خبرورزشی/ علی جوادی؛ آن روزها که همه مدیران از بیان کلمه شرطبندی واهمه داشتند و هر که به زبان میآورد، دهانش را میدوختند، باید به این روزها فکر میشد. حالا همه پذیرفتهاند که شرطبندها در والیبال حکومت میکنند و بازیکنان را بهعنوان مهرههای بازی در اختیار دارند. یک بازیکن فعلاً محروم شده اما با محرومیت یک بازیکن آیا میشود ریشه یک جریان را خشکاند؟
این حاصل برنامهای چند ساله و در اختیار داشتن مهرههای متنوعی است که بازیکن یکی از آنها محسوب میشود. این همان زخم کهنهای است که در پیکر ورزش وجود داشت و هیچ مدیری تلاش نکرد برای همیشه درمانش کند. از آن روزها که عدهای در کنج سکوهای امجدیه بر سر همه آیتمهای یک مسابقه فوتبال شرط میبستند تا امروز همه چیز کاملاً شفاف است اما هر بار که درباره بزهها و ناهنجارها حرف میزنی، کلامت، ادعایت و حتی خودت را تکذیب میکنند. نتیجهاش میشود این. به هر حال یک روز زخم، سر باز میکند و آن وقت حال همه از بوی تعفن زخم، بد میشود. هیچ مدیری سرش درد نمیکند و دستمال به سر نمیبندد، در نتیجه، شرطبندها به زندگی عادی ادامه میدهند و شرط میبندند تا رستگار باشند. دقیقاً مثل دلالهایی که حالا دیگر برای خود حریم دارند و هر یک، تیمی را در لیگ برتر بلعیدهاند و اجازه نفس کشیدن به احدی نمیدهند. برای بار آخر میگوییم: آقایان! ورزش ما با این همه زخم، زیاد زنده نمیماند.