خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ انزلى، بازىهاى بسى مهمتر از این بازى را برگزار کرده بود ولى تا به حال ملوان را ندیده بودیم که در بازى مرگ و زندگى به پاى جان بزند! یا ببر و شانس ماندن خود را بالاتر ببر و یا بباز و از دسته یک هم خارج شو! کسانى که مقصر ایجاد چنین حالتى بودند، هنوز کار خود را تمام شده نمىدیدند! ملوان «شانسکى» داشت و اکبر میثاقیان از همین «تهمانده» بخت و اقبالى که هفتهها به تیمش پشت کرده بود، استفاده کرد و پیشاهنگ جام آزادگان و لیگ یک ایران را مغلوب کرد!
مس رفسنجان، خوابش را هم نمىدید که در انزلى ببازد ولى باخت! مىپرسید چرا؟ براى اینکه ملوان یکپارچه آتش و یک موج بلند از اراده و خواست دمادم بیشتر شونده بود! اکبر میثاقیان، وقتى فریاد زد: بچهها بروید و ببرید که داور قمى مسابقه، یک پنالتى درست به رفسنجان داد ولى توپ گل نشد! اینجا بود که میثاقیان اول و بقیه تیمش بعد از او یقین ایمانى آوردند که برنده خواهند شد و بردند!
مثل برندهها بودن
پنالتى مسىها که گل نشد، ملوانىها شروع کردند مثل برندهها بازى کردن را و این شروع ادامهوار شد تا در دقیقه ٨٥ نتیجه دهد! یک کرنر بلند، هجوم محمدرضا محرمى، دخالتهاى دوباره و سهباره او و دفاعى که برنامهاى براى دفاع در آن لحظه نداشت!
ملوان حال باید به بازىهاى باقى مانده فکر کند و حفظ برترى شکننده اش روى رایکاى بابل، نیروى زمینى، سپیدرود، شهردارى تبریز و...! میثاقیان باید فکر کند به تکرار ٧ امتیاز از سه بازى!
ملوان، کارى به کار تساوى مس کرمان و ٩٠ ارومیه نداشت، برد و باخت خوشه طلایى ساوه مقابل بادران برایش علىالسویه بود و البته باختن سپیدرود رویش اثر کرد! حساب سپیدرود فرق مىکند! مثل داماش!
جغرافیاى فوتبال و عدم درک آن
جغرافیاى فوتبال ایران عیب دارد! توزیع غلط نیروهاى واقعاً موجود نه به نفع فوتبال ایران است و نه به صلاح این فوتبال! پرسپولیس و استقلال دچار صد مسئلهاند که سپاهان و ذوبآهن و فولاد، یکى از آنها را ندارند، چرا؟ این سلسله تقدم و تأخر معکوس، نتیجه حضور سالى یکى، دو بار کسانى است که در عالیترین جایگاه تصمیمگیرى فوتبال ایران حسب حکم ادارهاى حضور دارند، بدون آنکه قدرت تصمیمسازى و تفکر اندیشهورزى داشته باشند! یک روز نماینده کارگزینى، روزى هم نماینده در فوتبال!
چون فقط یک بار کىروش لیگ ایران را از ١٨ تیم به ١٦ تیم رساند- و البته کار خوبى هم کرد- از آن پس وحى منزل شد و نباید درباره اش تحدید نظر و تجدید فکر کرد! که فکر کردن براى گروهى از حاضران که اهلیت ندارند، دشوارترین کار است و در همین حال چه مرضى باید داشت که حرفى بزنى و تبدیل شوى به وسیله مطایبه همگنان خود! شبیه همین اساسنامه نامقبول از سوى فیفا!
یک مسابقهاى هست که انجامش مىدهى و ١٦ تیم هستند که با بدبختىهاى خود مىسازند و امکان سیاست تو را فراهم مىکنند!
بوشهر و گلگهر، تغییر براى تغییر
از جغرافیاى فوتبال ایران و نقد آن گفتیم که اول محصول ندانستن است و سپس معلول نخواست و راندن این حکم که «سرى را که درد نمىکند، دستمال نمىبندند!»
در فوتبال و بلکه در همه چالشهاى اجتماعى، اتفاقاً باید به سرى که درد نمىکند، دستمال بست! براى کارى انجام دادن که کارى باشد، باید دنبال «دردسر» دوید! دردسرى مثل اینکه چرا حق تیمهاى مناطق نفتى ایفا نمىشود؟ چرا هر کس، هر کارى دلش خواست با ورزش انجام مىدهد؟ چرا ورزش را در هیئت دولت، درجه اولتر از وزارتخانههاى دیگر نمىدانند؟ چرا حق ورزش، برابر و همشان حق شهروندى، حق تحصیلات عالیه و حق کار کردن نیست؟
دخالت هاى بجاى سلطانى فر و صالحى امیرى
وزیر ورزش و رئیس کمیته ملى المپیک، به اتفاق واکنش کردند و جواب دیپلماتیکى هم به IOC و هم به پرسشگران داخلى دادند!
