دو سال پیش بود که حسن اشجاری در مصاحبهای حضور محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت در رختکن تیم ملی (در بازی مقابل عربستان) و حواشی به وجود آمده پس از آن که منجر به اخراج علی دایی از هدایت ایران شد را تعریف کرد. آن زمان خیلیها صحبتهای اشجاری را جدی نگرفتند و معتقد بودند او برای دیده شدن این حرفها را زده اما مصاحبه علی دایی با عادل فردوسی پور صحت صحبتهای بازیکن اسبق استقلال را تایید کرد. اشجاری که سابقه بازی در سپاهان، استقلال و ملوان و تیم ملی را در کارنامه دارد، خیلی زود از فوتبال ایران محو شد اما با صعود با تیمهای شهرداری آستارا و چوکا تالش به لیگ یک حالا خودش را در قامت یک مربی موفق معرفی کرده است.
از چوکا شروع کنیم یا از خود حسن اشجاری؟
خب میخواهم از چند سال قبل و آن قهرمانی مان با استقلال شروع کنم.۱۰ سال قبل بود با آن نسل طلایی. با این حال بعد از قهرمانی از تیم جدا شدم.شرایط عجیب بود. امیر خان من را میخواست و حتی پیشنهاد هم شد که به من برای فصل جدید نیاز دارد.فقط مانده بود بحث رقم قرارداد که قرار شد با باشگاه حرف بزنم. در نهایت از استقلال جدا شدم.
تو در اوج فوتبالت بودی و پیشنهادهای زیادی هم داشتی اما یکدفعه سر از ملوان درآوردی.
پیشنهاد زیاد داشتم اما همه چیز یکدفعه ای شد.یعنی زورکی با ملوان قرارداد بستم.
زورکی؟
من در تعطیلات بودم که آقا درودگر زنگ زدند و رفتیم به یک ویلایی در شمال. زن و بچههام در ماشین بودند و من رفتم داخل.یک سری از دوستان و آشنایان هم بودند. دوره شده بودم واصلا نفهمیدم چه شد!به خودم که آمدم دیدم با تیم قرارداد بسته ام! بعد از آن سرمربی تیم معرفی شد. همه چیز خوب بود و حتی در بازیهای تدارکاتی من دو گل به ثمر رساندم. وقتی به انزلی برگشتیم و بازیکنانی که دیر قرارداد بستند به تیم آمدند یکباره اسکوچیچ رفتارش با من عوض شد. من یک نیم فصل کامل در انزلی دور زمین دویدم و هیچ حاشیه ای برای تیم ایجاد نکردم. هر بار به آقای درودگر در مورد شرایطم میگفتم از من میخواست که صبر کنم و منتظر باشم چون به زودی اتفاقاتی قرار بود در تیم رخ دهد. ولی دقیقا هر زمان که میخواستند اسکوچیچ را از تیم اخراج کنند تیم مثلا یک بازی خارج از خانه را مساوی میکرد و این قضیه به تعویق میافتاد. در نهایت با اینکه ۲ ساله با این تیم قرار داد داشتم و قرارداد مالی بسیار خوبی بسته بودم نیم فصل دوستانه از ملوان جدا شدم. میتوانم بگویم که فوتبال من را در ۳۲ سالگی نابود کردند. هیچ مشکلی هم نداشتم چون من ملوان را دوست داشتم و فوتبالم را مدیون این تیم بودم.
بعد از جدایی از ملوان چه اتفاقی افتاد؟
یک نیم فصل بازی نکردم تا اینکه آقای رمضانی مدیر عامل پاس همدان شد و از پاس با من تماس گرفتند. من هم گفتم قصد بازی کردن ندارم. اصرار کردند که بیا ما تو را دوباره روی فرم خواهیم آورد. بالاخره من قبول کردم.تا نیم فصل شرایط خوبی هم داشتیم تا اینکه حواشی ایجاد شده تیم را به هم ریخت و در نهایت تیم به زور در لیگ نگه داشته شد و من بعد از پاس از فوتبال حرفه ای بیرون آمدم. بعد از آن به واسطه شهردار فومن به این تیم رفتم و بعد از چند سال موفق شدیم به رده بالاتر صعود کنیم. بعد از آن با مشکلات به وجود آمده از تیم جدا شدم. مربیگری من از شهرداری فومن آغاز شد و بعد از آن با پیشنهاد خوبی که از شهرداری آستارا به من رسید به کارم ادامه دادم.
چند وقت قبل خیلی از شرایط لیگ دو گله میکردی، تبانیها، شرط بندی...
