به گزارش خبرورزشی،سهشنبه (ديروز) در حالي با آقاي گل جهان همكلام شديم كه علي دايي ديگري را ديديم! مردي كه به قول خودش سن و سالش بالا رفته و بسيار پختهتر از قبل شده است. ستارهاي كه با كوچكترين تلنگري داغ ميكرد و برافروخته ميشد، حالا آرام شده و ديگر نميخواهد وارد جنگ لفظي شود. دايي امروز شمرده شمرده و با طمأنينه حرف ميزند. سعي ميكند در جواب مصاحبهگيرنده از جملات يا عباراتي استفاده كند كه حساسيتبرانگيز نباشد و چالش بيدليلي به وجود نياورد. البته بايد يادآور شويم علي دايي در مواردي هنوز هم علي دايي است و اهل ملاحظهكاري يا تعريف و تمجيد اضافي نيست اما...
به عنوان پيشدرآمد بايد به شما خواننده گرامي اطلاع بدهم در اين گپ و گفت نيمروزي، علي دايي حرفهاي جالبي در مورد علي كريمي زد كه به خواندنش ميارزد. پس بخوانيد!
* كمتر ديده بوديم يا هرگز نديده بوديم علي دايي بغض كند يا اشكهايش در آستانه سرازير شدن باشد اما اين اتفاق در مراسم جشن پيراهن فصل جديد سايپا افتاد. آهنگ سعيد سليمانيان شما را به كجا برد؟
به خيلي جاها! نميتوانم در يك يا دو جمله خلاصه كنم. آن لحظه كليپ قشنگي هم از دوران حضورم در تيم ملي در حال پخش بود و تمام آن خاطرات در يك لحظه از جلوي چشمان و در ذهنم گذشت. احساساتي شدم و...
* اگر خواننده مراسم 10 ثانيه ديگر آهنگ را كش ميداد، اشك شما هم سرازير ميشد درست است؟
يك بغض كوچولو هم كردم.
* شما فيلم «مارادونا به روايت كاستاريكا» را ديدهايد؟
نه چطور مگه؟!
* با ديدن تصوير احساسي علي دايي در مراسم جشن پيراهن سايپا به ياد آن فيلم ساخته «امير كاستاريكا» افتاديم. در اين فيم سكانسي تأثيرگذار وجود دارد كه يك نوازنده دورهگرد جلوي منزل ديگو مارادونا اسطوره فوتبال آرژانتين آهنگ مشهور مارادونا را ميخواند و مينوازد. آن لحظه اشكهاي ستاره سابق فوتبال جهان و آرژانتين جاري ميشود و...
نه، متأسفانه نديدم. مارادونا فوتباليست اعجوبهاي بود اما اين اتفاقات غيرقابل وصف است. عشق ميان مردم و كساني كه به لطف همين مردم چهره شدهاند، روي چنين عشق و علاقهاي نميتوان قيمت گذاشت.
* برنامه 90 را ديديد؟
كمابيش! باور كنيد خيليخيلي كم رسانهها، سايتها، خبرگزاريها يا مطبوعات و حتي فضاي مجازي را ميبينم. برنامه 90 را هم شايد 40 تا 45 دقيقه ديدم.
* چرا؟
امسال ميخواهم تمام تمركزم را روي موفقيت سايپا بگذارم. برنامههاي مفصل و كاملي براي فصل جديد ريختم و به همين دليل كمتر فرصت ميكنم تلويزيون نگاه كنم يا روزنامه و سايت بخوانم.
* ميخواهيد در پايان ليگ هفدهم با سايپا به كجا برسيد؟
هدفگذاري ما اين است كه جزو سه تيم بالاي جدول باشيم البته كار بسيار سختي است، ساير تيمها هزينههاي زيادي كردند كه به اين مقصود برسند و ما هم تلاش ميكنيم به اين هدف برسيم.
