در فرم خوبی قرار دارد.»
با این حال نیمار هنوز آنقدرها محبوب نیست نه؟ روی دیوار خانه رونالدو تصویری وجود دارد از تشویق ایستاده هواداران در اولدترافورد در سال ۲۰۰۳، شبی که خودش میگوید: «احساس سپاسگزاری داشتم و عاشق هواداران منچستریونایتد شدم.»
تصور این صحنه با نیمار سخت است. علیرغم به ثمر رساندن ۷۵ گل ملی، دو گل کمتر از پله در برزیل، گرمای مشابهی در اطراف نیمار وجود ندارد. رونالدو میگوید: «نه، مردم خیلی دوستش دارند. اگر زندگی شخصیاش را کنار بگذاریم و به طور خاص در مورد فوتبال حرف بزنیم فکر نمیکنم کسی وجود داشته باشد که او را نپسندد. جسور است، مهارت دارد، سریع است و گل میزند. میتوانید او را با مسی و کریستیانو رونالدو مقایسه کنید، بااینکه آنها از سیاره دیگری میآیند. نیمار در زمین خوب است، ولی مردم بقیه چیزها را هم قاطی فوتبالش میکنند.»
در مورد ایده مربی شدن توضیح میدهد: «من سرمربی بودن را دور زدم و به جایش تیم خریدم. اما دخالتی نمیکنم. مربیگری هرگز مرا جذب نکرد. من عاشق فوتبال هستم اما فکر مربی بودن من را میکشد، همیشه همین حس را داشتم. یک بازیکن وظایفش را انجام میدهد و بعد به خانه میرود، همین. اما یک مربی ۲۵ پسر دارد، پسران مختلف، بعضی خوب و بعضی عوضی. اصلاً فکرش را هم نمیکنم که مربی شوم. اما آنها را تحسین میکنم، عشق آنها به فوتبال را تحسین میکنم.»
رونالدو چندان مطمئن نیست که تیته بعد از جامجهانی بماند یا برود، علیرغم گزارشهایی مبنی بر اینکه به گواردیولا پیشنهاداتی شده و اینکه یک غیر برزیلی میتواند برای اولین بار سلسائو را تحت هدایت خود بگیرد یا نه. میگوید: «این ایده را دوست دارم؛ تاثیر یک اروپایی نه تنها بر تیم ملی برزیل بلکه بر کل صنعت فوتبال برزیل. حضور پپ یا آنچلوتی میتواند تاریخی باشد، میتواند تاریخ ما را برای ۱۰۰ سال تغییر دهد.»
حالا قطر در پیش است. اگر برزیل قهرمان نشود دوست دارید جام به مسی برسد؟ رونالدو با لبخند میگوید: «اگر ملیپوش اسپانیا بود بله. رقابت برزیل و آرژانتین بسیار بزرگ است. ما نبردهای باورنکردنی باهم داشتیم، با احترام متقابل. و این زیباترین چیز در فوتبال است. اما ایده قهرمانی آرژانتین اصلاً قابل تحمل نیست. آیا مسی شایستگیاش دارد؟ البته که دارد، اما نه با حمایت من. من دوستش دارم و میدانم که به خوبی این موضوع را درک میکند، چون مطمئنم که خودش هم دقیقاً همین احساس را دارد. وقتی قهرمان شوی همه به تو احترام خواهند گذاشت، مثل دیگو که در برزیل به او خیلی احترام میگذارند. اما نه.»
مارادونا یا مسی؟ رونالدو میگوید: «منصفانه نیست. نمیتوانید رتبهبندی کنید. نمیتوانید نسلها را با هم مقایسه کنید. مردم به من رونالدوی اوریجینال میگویند. اما خدای من، رونالدوهای دیگری هم وجود دارند. من بهترین نیستم و بهتر از من وجود دارد. من هر کاری توانستم انجام دادم. الان هم کارهای دیگر انجام میدهم، و به رشد خودم ادامه میدهم. به عنوان یک فوتبالیست بیشتر از این را نمیتوانم انجام بدهم.»
رونالدو به اندازه کافی تلاش کرده و هرچه در توان داشت را انجام داد. راه سختی را پیمود هرچند که در ظاهر انگار برایش خیلی آسان بوده است.