علی جوادی: اسطوره فوتبال ایران که این روزها وجوه دیگری از شخصیت اجتماعیاش را به نمایش میگذارد در دفترش میزبان همکاران ما در خبرورزشی بود و نتیجه دو ساعت گفتوگوی جذاب و چندبعدی، این مصاحبه و همینطور ویدئوهایی شد که به مرور در همه زیرمجموعههای گروه رسانهای خبرورزشی منتشر میکنیم. هیچ یک از آنها را از دست ندهید.
قبل از هر چیز بگویید حال عمومیتان چطور است؟
سلام به شما و همه مردم ایران که همیشه برای من دعا کرده و حامی من بودهاند. خدا را شکر. خیلی خوبم. جراحی حساسی نبود. بر عکس شایعاتی که مطرح شد این عمل برای فتق شکم بود. یک جراحی که به آسیبها و مصدومیتهای زمان فوتبالم برمیگشت. چون من دو بار شکمم را جراحی کرده و هر بار ۲۵ سانتیمتر از شکمم باز شده بود. این جراحی کاملاً طبیعی بود که بعد از بیست و چند سال باید انجام میدادم. آنقدر جراحیهای سنگین انجام دادهام که این جراحی زیاد جدی به نظر نمیرسد. همین جا فرصت را غنیمت میشمارم و از پرسنل بیمارستان نیکان و دکتر تابش، دکتر رزمجو و دکتر زمانی تشکر میکنم.
مگر چند جراحی سخت انجام دادید؟
در کل حدود ۱۰ بار به اتاق عمل رفتهام. چهار بار جراحی برای موارد غیرفوتبالی بود که یکی از آنها و حساسترین آنها برای آن تصادف شدید در راه بازگشت از اصفهان بود. شش بار هم برای فوتبال. دو بار برای مصدمیتهای ناشی از فعالیت باشگاهی در آلمان. یک بار برای زانوهایم که در پرسپولیس آسیب دید. سه بار هم برای تیم ملی.
فدراسیون در قبال جراحی شما هیچ واکنشی نداشت. به هر حال این مصدومیتها به خاطر تیم ملی به دست آمد.
اگر آنها واکنشی نشان میدادند، حال مرا میپرسیدند و آرزوی سلامتی میکردند باید تعجب میکردم و تعجب میکردید. برای من مردم مهم هستند که آنها کار خودشان را انجام دادند. من به این بیمهریها عادت کردهام. بیتفاوتی فدراسیون اصلاً برایم مهم نبود. برای من این رفتارها کاملاً عادی است.
این روزها چگونه میگذرد؟ دوری از زمین فوتبال سخت نیست؟
اگر بگویم برایم سخت نیست شاید خیلیها باور نکنند ولی واقعاً سخت نمیگذرد. مدتها بود از نعمت کنار خانواده بودن محروم بودم. این روزها این نعمت را خدا به من داده و آرامشم را دوباره به دست آوردهام و مشغول زندگی هستم. تغییر زیادی در زندگی من به وجود نیامده و اتفاقاً بهتر هم شده، استرس و اعصاب خردی ندارم و ضرورتی ندارد حرف این و آن را تحمل کنم. صحبتهای ناحق در مورد من کم شده و همه اینها لطف خدا بود. با همه اینها اگر بگویم دلتنگ فوتبال نیستم دروغ گفتهام. من فوتبال را همیشه دوست داشتهام و الان هم از آن جدا نیستم. بازیهای ملی را میبینم. پرسپولیس و استقلال را دنبال میکنم و فوتبالهای جذاب خارجی را هم از دست نمیدهم.
واقعاً شما برای ماجراهای سایپا از فوتبال دور هستید یا میتوانید برگردید و خودتان نمیآیید؟ اینکه میگویند دور بودن شما از فوتبال یک دستور امنیتی است، صحت دارد؟
نه. شاید روزهای اولش یکسری اتفاقاتی افتاد و مقاومتهایی بود اما الان دو سال است که پیشنهادها میرسد و من قبول نمیکنم. همین جا از همه مدیرانی که پیشنهاد دادند به تیمشان بروم تشکر و از همه آنها عذرخواهی میکنم اما واقعاً قصدی برای بازگشت ندارم.
