خبرورزشی/ علی جوادی؛ «همرفیق» شهاب حسینی دهمین برنامه خود را به روح علی انصاریان هدیه کرد. برنامهای که رضا صادقی، علی را به عنوان رفیقش به برنامه آورد تا تمام استودیو را در دست بگیرد. با همان شیطنت ذاتی و شیرینیهای منحصر به فردش. آمد و مثل همیشه دل برد. و برای اولین بار حامی برنامه را مجبور کرد به جای یک نفر به سه نفر هدیه بدهد و اگر اختیار را به او میدادی میخواست به همه تماشاگران نفری یک میلیون بدهد. انگار قرار گذاشته بود این روزهای آخر خودش را در دل همه مردم جا کند.
برنامه پنجشنبهشب همرفیق متفاوتتر از همیشه به مردم ایران تقدیم شد. برنامهای که همه چیز داشت و به این دلیل که آخرین برنامه علی انصاریان بود، دیگر تکرار نمیشود. مردم ایران با تمام وجود از این برنامه لذت بردند. گاهی از ته دل خندیدند و گاه به پهنای صورت اشک ریختند. علی تا آنجا که دلش خواست راحت حرف زد. از هل دادن رنوی شهاب تا آن شب که مانع هجرت رضای دلشکسته شد. او همراه با رضا ترانه خواند، گیتار زد و مثل همه عمرش که خوش گذرانده بود، از این برنامه لذت برد اما آنجا دل مردم را لرزاند که گفت کاش قطار دنیا میایستاد تا پیاده شوم. علی شاید آداب رسانه را نمیدانست و به همین دلیل ممنوعالکار میشد اما آداب عشقورزی به مردم کشورش را خوب میدانست. او استاد این کار بود و رضا صادقی به خوبی میگفت هر بار که حالم خیلی بد بود میدانستم رفیقی دارم که حالم را خوب میکند. علی درد همه رفقایش را به جان میخرید. محمد علیزاده و رضا صادقی تنها دو نفر از لشکر رفقای علی بودند که بیمنت با آنها رفاقت میکرد. سنگ صبور همه رفقایش بود و برای همین در کلیپ نفس رضا به جای بازی کردن فقط اشک ریخت. کلیپ که اجرا میشد علی تازه بار سنگین رفاقت را زمین گذاشته بود. آن شب در سعدآباد و در اولین کنسرت رضا هم دلیلی محکم برای گریه داشت. علی انصاریان نمونه آدمهای صاف و بیغش و رفیق بود. آدمهایی که نسلشان در حال انقراض است. آدمهایی که یکی از آنها برای تمام زندگیات کافی است تا همیشه خدا دل به مهربانیشان بسپاری.
برنامه همرفیق، کاملترین برنامه شهاب حسینی بود تا رفقایمان را با معیارهای علی انصاریان اندازه کنیم. روحت شاد پسر شاد ایران.