میتوان گفت فساد در این لیگ فاجعه است. من تبانی و شرطبندی را علناً در بازی تیم خودم با شهرداری همدان دیدم. بعد از آن به خاطر اینکه در برنامه زنده فوتبال برتر در این زمینه صحبت کرده بودم محرومم کردند. در این بازی ما به دنبال تفاضل گل بودیم و ملاثانی رقیب مستقیم ما بود. من به تیم شهر خودم شهرداری فومن رفت و برگشت ۵ گل زده بودم در حالی که این تیم رفت و برگشت از ملاثانی ۱۶ گل خورد و از فولاد نوین ۱۴ گل. بعدها متوجه شدیم داور بین دو نیمه با شخص سومیصحبت کرده بود و وقتی در موردش صحبت کردم به دلیل نداشتن مدرک خودم محروم شدم.
در لیگ برتر هم شایعاتی در مورد تبانی بود،شما چیزی در این زمینه دیده اید؟
در سطوح بالاتر به دلیل اینکه نظارت بیشتر است کمتر شاهد چنین اتفاقاتی هستیم. اما همه ما در این مورد چیزهایی شنیدهایم. ما سالها بعد از حضور در استیل آذین فهمیدیم که چیزی به نام "بِت" و شرط بندی وجود دارد. مثلا ما با استیل آذین شش بر صفر به شهرداری تبریز باختیم اما بعدها فهمیدیم جریان از چه قرار بوده است. استیل آذین پر از ستاره بود اما نداشتن مدیریت خوب این تیم را زمین زد. با اینکه قراردادهای بسیار خوبی بسته بودیم اما فقط بخش کمیاز پول به ما داده شد و این تیم کم کم زمین خورد. حتی من هنوز درگیر مالیات حقوقی هستم که از استیل آذین نگرفتم. سردارآجورلو در ابتدا مدیر تیم بود که شروع فصل هم نتایج بسیار خوبی گرفتیم که بعد از حواشی علی کریمیو اخراجش به خاطر روزه خواری که اصلا چنین چیزی صحت نداشت تیم از هم پاشید و این تیم دیگر تیم نشد و استیل آذین یتیم شد.
از آمدنت به چوکا بگو...
روز سوم عید بود که با من از باشگاه تماس گرفته شد. صحبت کردیم و بعد از قطع همکاری با آقای نظر محمدی تیم به هم ریخته ای را در شرایط بدی تحویل گرفتم. بازیکنان مشکل مالی داشتند و میخواستند از تیم جدا شوند و بازیهای حساسی پیش رو داشتند. به هر حال مال قرارداد بستیم و همان جا گفتم که قول صعود نمیدهم و فقط به دنبال این هستم که موفق شویم. من چالش کارهای سخت را دوست دارم و در چنین شرایطی میشود تواناییها را نشان داد. حواشی و بهم ریختگی تیم بسیار زیاد بود حتی یک سریها تهدید به قتل هم میکردند و نمیخواستند به خاطر سابقه ای که در تیم حریف داشتم در تیم آنها کار کنم. ولی من هیچ وقت کاری به حواشی نداشتم و تمام تمرکزم را روی تیم گذاشتم.کاری که از همان ابتدا به خوبی انجام دادیم هم دل کردن تیم با یکدیگر و کادر فنی بود تا بازیکن با تمام وجودش برای تیم و سرمربی بازی کند که نتیجهاش هم در بازی مقابل تیمهای مدعی لیگ دیدیم و در نهایت صعود کردیم. این کار با تلاش و همدلی باشگاه، هواداران و بازیکنان و کادر به دست آمد و از همه بابت این اتفاق ممنونم.
چالش جدید لیگ آزادگان و چشم اندازت از آینده تیم؟
من انسان جاه طلبی هستم و اعتقادم این است که اگر شرایط برای تیمیکه تازه به لیگ آزادگان صعود کرده فراهم شود میتواند فصل بعد هم موفق شود و به لیگ برتر صعود کند. درچوکا هم میشود این اتفاق رخ بدهد. نمیخواهم انتظارات را بالا ببرم اما رویای من رفتن به لیگ برتر باچوکا است اما اگر بخواهیم منطقی و فنی صحبت کنیم چوکا امسال باید جایگاهش را در لیگ یک ثابت کند و بعد با برنامه ریزی به لیگ برتر صعود کند. قطعا نمیخواهیم فقط برای ماندن بازی کنیم و هدف،قرار گرفتن در بین تیمهای بالا نشین جدول است و میخواهم در قرارداد جدیدم هم برای بالا نشینی و صعود به لیگ بندهایی قرار بدهم. فقط از هواداران میخواهم که صبر داشته باشند و از تیمیبا بودجه ما انتظار بمب نداشته باشند چون رقم قراردادهای بازیکنهای معمولی رو به بالای لیگ به ۱ میلیارد و ۵۰۰ تا ۱ میلیارد و ۷۰۰ رسیده است که من زیر بار چنین ارقامینمیروم و در توان باشگاه نیست. وقتی تیمیرا در اختیار دارم که فصل قبل موفق بوده است دلیلی نمیبینم که بازیکن میلیاردی به تیم بیاورم.