چرا؟
زمانی به فوتبال برمیگردم که خودم صلاح بدانم و فکر کنم شرایط بهتر شده، میتوانم کاری کنم و در فوتبال نفس بکشم.
مگر الان نمیشود در این فوتبال نفس کشید؟
من میانهای با دلال و دلالبازی و فساد ندارم. وقتی میآیم که احساس کنم اطرافم پاک است و آزارم نمیدهد.
گفتید فوتبال را دنبال میکنید. شکست پرسپولیس و استقلال از الهلال چقدر ذهنتان را درگیر کرد؟ چقدر برای شما تلخ بود؟
خیلی تلخ بود. شکست پرسپولیس و استقلال مقابل الهلال به دلیل تعصب ملی همیشه برای مردم ما تلخ بود اما فوتبال، قوانین و عدالت خودش را دارد. همین جا باید از همه بازیکنان ایرانی بهخصوص بازیکنان پرسپولیس که در این سالها برای فوتبال ما آبروداری کردند تشکر کنم. آنها خیلی زحمت کشیدند. هم بچهها هم کادر فنی اما به دلیل اینکه مدیران غیرفوتبالی را بالای سر فوتبالمان پذیرفتیم، سالها از کشورهای آسیایی عقب افتادیم. چه در شرق چه در غرب. همه برنامه دارند و اصولی و قاعدهمند حرکت میکنند جز ما.
اگر پرسپولیس دو فینال آسیا را دید به دلیل تعصب بازیکنانشان بود نه برنامهریزی مدیران فوتبال ایران. پرسپولیس بدون بازی و آمادگی به عربستان رفت و آنگونه مقابل الهلال بازی کرد چون لیگ ما شروع نشده بود. اگر پرسپولیس پنج بازی میکرد و به عربستان میرفت عملکردی به مراتب بهتر ارائه میکرد. این یکی از ظلمهایی بود که به پرسپولیس شد. الهلال با قدرت مدیرانش در خانه بازی کرد و پرسپولیس با اجبار AFC به عربستان رفت. این هم یکی دیگر از ظلمها. به تیمهای ما خیلی ظلم شد که قابل شمارش نیست. الهلال به فوتبال ما درسهای خیلی زیادی داد. به ما گفت بدون برنامهریزی وارد یک میدان بزرگ نشوید چون حتماً تنبیه خواهید شد.
یعنی معتقدید اگر لیگ زودتر آغاز میشد، بهتر بود؟
قطعاً. متأسفانه بدترین نمایش پرسپولیس را دیدیم. فکر میکنم این ضعیفترین بازی پرسپولیس در ۳۰ سال اخیر بود و این شکست نباید فقط به دلیل ضعف بچهها عنوان شود. افراد دیگری در این شکست دخیل بودند. قبول کنیم پرسپولیس آن تیمی نبود که همه ما انتظار داشتیم. دروازهبان حریف یک بار هم زمین نخورد و نمایش تیمی ما بسیار ضعیف بود اما مقصر این ماجراها فقط بازیکنان و کادر فنی نبودند. برنامهریزی فدراسیون به کمک پرسپولیس نیامد.
ما هوای خوب را از دست دادیم و حالا که کشور به سمت سرما و باران و برف رفته تازه لیگ را شروع کردیم. پرسپولیس بدون آمادگی به عربستان رفت. مدیران در هر ردهای چه فدراسیون، چه باشگاه باید خیلی قوی عمل کنند تا تیمی موفق شود. هر فردی آمده روی صندلی مدیریت نشسته فقط دنبال تبلیغات برای خودش بود. من از شما میپرسم اگر در انتخاب مدیر دقت کنند، این هم بدهی بار میآید؟
در کنار فوتبال به رشتههای دیگر توجه دارید؟ مثلاً کشتیهای قهرمان جهان را هم میدیدید؟
همه کشتیها را دیدم و از همه ورزشکارانمان در تیمهای ملی کشتی فرنگی و آزاد تشکر میکنم. این بچهها حس و حال جامعه را خوب کردند. من همیشه گفتهام در همه دنیا میشود حرفها را از طریق ورزش زد چون ورزش خیلی قدرت دارد. اگر هزار میلیارد دلار هزینه میکردیم نمیتوانستیم اینطور در پایتخت نروژ برای ایران تبلیغ کنیم و پرچم کشورمان را بالا ببریم اما کشتی این کار را کرد. این بچهها به همه ما حس غرور دادند که از همه آنها تشکر میکنم.
