فیروز کریمی از مشهورترین چهرههای فوتبال ماست. با تعریف سلبریتی، او سوپراستار فوتبالی است که نام و حضورش به تنهایی میتواند بر میزان مخاطبان یک برنامه تأثیر مستقیم بگذارد. کریمی در کنار پیشینه و افتخارات فراوان فوتبالی و رکوردهای دستنیافتنی، با تسلط به کلام و سابقه خدمت در نیروی انتظامی و البته مدرک تحصیلیاش (روانشناسی) به خوبی راه ارتباط برقرار کردن را بلد است و به همین دلیل تاکنون او را در انواع و اقسام برنامهها و مصاحبههای مختلف دیدهاید. اما همین فیروز کریمی تا امروز هرگز به همراه خانواده مقابل هیچ روزنامهنگاری ننشسته و این برای اولین بار است که آقافیروز در یک مصاحبه خانوادگی به همراه همسرش شرکت میکند. در تمام این سه دهه آشنایی با آقافیروز و خانواده ورزشیاش- که شامل عباس کریمی و مهدی تارتار، پسر و داماد آقافیروز هم میشود که هر دو اینک از مربیان خوب ما هستند- هرگز ندیدم به رسانهای اجازه ورود به حریم خانوادگی بدهند و جالب اینکه پسر کوچک آقافیروز یعنی علی هم این ژن ورزشی را داشته و باید منتظر ظهور یک کریمی جدید در فوتبال باشید! اگر فکر میکنید همه چیز را در مورد فیروز کریمی میدانید و میپرسید: «دیگر او چه میتواند بگوید که برایتان تازگی داشته باشد؟» توصیه میکنیم این مصاحبه را از دست ندهید!
و البته در این مسیر باید تشکر کرد از سرکار خانم دکتر «فرزانه سهیل» همسر آقای کریمی که با روی باز پذیرفتند پاسخگوی سؤالات ما باشند.
ملاک شما برای انتخاب همسر چه بود؟
آقافیروز: صداقت که از همان صحبت اول آن را حس کردم. بعد هم چهره مناسب، فیزیک مناسب، تربیت اجتماعی و برخورد مناسب که برای همه مهم است.
خانم کریمی: چهره دلنشین برایم مهم بود. تن صدا و نگاه مهربان، چون چشم آیینه بدن است. بعد هم صفاتی چون دلسوزی و محبت، حسن شهرت، تحصیلات و البته صداقت.
اولین بار کجا یکدیگر را دیدید؟
آقافیروز: در دفتر یکی از دوستانم که از مدیران عالیرتبه فوتبال هستند. خدا بگم چیکارش کنه!
خانم کریمی: در شهرک غرب بود، من برای کار حقوقی رفته بودم و آقافیروز برای کار خودشان آمده بودند.
از اولین سفر مشترک چه خاطرهای برایتان باقیمانده؟
آقافیروز: در شمال بودیم و کلی گشت و گذار کردیم و خیلی خوش گذشت.
خانم کریمی: ما در رشت بودیم و آقافیروز برای قرارداد فوتبالی آمده بودند. هوای بهاری و طبیعت زیبای شمال و فرصت کافی برای گشتن در شهرهای اطراف داشتیم و دوستان هم بودند. واقعاً نوروز خاطرهانگیزی بود.
بهترین و بدترین اخلاق همسرتان کدام است؟
آقافیروز: سازگاری. البته سوای صفات خوب دیگر ایشان مثل انسانیت و معنویت و صداقت، اینکه زندگی با یک مربی را در سختترین شرایط تحمل میکند. شغلی که فشارش مساوی فشار شب اول قبر است و آدم هرگز از یک مسابقه نرمال به خانه برنمیگردد! اما بدترین اخلاق ایشان قهر است! نمیدانی چقدر ستم است! اگر قهر کند باید دادگاه و کلانتری و مأمور و سازمان ملل وسط بیایند تا ایشان بیخیال شود!
خانم کریمی: بهترین اخلاق ایشان مهربانی است و بدترینش هم همین! به طور طبیعی انسان وقتی از کسی ضربه میخورد در برخورد مجدد با آن فرد بیشتر باید احتیاط کند اما ایشان بارها از یک نفر در کار و زندگی لطمه خورده ولی باز خیلی راحت به او اعتماد میکند. جالب اینکه دوباره هم ضربه میخورد اما کینه به دل نمیگیرد!
اولین هدیهای که برای همسرتان خریدید چه بود؟
آقافیروز: نپرس که داغ دلم تازه میشود! یک سرویس جواهرات خریدم که هنوز دارم قسطش را میدهم و خداوند باید به من تا ۱۴۸۰ عمر بدهد تا قسط مردم را بپردازم!
خانم کریمی: یک ساعت مچی بود.
کدام یک راننده یا آشپز بهتری هستید؟
آقافیروز: در هر دو مورد ایشان! ما لندکروز داشتیم که یکبار من آمدم پارک کنم از هر چهار طرف زدم به این و آن! ۵۰ نفر فرمان میدادند تا از پارک درش بیاورم! برای آشپزی هم یک بار یک نیمرو با شوید درست کردم که با ماهیتابه انداختیم دور!
خانم کریمی: من خیلی قانونی و آهسته رانندگی میکنم و چون سفرهای زمینی زیادی به شهرهای دور و نزدیک داشتم مسلط هستم. در مورد آشپزی هم همین را بگویم که یکبار آقافیروز برای سرماخوردگی من میخواست شلغم درست کند، یک دیگ آب بار گذاشت با دو تا شلغم که اگر یک ماه میجوشید فایدهای نداشت!
شده با هم بنشینید و فوتبال تماشا کنید؟ بر سر فوتبال اختلاف نظری داشتهاید؟
آقافیروز: بله خیلی زیاد اما اختلاف نظر نداشتیم چون هر دو فنی نگاه میکنیم و نظراتمان مشترک است. ضمناً ایشان طرفدار تیمهای من هستند!
خانم کریمی: قصد تعریف ندارم اما من شاگرد آقافیروز هستم و ایشان نگاه فنی و آنالیز مرا به دستیارانش نشان میدهد!
تا به حال شده گوشی همسرتان را چک کنید؟
آقافیروز: به هیچ عنوان، حتی دستم هم نخورده و اگر زنگ بخورد هم صدا میزنم که بیا جواب بده.
خانم کریمی: گوشیهای ما همیشه وسط منزل است و رمز و کد هم ندارد. بله من گوشی ایشان را میبینم، نه همیشه اما میبینم و اسمش هم چک کردن نیست!
و سؤال آخر، موقع عصبانیت همسرتان چه میکنید؟ موقع عصبانیت شما همسرتان چه میکند؟
آقافیروز: موقع عصبانیت من با قدرت وارد میشوم و موقع عصبانیت ایشان هم با همان قدرت صحنه را ترک میکنم! البته پیش آمده که شش تا چهارراه دنبال من آمده تا مجبور شوم نظرشان را قبول کنم و بعد برگشتیم به خانه!
خانم کریمی: موقع عصبانیت آقافیروز من با همین ولوم صدا بحث منطقی میکنم و آنقدر ادامه میدهم تا ایشان قبول کند. موقع عصبانیت من هم ایشان معمولاً چند دقیقهای صبر میکنند ولی اگر متقاعد کردن من با همان روش طولانی شود، ایشان صحنه را ترک میکنند.