بعضیها چوکا را تیم دوم استقلال مینامند.به خاطر حضور تو،نظر محمدی و البته نامداری.
در اینکه نامداری استقلالی است شکی وجود ندارد. ما یکبار با پیراهن آبی عکس گرفتیم چون فقط آن پیراهن در باشگاه وجود داشت و دلیل دیگری نداشت. پیراهن اول ما سبز، دوم سفید و سوم به انتخاب مدیر عامل آبی رنگ است. اما هیچ وقت آقای نامداری اصراری به پوشیدن لباس آبی نداشت.
بحث جادوگری در لیگ یک و ۲ خیلی وجود دارد، شما تا به حال چنین پیشنهادی داشتهاید؟
من در این مورد هم شنیدهام و هم دیدهام اما نه! به خودم چنین پیشنهادی نشده است. در بازی ذوب آهن مقابل راه آهن یکبار چنین اتفاقی افتاد که برنامه ۹۰ هم در این مورد صحبت کرد اما به خود من چنین پیشنهادی نشده است. با این حال تبانی وجود دارد مخصوصا در اواخر لیگ این چیزها به وفور دیده میشود.
حتی بحث جادوگری در تیم ملی هم مطرح شده است.خوبان عالم و ...تو خودت ملی پوش بوده ای.چنین چیزهایی بود؟
باورتان نمیشود ما این حرفهایی که حالا در فوتبال وجود دارد را بعد از فوتبالمان متوجه شدیم چیست. رمال و بت و جادوگری را حالا متوجه شدیم که چه هستند.آن زمان از این چیزها سر در نمیآوردیم. فقط میشنیدیم. فاتحه تیمیکه با جادوگری میخواهد به جام جهانی برود را باید خواند. من فقط به چنین چیزهایی میخندم. اعتقادات قطعا نقش دارد اما در تیم ملی باید با یک تفکر پیش رفت. مثل کیروش که تفکر نباختن و کم گل خوردن را به تیم ملی آورد اما من به هیچ وجه بحث دفاع اتوبوسی تیم کیروش را قبول ندارم.
دوست دارید کیروش به تیم ملی برگردد؟
صد در صد، این عملکردی که از تیم ملی در بازی مقابل الجزایر دیدم فاجعه بود. من از اول هم مخالف حضور اسکوچیچ بودم. این قضیه هم ربطی به اختلاف من با ایشان ندارد. وقتی شما معتقدید که تیم ملی کشورتان اول آسیاست مربی تیم نیز باید در سطح تنیم اول آسیا باشد نه مربیای که قرارداد ریالی بسته است. اسکوچیچ نتایج خوب قابل تقدیری گرفت که همه آنها بر پایه خلاقیت فردی بازیکنان رقم خورد و فقط مهاجمان بودند که بازی را به نتیجه رساندند. حالا میبینیم که تیم ملی هیچ برنامه ای برای مقابله با الجزایر نداشت و هر دو گل را روی اشتباهات فردی و بی برنامگی خوردیم. کیروش نمیتواند منجی ما باشد اما میتواند جلوی آبرو ریزی را بگیرد.
شایعه حضور جواد نکونام برای هدایت تیم ملی هم مطرح بود.
جواد در این مقطع زمانی به درد تیم ملی نمیخورد.جواد اگر به تیم ملی میآمد خودش را نابود میکرد اما گزینه بسیار مناسبی برای استقلال بود. فشاری هم که همه صحبتش را می کنند هر مربی به استقلال بیاید چه خارجی چه داخلی با فشار نتایج درخشان مجیدی روبرو خواهد شد و فقط جواد نبود که با این قضیه روبرو میشد.
کمیبه عقب برگردیم.به زمان بازی حساس با عربستان.هنوز هم خیلیها آن باخت را به گردن شما میاندازند.