و نظرتان در مورد مسئولان شهری که کارت هدیه یک میلیون تومانی مسدود به قهرمان جهان دادند؟
من درباره آنها حرف نمیزنم. من فقط متأسفم برای کسانی که فقط دوست دارند کنار ورزشکاران و قهرمانان ما عکس یادگاری بگیرند. جوایزی که به ورزشکاران و قهرمانان ما میدهند متناسب با تورم بالا رفته؟ حالا من این را بگویم دوباره مدیران سایپا علیه من حرف میزنند. پراید ۱۰ سال قبل چند بود؟ الان چند است؟ با این پولهایی که به قهرمانان میدهند چه میشود کرد؟ چه مشکلی به وجود میآید اگر به این ورزشکاران یک خانه لوکس بدهند؟ تمرینهای کشتی بسیار طاقتفرساست. جایزهای بدهند که پاسخ همه تمرینات و همه سختیها باشد. همه قهرمانان ورزشی اینگونه هستند. از خیلی از لذایذ زندگی میگذرند تا به رقابتهای جهانی بروند. ا
ین همه امکانات وجود دارد چه مشکلی به وجود میآید اگر به همه ورزشکاران و قهرمانان و سرمربیانشان خانه بدهند تا آنها دغدغه اجاره خانه نداشته باشند. من چند وقت پیش مطلبی خواندم در مورد اینکه محمد بنا که خیلی دوستش دارم، مستأجر است. از خجالت آب شدم. مگر میشود کسی که قهرمان ماست و در مقام سرمربی همیشه با چند مدال دل مردم را شاد کرده، مستأجر باشد؟ به قرآن خجالت کشیدم. ما باید آنقدر به قهرمانان و سرمربیانمان در همه رشتهها توجه کنیم که با جان و دل کار کنند.
اجازه بدهید دوباره به فوتبال برگردیم. پرسپولیس در چه وضعیتی است؟ میتواند باز هم قهرمان شود؟
مطمئناً میتواند قهرمان شود اما قهرمانی ملزوماتی میخواهد. امیدوارم تیم قهرمان شود اما کار پرسپولیس در این فصل بسیار سخت است چون رقبا بهخصوص سپاهان و گلگهر خیلی خوب خرج کردهاند. پرسپولیس چند بازیکن اصلی را از دست داده در حالی که رقبا خریدهای خوبی داشتهاند. یحیی و همکارانش بسیار توانمند هستند و بچهها هم با تمام وجود بازی میکنند و امیدوارم در کارشان موفق باشند و امسال هم هواداران پرسپولیس را شاد کنند اما باز هم تأکید میکنم کارشان بسیار سخت است. آقایحیی خودش تیم را بسته و مسئولیتش در این فصل بیشتر از قبل است اما چند بازیکن اصلی را از دست داده است.
مدعیان این فصل لیگ برتر؟
همین ابتدای فصل که نمیشود درباره قهرمان آخر فصل حرف زد اما یکسری تیمها مدعی سنتی لیگ هستند. به نظر میرسد پرسپولیس، استقلال، سپاهان و گلگهر مدعیان این فصل هستند که همه این تیمها هفته اول را با برد شروع کردند. البته گلگهر، فصل قبل هم خوب شروع کرد اما در ادامه فصل کم آورد.
اگر قرار باشد برای مقایسه یحیی گلمحمدی و فرهاد مجیدی یک جمله بگویید چه جملهای را انتخاب میکنید؟
برای هر دو آرزوی موفقیت میکنم چون موفقیت آنها جامعه ما را باطراوت و شاد میکند. تمام هواداران فوتبال ما حتی اگر طرفدار تیم شهرشان باشند، دل در گرو یکی از این دو تیم رنگی دارند. به این دلیل موفقیت سرخابیها میتواند کل کشور را سرحال کند. اجازه بدهید یک حقیقتی را در مورد فوتبال بگویم. در جامعه چه فردی که دارد و چه فردی که ندارد. فوتبال میتواند غم دل هر دو گروه را برطرف کند. ما باید کمک کنیم فوتبال این نقش خودش را پررنگ بازی کند و حال جامعه خوب شود.
