به گزارش خبرورزشی، خبرورزشی در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ در حالی که هنوز هیچکس او را نمیشناخت، برای اولین بار نامش را مطرح کرد. ب. ز معروف به «بوروس»؛ آذریزبانی که تلاش میکند فقط انگلیسی حرف بزند! روزهای اول حضور او در تیم ملی را مسئولان و دوروبریهای تیم یادشان هست. او فقط انگلیسی حرف میزد و گویا فارسی بلد نبود. رفتهرفته، اما مشخص شد او در ایران بزرگ شده و آذریزبان است.
درباره شغل بوروس بحث زیاد است، اما چیزی که اکثراً دربارهاش به جمعبندی رسیدهاند، فعالیت در بعضی سفارتخانهها و رابطه نزدیک با بعضی سفرا در تهران است. بوروس به واسطه ارتباطاتی که در تهران دارد، سور و سات مهمانیهای سفارتخانهها را برپا میکند. با سفرا گاهی رفتوآمد دارد و بعضیها را به مهمانی این سفارتخانهها دعوت میکند.
ورود به تیم ملی
در دورهای که کارلوس کیروش در تیم ملی بود، او از کانال امید نمازی توانست به کارلوس کیروش نزدیک شود. جوانی که اگر عکسش را ببینید، باورتان نمیشود اینقدر در تیم ملی نفوذ دارد. وقتی امید نمازی از تیم ملی رفت، جسته و گریخته چیزهایی درباره بوروس شنیدیم. در قالب گزارشی که در سال ۹۳ در روزنامه خبرورزشی منتشر شد، از پشت پرده جدایی امید نمازی نوشتیم. بعدها مربی سابق تیم ملی در مصاحبهای با خبرورزشی از حضور یک فرد بانفوذ در تیم ملی گفت؛ فردی که وقتی از بازیکنان هم میپرسیدیم، زیاد او را نمیشناختند. بوروس همیشه مخفیانه میآمد و میرفت. رفتوآمد او به اتاق کارلوس کیروش باعث شد رفتهرفته تبدیل به دوست نزدیکش شود. بعد رفاقت آنها به بیرون از اردوی تیم ملی کشید. کارلوس به دعوت او چند بار به بعضی مراسم و بعضی جلسات رفت. قدرتگیری او در اردوی تیم ملی، در حالی که هیچ پشتوانه فوتبالی نداشت، برای بعضیها عجیب بود. بوروس در روزهای اول، درست در روزهای بیپولی تیم کیروش، از این گفته بود که میتواند منابع مالی بیاورد. این قول او، کارلوس را کمی نرم کرد. رفتهرفته، اما او با قدرت رابطه خود، اسپانسر نیاورد ولی از سوی دیگر رابطه خود با کیروش را قویتر کرد. امید نمازی در مصاحبه معروف خود به خبرورزشی گفت فردی هست که به کارلوس نزدیک شده و قبلاً از دوستانش بوده است. نمازی هرچند دست به افشاگری زد، اما همان روزها هراس آن را داشت که بوروس از روابط خود در سفارتخانهها استفاده کند و برایش مشکل به وجود بیاورد. بعدها، اما اتفاقات دیگری هم افتاد. در ماجرای جدایی جواد نکونام و بعضی مربیان و پیروانی مدیر تیم، بار دیگر نام بوروس مطرح شد. مدرک مستندی وجود نداشت، اما در محافل دوستانه دوباره از بوروس حرف میزدند. حتی با وجود مطالبی که در خبرورزشی مطرح شد، کسی به این نام توجه نکرد تا اینکه اخیراً بعضی رسانهها نام او را مطرح کردند. بهانه آنها دخالت او در امضای قرارداد جنجالی با مارک ویلموتس است؛ قراردادی که تاج را آچمز کرده است.
شاهد عکس سلفی!
هر چند رئیس فدراسیون فوتبال تلاش میکند بگوید بوروس نقشی در این ماجرا نداشته ولی اطلاعات به دست آمده همه چیز را از بیخ و بن تکذیب میکند. بوروس در سفرهای خارجی رئیس برای مذاکره با ویلموتس یا مربیان دیگر، معمولاً کنار تاج بوده است. اینکه چطور او اینقدر به رئیس سابق فدراسیون نزدیک شده، سؤالی است که تاج باید پاسخ دهد. کدی که خبرورزشی میتواند بدهد به ماجرای افتتاح حساب در ترکیه بازمیگردد. ابتدا تصمیم بر این میشود شرکتی در ترکیه افتتاح شود تا فدراسیون دو میلیون یورو قرضی از شرکت شستا را به حساب این شرکت واریز کند. مبلغی کسر و بقیه به حساب ویلموتس واریز شود. این پروژه هر چند به افتتاح شرکت میرسد، اما عقیم باقی میماند. راهها برای انتقال پول بسته است تا اینکه یک بانک خصوصی در تهران به فدراسیون تضمین میدهد با دریافت ۱۵۰ هزار یورو، پول را به دبی و از آنجا به ترکیه منتقل کند. مذاکراتی با یک بانک ترکیهای صورت میگیرد. رئیس بانک میگوید در صورتی که پول نقداً در بانک آنها تحویل داده شود، حاضر هستند چنین کاری کنند. پول به ترکیه منتقل میشود. افتتاح هم صورت میگیرد. اینجا ناگهان بوروس ظاهر میشود. در روزی که ویلموتس با پرواز مستقیم از پاریس به استانبول میرود، چهرهای آشنا و منتظر در بانک میبیند. او بوروس است. ویلموتس میگوید باید پولها را ببیند. بوروس هم کمک میکند دو میلیون یورو پول نقد را از کولههای ورزشی خارج کنند. دو کوله را که خالی میکنند ویلموتس چشمهایش برق میزند. یوروهای مجانی ایران، به ازای تنها ۳۳ روز کار در تیم ملی. خبرورزشی چندی قبل گزارشی ویژه منتشر کرد که ویلموتس از سر ذوقزدگی با یوروهای مفت و مجانی ایران عکس سلفی گرفت و برای همسرش کاترین ویلموتس ارسال کرد. این، کلید ماجراست. ب. ز ملقب به بوروس حضور دارد. او اینقدر در قرارداد ویلموتس مورد اعتماد است که این فرد را همراه مدیر مالی فدراسیون به ترکیه میفرستند تا کارها را راست و ریس کند. حالا، بیش از ۷ سال از زمانی که بوروس به عنوان یک پسر جوان و ناشناخته وارد اردوی تیم ملی شد، میگذرد و دیگر او آن جوان بینفوذ نیست.