* جلوي سپاهان با تيم جوان شده در اصفهان خوب بازي كرديد و تساوي ارزشمندي به دست آورديد. اين هفته قرار است مقابل صنعت نفت آبادان چهكار كنيد؟
اتفاقاً ما بايد برد ارزشمندي در اصفهان كسب ميكرديم. موقعيتهاي خوبي داشتيم و با گل مهدي ترابي از سپاهان جلو هم افتاديم اما يك لحظه غفلت يا كمتجربگي، سه امتياز ما را تبديل به يك امتياز كرد. اين هفته هم با تيم خوب صنعتنفت آبادان بازي داريم كه هفته اول استقلال تهران را شكست داد. با اين حال ما ميخواهيم به كمك بچهها از امتياز ميزباني استفاده كرده و نتيجه خوبي كسب كنيم.
* حالا كه اسم نفت وسط آمد، ميخواهيم از شما بپرسيم كنارهگيري علي كريمي از ديگر تيم نفتي يعني نفت تهران درست بود؟
وا... من چه بگويم؟ صلاح مملكت خويش خسروان دانند!
* شما به مراسم تحليف دكتر حسن روحاني رئيس جمهور كشورمان دعوت شديد؟
معلوم نيست بتوانم بروم!
* اين سؤال من نيست و ميدانم ماجراي شما و علي كريمي قهر و آشتي و اين حرفها نيست اما به هر حال اخبار حكايت از آن دارد كه قرار است روز شنبه در مراسم تحليف رئيسجمهور شما دو نفر آشتي كنيد. اين خبر را تأييد ميكنيد؟
(با آرامش) من مفهوم اين حرف شما را نميدانم! مگر من و علي كريمي با هم قهر هستيم كه بخواهيم آشتي كنيم؟!
* رسانهها نوشتهاند...
(حرفمان را قطع ميكند) نه، شما توي خبرورزشي اين تيتر را زديد.
* فقط ما نبوديم! بقيه رسانهها هم چنين گمانهزني كردند.
ببخشيد اين حرفها چيست؟ (دوباره تكرار ميكند) مگر ما قهر هستيم كه بخواهيم آشتي كنيم؟
* ولي...
ببخشيد بگذار حرفم را بزنم! همه كساني كه براي اين مملكت افتخار كسب كردند، باعث افتخار من هستند. كساني كه براي اسم ايران زحمت كشيدند، براي من جايگاه خاصي دارند و آقاي كريمي هم براي من همين جايگاه را دارد.
* (با تعجب) باورش كمي سخت است. ببخشيد اين حرفهاي علي دايي است؟
بله، حرفهاي خود من است. هميشه هم چنين بودم ولي متأسفانه ذهن ايشان را بعضيها خراب كردند و من نميتوانم كاري كنم.
* چند سال پيش و در دوران همبازي بودن با علي كريمي در هتل المپيك حرفي خصوصي به من زديد و گفتيد ننويسم. آن روز شما عنوان كرديد علي كريمي را دوست داريد چون ظاهر و باطنش يكي است و كساني ديگر عامل اختلاف شما ميشوند. همان همبازياني كه به نظر شما جلوي علي دايي مخلصم و چاكرم ميكنند اما به اتاق علي كريمي ميروند تا به قول معروف او را تحريك كنند. آن روز چنين حرفي زديد و من هم امانتداري كردم و ننوشتم...
من كاري به آن اتفاقات ندارم. رسانهها و خود شما هم مقصر بوديد!
* من؟!
دقيقاً! خود شما و برخي رسانهها به يكسري مواردي دامن زديد وگرنه نظر من هماني است كه امروز به شما گفتم.
* علي آقا، ببخشيد اين سؤال را ميپرسيم ولي باور كنيد شما هم خيلي تغيير كرديد. امروز با علي دايي جديدي طرف شديم. اشتباه كه نميكنيم؟
(بالاخره ميخندد) الان حوصله حرف و حديث و يكسري حاشيهها و درگيري را ندارم. دوره اين حرفها تمام شده است. زمانه، زمانه ديگري است. از دشمني من با علي كريمي يا ديگران چه چيزي عايدم ميشود؟
* گفتيم كه تغيير كرديد! نكرديد؟
(با همان لحن قبلي ادامه ميدهد) اگر بخواهم فكر و ذهنم را درگير اين مسائل كنم و تمام وقتم را روي آن بگذارم نميتوانم در زندگي پيشرفت كنم، زندگي خودم را هم از دست ميدهم.
* جواب سؤال ما را نداديد علي آقا!