و مقایسه؟
هر دو از دوستانم هستند. ترجیح میدهم آنها را با هم مقایسه نکنم.
تیم ملی در صدر جدول گروه A مقدماتی جام جهانی است. این تیم را چگونه میبینید؟ شما همیشه مدافع تیم ملی تحت رهبری کیروش بودید. تیم اسکوچیچ را چگونه میبینید؟
از نظر من تیم اسکوچیچ و تیم کیروش وجود ندارد. من همیشه طرفدار تیم ملی ایران بودم و الان هم هستم. وقتی قرعهکشی مرحله دوم انجام شد من خوشحال شدم چون کار ما برای صعود به جام جهانی آسان شد اما من فکر میکنم کار اصلی تیم ملی صعود به جام جهانی نیست. کار اصلی تیم ملی صعود از دور گروهی جام جهانی است. تیم ما در قرعهکشی شانس بالایی داشت. تیمهایی در گروه ما قرار گرفتند که سابقه قهرمانی در آسیا را ندارند.
در گروه ما فقط کرهجنوبی رقیب ما برای صعود است و در تهران هم نشان داد چه تیم باکیفیتی است و فوتبال را چقدر خوب بازی میکند. اگرچه امارات در سال ۹۰ و عراق در سال ۸۶ به جام جهانی رسیدهاند و عراق هم سابقه قهرمانی در جام ملتها را دارد اما وضعیت فعلیشان خوب نیست. امارات، لبنان، سوریه و عراق تیمهایی نیستند که راه ما را برای صعود به جام جهانی ببندند. ما به راحتی به جام جهانی صعود میکنیم اما مردم توقع دارند با این بازیکنان برای اولین بار از مرحله گروهی جام جهانی به مراحل حذفی صعود کنیم. من لازم است از همه بازیکنان تیم ملی و افرادی که کنار تیم هستند، تشکر کنم اما فکر میکنم بازیکنان بزرگ ما بسیاری از بازیها را برای ما درآوردند. آنقدر بازیکن خوب داریم که یک تیم ملی باکیفیت بیرون زمین داریم و چند بازیکن باکیفیت هم به تیم ملی دعوت نمیشوند. بازیکنان بزرگ ما در اروپا شاغل هستند و این نعمت فعلی فوتبال ماست اما نباید سقف آرزوها را تا حد صعود پایین بیاوریم. لیاقت این تیم بردن امارات و سوریه نیست. این تیم باید برای اولین بار در جام جهانی از گروهش صعود کند و به مرحله حذفی جام جهانی برود.
در بازی با کرهجنوبی همه به یاد گلهای شما در آن برد ۶-۲ افتادند. شما این بازی را دیدید؟ به یاد آن بازی افتادید؟
من بازی را به طور کامل دیدم اما فقط محو آن بازی بودم و نگران نتیجه تیم ملی.
واقعاً؟
واقعاً. آن بازی رفت به دل تاریخ و خوشحالم که نقشی در تاریخ فوتبال ایران داشتم. چرا باید مدام به آن بازی فکر کنم؟
شده در یک بازی ملی حسرت بخورید که چرا الان بازیکن تیم ملی نیستید؟
نه. من هر کاری که از دستم برمیآمد برای تیم ملی ایران انجام دادم. الان باید مطابق با شرایط الان زندگی کنم. من در گذشته زندگی نمیکنم. حال و آینده برای من مهم است. از گذشته خیلی درس گرفتهام و تجربیاتم را برای آینده بهتر به کار میگیرم اما در گذشته غرق نمیشوم.
بهترین گل زندگیتان را در کدام بازی زدید؟ شیرینترین بازی زندگی؟
بازی با کره شیرینترین بازی زندگی من بود و گل دومم در آن بازی را خیلی دوست داشتم. بازی با استرالیا هم که جایش خیلی خاص است.
و تلخترین بازی عمرتان؟
بازی تلخ زیاد داشتم. در باشگاهی فینال لیگ قهرمانان اروپا مقابل منچستریونایتد و در تیم ملی هم صعود نکردن به جام جهانی ۲۰۰۲ خیلی برایم تلخ بود.