همه افرادی که در آن بازی حضور داشتند میتوانند شهادت بدهند که همه هجمهها روی من و حسین کعبی بود مخصوصاً روی گل دوم. در صورتی که من اصلاً مامور مهار آن بازیکن نبودم و فقط چون کسی او را نگرفته بود تلاشم را کردم مانع گلزنی اش شوم. کسی که باید او را مهار میکرد نکونام بود که آقای دایی قبل از بازی هم خیلی تاکید داشتند که او مهار شود اما روی غفلت،عربستان به گل رسید. علی دایی در برناله ۹۰ گفت که اصلا من مامور گرفتن این بازیکن نبودم اما نداشتن رسانه باعث شد که همه تقصیرها گردن من بیفتد.
آن بازی حواشی راه ندادن احمدی نژاد به رختکن را هم داشت و بعد از آن اخراج علی دایی.
قبل از مصاحبه اخیر دایی با عادل فردوسی پور دقیقا من همه این حرفها را زدم اما همه گفتند برای اینکه دیده بشوم این حرفها را زدهام. خدا را شکر آقای دایی صحبتهای من را تایید کردند و همه بازیکنان تیم ملی هم میتوانند این را شهادت بدهند. ما آن زمان شرایط بدی داشتیم. از لحاظ امکانات بسیار ضعیف بودیم و حتی لباسهایمان را دایی از تولیدی خودش برای تیم تدارک دید. وعده پاداش میدادند و عملی نمیکردند حتی قبل از بازی به این حساسی کسی از مسئولین به ما سر هم نزد. روز بازی بین دونیمه گفتند آقای احمدی نژاد میخواهد به رختکن بیاید اما از آنجایی که آقای دایی بین نیمه بازی حساس میخواست نکات فنی را به تیم بگوید اجازه چنین کاری را نداد و بعد از بازی هم تبعات آن را داشت. به شخصه معتقدم وقتی چنین بازی حساسی در حال برگزاری است مسئول باید خودش شرایط تیم را درک کند و چنین کاری را انجام ندهد. شاید باید مشاورین او این نکته را گوشزد میکردند.
اگر خودت جای علی دایی بودی احمدی نژاد را به رختکن راه میدادی؟
هرگز.من فکر میکنم هر چیزی قواعد خاص خودش را دارد.من هم اگر آن زمان سرمربی تیم ملی بودم ایشان را به رختکن راه نمیدادم.
از پرسپولیس هم پیشنهاد داشتی، چرا قبول نکردی؟
بله ۵ بار، من فقط یک امضا با پرسپولیسی شدن فاصله داشتم اما این اتفاق رخ نداد. من از سال ۸۴ تا ۸۹ پشت سر هم از این پیشنهاد داشتم. نزدیک ترین و جدی ترینش پرسپولیس آقای دایی بود. قرار بود از ذوب آهن رضایتنامه بگیرم و به پرسپولیس بروم که پرسپولیس نتوانست با شرایط ذوب آهن کنار بیاید و بعد از آن پیشنهاد نجومیآن زمان استیل آذین رسید و به این تیم رفتم.
به نظرتان دلیل دوری افرادی مثل علی دایی و عادل فردوسی پور از فوتبال چیست؟
به نظر من کاریزمای خاص اوست که باعث این اتفاق شده. علی دایی هیچ وقت زیر بار حرف زور نرفت و همیشه کار درست را انجام داد که همیشه سعی میکنم از او الگو بگیرم. به نظر علی دایی در هر کشوری به جز ایران بود بهترین جایگاه فوتبالی را در کشورش داشت اما متاسفانه ما با اسطورههای مان اینطور رفتار نمیکنیم. امیدوارم قدر فردی مثل علی دایی را تا دیر نشده بدانیم.دیر نشود که حسرتش را بخوریم. جای عادل فردوسی پور هم در فوتبال ما بسیار خالیست امیدوارم که همیشه سلامت باشند و قطعاً مردم ایران آنها را عاشقانه دوست دارند و خواهند داشت. علی دایی تکرار نشدنیست و افتخار میکنم که شاگرد او بودم.
استقلال بعد از ۹ سال قهرمان شد.خیلیها هنوز هم میگویند که نقش گابریل پین در این قهرمانی پر رنگ است.
اینکه یک تیم در ۳۴ بازی نبازد اتفاقی نیست و قطعاً تفکری پشت این تیم قرار داشته است. از سه باری که فرهاد مجیدی به استقلال آمد دو بار را از میانه راه آمده بود و تیم را خودش نبسته بود اما این فصل متفاوت بود و تیم را خودش بسته بود. نکته مهم دیگر آرامش وتعامل کادر و مدیریت تیم بود. ۹ سال گذشته را که نگاه کنید همیشه متوجه میشوید که بین کادر و مدیریت تنش و حاشیه وجود دارد. اما این فصل دیدیم که این آرامش و هم دلی در تیم به خوبی وجود داشت. قطعاً هر مربی دوست دارد کمک مربی خوب داشته باشد اما اینکه تمام موفقیت را به نام کمک مربی بنویسیم اشتباه است و هر تفکر و ایده ای که باشد حرف آخر را فرهاد در تیم میزند. همچنین بازیکنان که با تمام وجود سرشان هم برای مجیدی میدادند همه و همه عامل این موفقیت و رکورد بی نظیر شدند.
