خبرورزشی/ علی جوادی؛ ساعی پرافتخارترین المپین ماست که به حال خود، رهایش کردهایم. دقیقاً مثل کاری که با همه ورزشکاران میکنیم. اصولاً جز وجه قهرمانی، هیچ خصوصیت دیگری از قهرمان برای ما مهم نیست. هادی ساعی را بعد از ورود به دنیای حرفهای، در روزهای قهرمانی و در سالهای بازنشستگی به حال خود رها کردیم تا خودش باشد و مشکلاتش. هرگاه اخم کرد، نازش را خریدیم غافل از آنکه این قبیل ناز خریدنهای بیجا شاید فرزند نابغه ما را بد بار بیاورد. او را با گرههای شخصیتی و اجتماعی زندگیاش تنها گذاشتیم تا گاهی اوقات به بدترین شکل ممکن کورشان کند. در تمام این سالها ندانستیم او دیگر یک آدم عادی نیست و به مراقبتهای ویژه نیاز دارد. ترسناکی این تنهایی در دل تاریکیهای این راه پرخطر، به چشممان نیامد و گمان نکردیم این تنهایی، ضریب خطا و اشتباه پسرمان را بالا میبرد.
به اینکه ساعی در آن ماجرا گناهکار بود یا خیر کاری نداریم و صدالبته معتقدیم او باید با خویشتنداری عمل میکرد اما چه شد که چنین آتشفشانی را دیدیم؟ چرا قهرمان دیروز ما اینگونه برآشفته رفتار میکند؟ این فریادها چه حقیقتی را علنی میکنند؟ ساعی حالا یک سال محروم شد و این تنها کاری بود که فدراسیون میتوانست انجام دهد. فدراسیونی که بخش مهمی از اعتبارش را مدیون همین نام است و در این مدت متوجه نشده این قهرمان دیروز در مخمصه قرار گرفته. شاید در زندگی شاید در کار و شاید در ارتباط با نزدیکترین کسانش اما اینها برای فدراسیون و برای وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک ما مهم نیست. مهم این است تا آنجا که میشود از نام و اعتبار و وزن این آدم استفاده کنیم و هر زمان که به درد نخورد، محرومش کنیم. طغیان و انفجار ساعی بیتردید دلایلی داشت که اگر ریشهیابی میشد، چنین رفتار زشتی از او سر نمیزد. او کاری کرد که از هیچ منظری قابل دفاع نیست اما اگر زودتر به فریادش میرسیدیم، شاید هرگز چنین کاری نمیکرد و خودش هم منتقد چنین رفتاری میشد. اجازه دادیم هادی ساعی به تنهایی تا لبه پرتگاه برود. تا به ته دره سقوط نکرده او را دریابیم، البته اگر خودش دستی به سمتمان دراز کند و خود را بینیاز از کمک نداند.