خیلیها شما را شناسنامه فوتبال ایران میدانند. این عنوان برای شما هم خوشایند است هم مسئولیتآور. کدامش برای شما مهمتر است؟
لطف دارید اما واقعاً مسئولیت کمرم را خم میکند چون همیشه خودم را در برابر مردم کشورم مسئول دانستهام. من مردم کشورم را دوست دارم و حاضر نیستم جای دیگری بروم چون از نظر من لیاقت میخواهد که کنار این مردم باشی اما اجازه بدهید همین جا یک حقیقت تلخ را بگویم. در خیلی از کشورها عزت و احترامی که مدیرانش برای من قائل شدند را در ایران ندیدم اما ماندم چون مردم ایران برای من مهم هستند.
الان وجهه اجتماعی شما بسیار پررنگتر از وجهه فوتبالی شما شده است.
فوتبال وسیلهای شد برای اینکه مردم مرا بشناسند و از این بابت خوشحالم اما همیشه از خدا خواستهام راهی جلوی پایم بگذارد که مردم مرا نه به عنوان یک فوتبالیست که به دلیل کارهای اجتماعیام دوست داشته باشند. به خاطر شخصیت اجتماعی، فعالیتهایم و تفکراتم به دل مردم بروم و فکر میکنم الان اینطور شده. عشقی که بین من و مردم ایران ایجاد شده را دوست دارم و حاضر نیستم با هیچ چیز دیگری معاوضهاش کنم. دوران فوتبال تمام میشود. جامها اشیایی است که تو را به دل تاریخ میبرد اما کارهای اجتماعی، حال تو را برای چند هفته خوب میکند. من این حال خوب را میخواهم.
در ماجرای شکسته شدن رکوردتان توسط رونالدو فقط آرزوی موفقیت کردید برای رونالدو. یعنی ذرهای احساس ناخوشایند نداشتید؟
شاید باور نکنید اما خیلی هم خوشحال شدم. خیلی سبک و راحت شدم چون این اتفاق دیر یا زود میافتاد و چه بهتر که این رکورد توسط رونالدو شکسته شد که در ۱۵ سال اخیر همیشه در میان سه بازیکن برتر دنیا بود. من هرچه در صفحه اجتماعیام نوشتم و هرچه گفتم باور قلبی و حرف دلم بود.
الان چند درصد فوتبال ما در اختیار تیم طلایی ۹۸ است؟
خیلی کم. شاید کمتر از ۱۰ درصد. فقط چهار نفر (مهدویکیا، علیرضا منصوریان و کریم باقری مربیگری و افشین پیروانی هم مدیریت میکند).
چرا؟
چون یکسری قوانین نانوشته مربی انتخاب میکند. یکسری آدم وارد ورزش و فوتبال شدهاند که اینها دلشان نمیخواهد امثال ما در فوتبال باشیم وگرنه چرا نباید افرادی که سابقه حضور در جام جهانی را دارند و خیلی از آنها مدرک حرفهای مربیگری را دارند نباید در چرخه مربیگری باشند؟ در بازی بودن، شرایطی میخواهد که شاید بچههای ما ندارند. شاید کاراکتری میخواهد که شخصیت بچههای ما نمیخواند.
از آن تیم، مهدی مهدویکیا اخیراً سرمربی تیم امید شده است. خداداد در گفتوگو با خبرورزشی گفت تیم امید حتی با مهدی هم المپیکی نمیشود چون یکسری پیشزمینهها لازم است که ما نداریم. نظر شما درباره مهدی مهدویکیا و تیم امید چیست؟
امیدوارم تیم با مهدی به المپیک برود. من آرزو میکنم تیم به المپیک برود اما کار مهدی خیلی سخت است. تیم امید از امروز با دیدار مقابل نپال، کارش را برای صعود به المپیک آغاز میکند و امیدوارم مهدی بتواند تیم را به المپیک ببرد اما واقعاً کارش سخت است. مهدی تنها نمیتواند تیم را به المپیک ببرد. تمام باشگاههای ما باید کمک کنند. در کدام یک از مسابقات ردههای امید، مسابقات در زمینهای خوب برگزار میشود؟ چقدر امکانات در اختیار تیم امید است؟ آیا همه زیرساختها برای تیم امید فراهم است؟ امیدوارم مهدی بتواند با تیم موفق باشد.
