خبرورزشی/ مهری رنجبر؛ سید والیبال ایران یک حرف رک و پوستکنده میزند: «شما بیایید حساب کنید منِ بازیکن که نه بیمه دارم و نه امنیت شغلی و فقط کارم همین بازی والیبال است آیا رقمی که میگیرم تا آخر عمرم زیاد است؟» همین چند روز پیش بود که یکی از رسانهها به نقل از سیدمحمد موسوی رقم قراردادش را منتشر کرد. گپ و گفتی که ظاهراً دوستانه بوده، اما منتشر شده. سرعتیزن ملیپوش حالا در واکنش به آن حرفها از این میگوید که تا آخر عمر باید والیبالیست باشد، آن هم بدون بیمه و خیلی چیزهای دیگر. او این بزرگنمایی را به ایراد نظام اقتصادی ربط میدهد. در حالی که قرارداد میلیاردی، پول زیادی برای ملیپوشی که بیمه ندارد و درآمد دیگر و با هر مصدومیتی راحت از دور خارج میشود، نیست. اگر آن پول را تا آخر عمر بازیکن حساب کنی، مبلغ زیادی نیست.
وضعیت تو برای این فصل کی مشخص میشود؟
فکر میکنم این هفته. من واقعاً به دلیل حاشیهها، بحث مالی و... دوست ندارم در ایران بازی کنم. دوست دارم با باشگاه خارجی قرارداد ببندم، چراکه بازی در لیگ ایران برای من بازیکن با تجربه مسئولیت و فشار زیادی دارد. برخلاف بازی در اروپا که یک بازیکن هستی، تمرین میروی، بازی میکنی و به خانه برمیگردی بدون اینکه کسی از تو توقع داشته باشد. استرسی که من در لیگ ایران میکشم در هیچ لیگ اروپایی ندارم.
چرا اینقدر روی قرارداد میلیاردی شما حساسیت وجود دارد؟
نمیدانم. البته حرف جدیدی نیست و سالهای قبل هم این حرفها بوده، حتی ۲۰ سال است که در فوتبال حرف از حقوقهای نجومی است، اما اتفاقی نمیافتد. در واقع قرارداد میلیاردی حکم همان عرضه و تقاضا در بازار را دارد. کسی نمیتواند انتقاد کند، هر چند یکسری باشگاههای دولتی هم هستند که بازیکن میلیاردی میگیرند که پشت تفکرشان حتماً هدفی هست. البته تنها یکی، دو باشگاه بازیکنانی با قراردادهای میلیاردی ندارند و خیلی از باشگاهها هستند. نکته اصلی اینکه میلیارد حالا اسم بزرگی دارد، اما وقتی چهار صفر بیفتد، خیلی نیست. به نظرم بیشتر این بزرگنمایی به ایراد نظام اقتصادی برمیگردد. در حالی که قرارداد میلیاردی، پول زیادی نیست، برای ملیپوشی که بیمه ندارد و درآمد دیگر و با هر مصدومیتی راحت از دور خارج میشود. اگر آن پول را تا آخر عمر بازیکن حساب کنی، مبلغ زیادی نیست.
بعضیها معتقدند لیگ والیبال ۶ ماهه است، اما لیگ فوتبال یکسال است و جدای از آن لیگ قهرمانان و جامحذفی هم هست.
این مسئله مهمی است. من هم معتقدم لیگ والیبال باید طولانیتر باشد. من مینویسم و امضا میکنم بازیهای ما خیلی بیشتر از فوتبالیستهاست. ما هر سال ۳۵ بازی لیگ را داریم و ۴۰ بازی تیم ملی، اما فوتبالیها ۳۰ بازی در لیگ دارند و نهایت هم ۱۰ بازی ملی. چراکه انتخابی جام جهانی و جام ملتهای آسیا، ۴ سال یک بار است. به نظرم اگر لیگ والیبال ۸ ماهه باشد برای والیبالیستها خیلی بهتر است چراکه ۳۵ بازی فشار زیادی نمیآورد و خیلی راحتتر کار میکنی تا اینکه ۵ ماه در اردوی تیم ملی، مسافرتها و تمرینات طاقتفرسا باشی بدون یک ریال دریافتی. البته که لیگ فوتبال وقفه زیادی هم دارد و همین مسئله فصل را طولانی میکند.
خداحافظی با اولشتین، با شرایط فعلی یعنی خداحافظی تو با پلاس لیگا؟
معمولاً باشگاهها برای بازیکنانی خارجیشان در هر موقعیت پیام روی صفحه اینستا یا سایتشان میگذارند. برای این فصل با شرایط فعلی، فکر نمیکنم در پلاس لیگا بازی کنم. البته یکسری صحبت ضمنی برای برگشتم به پلاسلیگا در فصل بعد کردهام. هر چند امسال با وضعیت کرونا و شرایط باشگاهها معلوم نیست این فصل لیگ هم برگزار شود.
چطور؟
با وجود کرونای سمج همه چیز معلق است، حتی پلاسلیگا. تا این لحظه حرف از برگزاری لیگ بدون تماشاگر است و همه باشگاهها هم یارگیری کردهاند. مگر اینکه کرونا مهار شود که فکر میکنم در اروپا شرایط بهتر شده است.
بازی بدون تماشاگر لطف دارد؟
هیچ لطفی ندارد. درست است که بعضی مواقع تماشاگران فحش هم میدهند، اما هر روز نیست. بازی با این شرایط ورزش و بدون تماشاگر اصلاً معنا ندارد. در سالن والیبال خالی، انگار والیبالت نمیآید. بازی جلوی چشمان تماشاگر هیجان زیادی دارد و خیلی بهتر است. هرچند فعلاً کرونا همه چیز را تعطیل کرده است.
خداحافظی اولشتین به زبان فارسی تو را خوشحال کرد؟
تقریباً همه باشگاههای خارجی این احترام را برای بازیکنان خارجیشان قائل میشوند. البته باشگاههای ایرانی هم میتوانند این مدل رفتار را انجام دهند. باشگاه اولشتین به دلیل اینکه یکسال برایشان کارکردهام، احترامی که آنها برایم قائل شدهاند، خوشحالم میکند. کاش در ایران هم این اتفاق بیفتد نه در باشگاهها که حتی برای ملیپوشانی که سالها برای تیم ملی بازی کردهاند، اما بدون بازی خداحافظی کنار رفتهاند، این ادای احترام برای همه خیلی قشنگ است.
انگار حضور لژیونر تنها از بعد فنی برای والیبال خوب نیست و نکات زیادی را هم برای باشگاهها دارد؟
یکسری نکات را باید یاد بگیریم. درست است که باشگاههای ایرانی به لحاظ سختافزاری با آنها فاصله دارند، اما از نظر اجرایی نکات خوبی دارد که خیلی هم سخت نیست. البته مهمترین دلیل آن اجرای قانون است. در لیگهای اروپایی قانون حرف اول را میزند، بدون اینکه استثنایی قائل شود، برخلاف ایران که همه چیز کدخدامنشانه حل و فصل میشود، اما در ایران جناحهای سیاسی هم بازی لیگ را عقب میاندازند تا بدون تماشاگر برگزار میکنند. درحالی که پلاس لیگا قانون سه کارت زرد جریمه و محرومیت دارد و حتی میزان جریمه نقدی هم برای ستارهها و بازیکنان گمنام یکسان است. خیلی از حاشیههای لیگ والیبال ایران به دلیل عدم اجرای قانون است.