منتقدان بر این عقیده هستند که فرهاد به این دلیل از استقلال جدا شد تا رکوردها و آمارهایی که به دست آورده خراب نشود. نظر شما در این باره چیست؟
اصلا این حرف را قبول ندارم. پیشنهادی که به فرهاد برای سرمربیگری در امارات شد را چه کسی حاضر است رد کنتد؟ همه کسانی که این حرف را میزنند حاضرند از چنین رقم و پیشنهادی بگذرند؟ چیزی که از نظر من مشخص است این است که فرهاد با این مدل رفتن این جایگاه را همیشه خواهد داشت. همیشه مسیر برگشت برای فرهاد وجود دارد و یک تفکر هوشمندانه پشت این جداییست. فرهاد به قولش عمل کرد و کارش را به خوبی انجام داد، دوست ندارم کسی پشت فرهاد حرف بزند. فرهاد به بهترین شکل ممکن یک تیم قابل احترام ساخت. رفتن مجیدی کاملاً یک رفتن هوشمندانه بود. امسال همه چیز مهیا بود و استقلال نشان داد با فراهم بودن امکانات استقلال میتواند تیم بسیار خوب و قابل احترامیباشد.
به نظر شما چه کسی باید سرمربی شود؟
از بین داخلیها جواد نکونام بهترین گزینه بود، شاید محبوبیت فرهاد را نداشته باشد اما عملکرد سرمربی میتواند در تعیین محبوبیت او نقش مهمیداشته باشد. مربیهای زیادی در استقلال داشتیم که محبوب نبودند و به خاطر عملکردشان مورد احترام هواداران قرار گرفتند. به نظر من جواد بهترین گزینه است اما ممکن است سورپرایز شویم و امیر قلعه نویی سرمربی استقلال شود. این اتفاق هم خوب میتواند باشد. کارنامه قلعه نویی مشخص است و موفقیتهای زیادی با استقلال و تیمهای لیگ برتری داشته است.
شرایط زمین چوکا و رد شدن آن توسط سازمان و اینکه اگر شرایط فراهم نشود باید برای میزبانی بازیهای لیگ آزادگان به رشت بروید.
مهمترین بخش چوکا هواداران این تیم هستند و به نظرم دلیل سقوط این تیم در فصل گذشته نبود هواداران و برگزاری بازیها در رشت بود. زمین تالش یک نیروی محرک برای تیم و هواداراست و هوادار برای این تیم فراتر از یار دوازدهم است. ما در گیلان از نبود زمین مناسب رنج میبریم. تیمهای زیادی در استان داریم اما یک ورزشگاه مناسب نداریم. فکر کنید در شمالی ترین منطقه ایران برای اینکه مسئولین زیر بار نگه داری چمن طبیعی نروند از چمن مصنوعی استفاده میکنیم. ما به خاطر همین چمن مصنوعی سال گذشته در سپید رود فقط ۴ رباط صلیبی دادیم. به نظرم اگر یک سری نواقص اصلی ورزشگاه برطرف بشه فدراسیون مجوز انجام بازیها را به ما بدهد. از مسئولین خواهشمندیم که در این زمینه هر کاری از دستشان بر میآید انجام دهند تا تیم از حضور هوادارانش محروم نشود. مسئولین باید بدانند که حضور هواداران به چه اندازه میتوانند به تیم و من کمک کنند و از نعمتی که بقیه سرمربیها برخوردارند ما را محروم نکنند. شهرهالی دیگری هستند که عمر فوتبالی بالایی ندارند اما در گیلان ما میبینیم که یک استادیم هم نداریم که بتوانیم بازی در آن برگزار کنیم. سردار جنگا هم که وضعیت وحشتناکی دارد و تا دو سه سال آینده به مخروبه تبدیل خواهد شد و هیچ کس به آن رسیدگی نمیکند. سران ورزشی ما در گیلان فاجعهست. هیچ ورزشگاه مورد تاییدی نداریم و تمام ورزشگاهها از پایه مشکل دارند. حتی این مشکلات باعث ایجاد فاجعه خواهد شد. امیدوارم این اتفاق رخ ندهد و بتوانیم در زمین خودمان بازی کنیم.