نظرتان درباره سقوط سایپا به لیگ یک چیست؟ شما با این تیم قهرمان لیگ برتر شدید و حالا در دسته اول حاضر است.
قبلاً هم گفتم با گذشته زندگی نمیکنم. از زمانی که از سایپا جدا شدم دیگر به هیچ چیز توجه نمیکنم. جدا از آن مقطع اول که با تیم قهرمان شدم، در دوره دوم دو فصل بودم. فصل اول چهارم شدیم که حتی میتوانستیم نایبقهرمان شویم. در فصل دوم برای اخراج من سناریو نوشته بودند. من قبل از بازی با ذوبآهن میدانستم میخواهند اخراجم کنند. آنها میخواستند قبل از بازی اخراجم کنند اما به دلیل نتایج خوب ذوبآهن تقریباً همه آنها فکر میکردند ما به ذوب میبازیم و تصمیم گرفتند اخراج مرا به بعد از شکست مقابل ذوب موکول کنند تا اخراج جنبه فوتبالی پیدا کند. قبل از بازی در رختکن فولادشهر به بچهها گفتم اگر به شما خدمت کردم و با شما رفیق بودم، فقط همین یک بازی را برای من انجام بدهید که بچهها واقعاً عالی عمل کردند و ۲- صفر بردیم اما باز هم مرا اخراج کردند چون از قبل تصمیمش را گرفته بودند و با فردی که بعد از من سرمربی شد جلسه گذاشته بودند. یادم نمیرود آن فصل بازیکنان جوان را به فوتبال ایران معرفی کردم. همان بازی آخر در زمین ذوب، من طاها شریعتی را با ۱۷، ۱۸ سال سن در دفاع آخر استفاده کردم.
فکر میکنید چرا شما را اخراج کردند؟
همه اینها نتیجه حضور افرادی است که از یک فضای بیگانه به فوتبال آمدهاند.
در دنیا هم مدیران فوتبالی نیستند.
اما همه امور مربوط به تیم فوتبال در اختیار یک پیشکسوت بزرگ است که چند فوتبالی در کنارش دارد. پاول ندود در یوونتوس، پائولو مالدینی در میلان و در همه تیمها هم همینطور. مدیر در امور فنی دخالت نمیکند. متأسفانه در فوتبال ما هر فردی میآید با دیدگاه خودش و با توجه به بده بستانهایی که خودشان دارند، میآید. من سالم کار میکنم و از چیزی نمیترسم. مطمئن هستم خدا بالای سر آنهایی است که سالم کار میکنند. در مورد سایپا باید بگویم سایپا قبل از من و بعد از من دچار مشکل بود و سرانجام سقوط کرد. بروید ببینید در آن دو فصلی که من بودم چقدر هزینه شد و در همین فصلی که به لیگ یک سقوط کردند چقدر هزینه کردند. من همیشه تعجب میکردم از مصاحبههایی که درباره جوانگرایی میکردند. ۹۵ درصد این بازیکنان، بچههای تیم من بودند. این همه هزینه کردند و تیم را به دسته اول فرستادند. حالا چقدر باید هزینه کرد چقدر انرژی گذاشت و چقدر برنامه ریخت تا این تیم دوباره به لیگ برتر برگردد.
بهترین مربی تاریخ ایران از نظر شما کیست؟
مربیان بسیار بزرگی در ایران کار کردند. برای همه مربیان ایرانی احترام قائلم اما بلاژویچ کاملاً متفاوت بود. او مربی بزرگی بود و تفکراتی بسیار حرفهای داشت اما بدشانسی آورد که به جام جهانی ۲۰۰۲ نرسیدیم.
و بهترین بازیکن تاریخ ایران؟
انتخاب یک بازیکن خیلی سخت است. خیلی از بازیکنان بزرگ در فوتبال ما درخشیدند. در کودکی عاشق ناصرخان حجازی بودم. آندرانیک اسکندریان، علی پروین، حسن روشن، پرویز قلیچخانی، حسن نظری، در پست من حمید علیدوستی، کریم باوی و خیلی از بازیکنان دیگر همه بزرگ و تاریخساز بودند. من عذر میخواهم اگر نام بزرگی را از قلم انداختهام. نمیشود در تاریخ فوتبال ایران بازیکنان را جدا کرد.