به هر حال سن و سال من بالا رفته است. تجربهام بيشتر شده و مطمئن باشيد به اين مسائل فكر نميكنم.
* همين ديروز مشغول بحث در مورد شما در تحريريه بوديم. چند نفري مثل من معتقد بودند علي دايي بايد قيد مربيگري و دردسرهاي آن را بزند و به مديريت فوتبال روي بياورد. اينكه چرا علي دايي رئيس كنفدراسيون فوتبال آسيا نشود؟ در همين گير و دار بهزاد آريس همكار ما و دوست شما مدعي شد علي دايي مربيگري را دوست دارد و دلش مي خواهد كنار زمين باشد. خودتان توضيحي در اين رابطه ميدهيد؟
رياست AFC؟! نه حرفش را نزنيد! من براي پشتميزنشيني ساخته نشدم. دوست دارم تجارب خودم را در اختيار جوانترها بگذارم و مربيگري را ترجيح ميدهم.
* ولي چند سال پيش وقتي همين سؤال را از شما پرسيديم و پلاتيني را مثال زديم كه رئيس يوفا شده بود، با صراحت عنوان كرديد كل فرانسه پشت ميشل پلاتيني بودند اما در فوتبال ايران چنين چيزي نيست.
بحث گستردهاي است كه شايد از حوصله خارج باشد. حرفهايي مفصل كه بارها و بارها كارشناسان، پيشكسوتان و اهالي ورزش و فوتبال زده و احتمالاً باز هم ميزنند. بيفايده است و بهتر است از خير آن بگذريم! من هم در حال حاضر علاقهمند به مربيگري هستم و به مديريت فوتبال فكر نميكنم.
* ببخشيد سؤالات ما كمي پراكنده ميشود. به هر حال هماهنگي قبلي انجام نشده بود و به يكباره با شما تماس گرفتيم.
خواهش ميكنم بگو!
* شما گفتيد 45 دقيقه از برنامه دوشنبه شب 90 را ديديد. ميخواستيم نظرتان را درباره اختلاف اخير فدراسيون و عليرضا منصوريان و باشگاه استقلال تهران بر سر سه بازيكن اميد بدانيم.
راجع به اين مسائل نظر نميدهم اما فكر ميكنم مشكل بايد از سوي دو طرف حل شود. نبايد كاري كنيم كه هم تيم ملي و هم باشگاه توأمان ضربه بخورند. در همين دوره باشگاه سايپا 4 بازيكن تحويل تيم اميد داده كه يكي از آنها را مصدوم به ما برگرداندند!
* جداً؟! كدام يك؟
محمد سلطانيمهر كه فوقالعاده براي ما كار ميكرد و به خوبي در تيم جا افتاده بود. با اين حال اعتراض نكردم اما معتقدم بايد برنامهاي مدون و مشخص تنظيم كرد كه تيم ملي و باشگاهها قرباني نشوند. اين حداقل انتظاري است كه ميتوان داشت.
* مراسم برترينهاي فوتبال ايران را كه در سالن همايشهاي برج ميلاد برگزار شد ملاحظه كرديد؟
بله، چطور؟
* يكسري از كارشناسان و پيشكسوتان اعتراض كردند كه اين مراسم درخور فوتبال ايران نبود.
(با بيتفاوتي) خيلي چيزهاي ما ايراد دارد. اين هم روي آن!
* منظور اين دوستان انتخاب افرادي بود كه جوايز برترينها را دادند. نميشد اين جوايز به وسيله پيشكسوتان و فوتباليها اهدا ميشد؟
بدون شك كم و كاستيهايي وجود داشت. يكسري موارد اين مراسم از سال گذشته بهتر بود و يكسري ديگر هم ضعيفتر. كار بيايرادي كه وجود ندارد اما من هم با اين حرف موافق هستم. اينكه جايزه يك گلر را گلر پيشكسوت ميداد يا جايزه يك مدافع را يك دفاع قديمي يا اينكه در طراحي جوايز اشكالاتي ديده ميشد. انشاءا... دوستان سازمان ليگ و فدراسيون براي سال آينده از قبل طراحي و برنامهريزي كنند تا مراسمي درخور و بهتر برگزار كنند تا موجب ناراحتي و رنجش پيشكسوتان عزيز هم نشود.