نتیجه خوبى ببار آورد! بهخصوص باید از سلطانى فر وزیر ورزش و صالحى امیرى ریسس کمیته ملى المپیک خواست، در همه موارد موضوعه ورود کنند و جلوى واقعه را قبل از وقوع بگیرند! و البته که توقعات بجاى ملىپوشان مثل راهپیمایى بانو منصوریان را هم بجا آورند یا پرداخت قضیه حق نهار ملىپوشان را که هفته پیش، مایه دلخورى و شوخى شده بود!
مس رفسنجان، خوابش را هم نمىدید که در انزلى ببازد ولى باخت! مىپرسید چرا؟ براى اینکه ملوان یکپارچه آتش و یک موج بلند از اراده و خواست دمادم بیشتر شونده بود! اکبر میثاقیان، وقتى فریاد زد: بچهها بروید و ببرید که داور قمى مسابقه، یک پنالتى درست به رفسنجان داد ولى توپ گل نشد! اینجا بود که میثاقیان اول و بقیه تیمش بعد از او یقین ایمانى آوردند که برنده خواهند شد و بردند!
مثل برندهها بودن
پنالتى مسىها که گل نشد، ملوانىها شروع کردند مثل برندهها بازى کردن را و این شروع ادامهوار شد تا در دقیقه ٨٥ نتیجه دهد! یک کرنر بلند، هجوم محمدرضا محرمى، دخالتهاى دوباره و سهباره او و دفاعى که برنامهاى براى دفاع در آن لحظه نداشت!
ملوان حال باید به بازىهاى باقى مانده فکر کند و حفظ برترى شکننده اش روى رایکاى بابل، نیروى زمینى، سپیدرود، شهردارى تبریز و...! میثاقیان باید فکر کند به تکرار ٧ امتیاز از سه بازى!
ملوان، کارى به کار تساوى مس کرمان و ٩٠ ارومیه نداشت، برد و باخت خوشه طلایى ساوه مقابل بادران برایش علىالسویه بود و البته باختن سپیدرود رویش اثر کرد! حساب سپیدرود فرق مىکند! مثل داماش!
جغرافیاى فوتبال و عدم درک آن
جغرافیاى فوتبال ایران عیب دارد! توزیع غلط نیروهاى واقعاً موجود نه به نفع فوتبال ایران است و نه به صلاح این فوتبال! پرسپولیس و استقلال دچار صد مسئلهاند که سپاهان و ذوبآهن و فولاد، یکى از آنها را ندارند، چرا؟ این سلسله تقدم و تأخر معکوس، نتیجه حضور سالى یکى، دو بار کسانى است که در عالیترین جایگاه تصمیمگیرى فوتبال ایران حسب حکم ادارهاى حضور دارند، بدون آنکه قدرت تصمیمسازى و تفکر اندیشهورزى داشته باشند! یک روز نماینده کارگزینى، روزى هم نماینده در فوتبال!
چون فقط یک بار کىروش لیگ ایران را از ١٨ تیم به ١٦ تیم رساند- و البته کار خوبى هم کرد- از آن پس وحى منزل شد و نباید درباره اش تحدید نظر و تجدید فکر کرد! که فکر کردن براى گروهى از حاضران که اهلیت ندارند، دشوارترین کار است و در همین حال چه مرضى باید داشت که حرفى بزنى و تبدیل شوى به وسیله مطایبه همگنان خود! شبیه همین اساسنامه نامقبول از سوى فیفا!
یک مسابقهاى هست که انجامش مىدهى و ١٦ تیم هستند که با بدبختىهاى خود مىسازند و امکان سیاست تو را فراهم مىکنند!
بوشهر و گلگهر، تغییر براى تغییر
از جغرافیاى فوتبال ایران و نقد آن گفتیم که اول محصول ندانستن است و سپس معلول نخواست و راندن این حکم که «سرى را که درد نمىکند، دستمال نمىبندند!»
در فوتبال و بلکه در همه چالشهاى اجتماعى، اتفاقاً باید به سرى که درد نمىکند، دستمال بست! براى کارى انجام دادن که کارى باشد، باید دنبال «دردسر» دوید! دردسرى مثل اینکه چرا حق تیمهاى مناطق نفتى ایفا نمىشود؟ چرا هر کس، هر کارى دلش خواست با ورزش انجام مىدهد؟ چرا ورزش را در هیئت دولت، درجه اولتر از وزارتخانههاى دیگر نمىدانند؟ چرا حق ورزش، برابر و همشان حق شهروندى، حق تحصیلات عالیه و حق کار کردن نیست؟
دخالت هاى بجاى سلطانى فر و صالحى امیرى
وزیر ورزش و رئیس کمیته ملى المپیک، به اتفاق واکنش کردند و جواب دیپلماتیکى هم به IOC و هم به پرسشگران داخلى دادند!
نتیجه خوبى ببار آورد! بهخصوص باید از سلطانى فر وزیر ورزش و صالحى امیرى ریسس کمیته ملى المپیک خواست، در همه موارد موضوعه ورود کنند و جلوى واقعه را قبل از وقوع بگیرند! و البته که توقعات بجاى ملىپوشان مثل راهپیمایى بانو منصوریان را هم بجا آورند یا پرداخت قضیه حق نهار ملىپوشان را که هفته پیش، مایه دلخورى و شوخى شده بود!