مهدی طارمی و سردار آزمون شما را خیلی دوست دارند. یک جمله درباره این دو بازیکن بزرگ
فکر میکنم الان ۹۰ درصد بار تیم ملی روی شانههای این دو بزرگوار است. در تیم ملی بهترین بازیها را انجام میدهند و امیدوارم به بهترین باشگاهها راه پیدا کنند.
زمانی که مهدی طارمی را به پرسپولیس آوردید فکر میکردید به این نقطه برسد و بهترین گل فصل لیگ قهرمانان اروپا را بزند؟
من به این مراحل فکر نکرده بودم اما مطمئن بودم روزی بازیکن بسیار بزرگی خواهد شد چون بسیار باهوش است. سردار وقتی تمرینات تیمش در روسیه تعطیل بود چند وقتی با ما تمرین کرد. او هم هوش بسیار بالایی دارد. مهدی و سردار راهشان را درست انتخاب کردهاند و امیدوارم همینطور با شتاب به سمت موفقیت بروند.
ویدئویی از مادر عزیزتان پخش شد درباره کارهای خیریه شما. همان وجهی که شما این روزها پررنگش کردهاید. چه تبعاتی داشت؟
ما به این دنیا آمدهایم تا دست همدیگر را بگیریم. بهشت و جهنممان را در همین دنیا میتوانیم رقم بزنیم. مادر یک چیزی گفتند که بار مسئولیت من را خیلی سنگین کرد. من از همه مردم ایران عذرخواهی میکنم. من یک نفر آدم هستم با دارایی محدود. درخواستها از من آنقدر زیاد است که اگر تمام زندگیام را بفروشم بیش از دو روز نمیتوانم به درخواستها جواب بدهم و این درد بزرگی است که همیشه در سینه من است چون همیشه از خدا خواستهام تمام مردم کشورم در رفاه باشند. اندازه خودم برای رفع گرفتاری مردم کار میکنم و توانم همین است. دلم میسوزد که این قضاوتها در مورد من میشود. یکی نوشته بود علی دایی در پنتهاوس ۱۴۰۰ متری و ۲ هزار متری زندگی میکند. اول باید بگویم با این همه زحمتی که کشیدم، باید از یک زندگی مرفه برخوردار باشم چون فکر میکنم حق من است اما در پنتهاوس زندگی نمیکنم. خانه من ۴۱۸ متر است. اگر میخواستم جور دیگری زندگی کنم شاید ۲۰ تا برج ۲۰ طبقه داشتم اما همیشه دوست دارم سالم زندگی کنم. چون سالم زندگی کردن من، آینده بچه من را تضمین میکند. من به چیزهایی اعتقاد دارم که شاید بعضیها به من بخندند. نانی که ما سر سفره خانواده میبریم مشخص میکند که راه بچهها در چه مسیری است. خدا را شکر میکنم که تا الان یک ریال مال حرام سر سفرهام نیامده. دنبال سوءاستفاده نبودهام و دوست ندارم در این سن اشتباه کنم.
احساستان درباره پدر و مادر چیست؟
من همیشه گفتهام و همیشه هم میگویم. پدر و مادر موجودات و سرمایهها و فرشتههایی هستند که فقط یک دانه هستند. شما هر چیز دوستداشتنی و عزیز دیگر را میتوانید دو تا و چند تایش را داشته باشید اما پدر و مادر همین یکی هستند. پدر و مادر سرمایههای تکرارنشدنی هستند بهخصوص پدران و مادرانی از جنس پدر و مادر من. من هرچه دارم از پدر و مادرم دارم. درسم را برای پدرم خواندم چون از کودکی به من میگفت تو باید مهندس شوی. مادرم بیسواد است اما فهم و شعورش از خیلی افراد که القاب و عناوینی مثل دکتر و مهندس به نامشان اضافه میشود بیشتر است. (با بغض) شاید باور نکنید اما هنوز هم در بسیاری از روزها فکر میکنم پدرم برایم دعا میکند.
و آخرین جمله؟
به همه مردم ایران درود میفرستم و امیدوارم هیچ وقت از یاد و دلشان نروم. آرزو میکنم مشکلات اقتصادی کشور حل شود تا مردم نفس بکشند و سفرههایشان رونق بگیرد.