* رقابتي هم بين شما، برانكو و عليرضا منصوريان براي كسب عنوان برترين مربي سال ايران وجود داشت؟
(با تعجب) كدام رقابت؟! اينكه اسمش رقابت نيست. ما از تيمي آمديم كه طرفداري نداشت. از كوچكترين امكانات هم بهرهمند نبود و اصلاً قابل قياس با تيمهاي پرطرفدار نيستيم. من ايراداتي اساسي به نظرسنجيهاي برنامه 90 وارد ميدانم.
* ميشود توضيح بيشتري بدهيد؟
ديگر توضيح واضحات است! همه ميدانيد و ميدانند كه در هر نظرسنجي برنامه 90 كه يك طرفش پرسپوليس يا استقلال باشد برنده از قبل مشخص است.
* حالا بيتعارف بگوييد؛ برانكو حقش بود كه مربي سال انتخاب شود يا نه؟
به نظر من برانكو سال قبل هم عالي عمل كرد. بيانصافي است اگر تأثير حضور برانكو را در پرسپوليس منكر شد اما همه چيز براي او فراهم است. طرفداران پرشور، امكانات مناسب و بازيكناني كه ستاره هستند. البته از طريق همين تريبون به برانكو تبريك ميگويم چون اثر خوبي در پرسپوليس گذاشته است.
* برخيها از پرسپوليس امسال هم به عنوان شانس اول قهرماني ليگ برتر اسم ميبرند. شما هم چنين نظري داريد؟
امسال خيلي سخت است. پرسپوليس كار دشواري براي تكرار قهرماني پيشرو دارد و با ديدن يك بازي نميتوان قضاوت كرد. بايد 5، 6 هفته از ليگ هفدهم بگذرد و بدن بازيكنان از بدنسازي پيشفصل رها شود تا مدعيان مشخص شوند.
* راستي رأي علي دايي براي انتخاب بهترين پاسور سال ايمان مبعلي بود كه امروز در مصاحبه با يكي از خبرگزاريها از شما تشكر كرد؟
ايمان سال گذشته خيلي زحمت كشيد و يكي از پايههاي اساسي قهرماني نفت تهران در جامحذفي بود. به اعتقاد من امثال ايمان مبعليها در فوتبال ايران ناياب هستند و به ندرت يافت ميشوند. شايد حالا حالاها نظير ايمان مبعلي در فوتبال ايران متولد نشود.
* از لحاظ فني و ارسال پاس گل؟
ايمان مبعلي بازيكني است كه با افتادگي از فوتبالش لذت ميبرد. جدا از مسائل فني كه بينظير است، ايمان از لحاظ اخلاقي هم يگانه و انسان بزرگي است.
* حقش بود كه بهترين پاسور سال شود؟ برخيها از سازمان ليگ انتقاد كردند و...
بله، حقش بود. ما فصل گذشته با آن شرايط سخت و غيرقابل توصيف قهرمان جامحذفي شديم. بچههاي تيم از جمله همين ايمان مبعلي با فداكاري و ازخودگذشتگي همه كار كردند كه سرمان در پايان فصل بالا باشد.
* هنوز هم باورش سخت است كه آن نفت تهران قهرمان جامحذفي شده باشد.
من فراتر از آن ميگويم معجزه بود! خدا به دل بزرگ بازيكنان نفت تهران نگاه كرد وگرنه به قول شما با هيچ متر و معياري آن تيم نبايد قهرمان جامحذفي ميشد.
* خيلي از آن بازيكنان به خاطر علي دايي و اسم شما با كمترين دريافتي براي نفت تهران توپ زدند. نقش خودتان در آن قهرماني چقدر بود؟
لطفاً و حتماً بنويسيد نقش بچهها خيلي خيلي پررنگتر بود! بازيكنان فصل گذشته نفت تهران كه من علي دايي خودم را مديون آنها ميدانم با فداكاري و تلاش فراوان معادلات فوتبالي و غيرفوتبالي را بر هم زده و به قهرماني رسيدند.
* به اختتاميه اين مصاحبه رسيديم. اگر حرف خاصي يا مطلبي كه ما از قلم انداخته باشيم در ذهن داريد درخدمتيم؟
نه، قربان شما!