به گزارش خبرورزشی، نام هادی عامل با کشتی گره خورده است. گزارشگر 69 ساله مشهدی که با نان پدر و شیر مادر به ادبیات کوچه و بازار راه یافته و بی شک یکی از معروف ترین چهرههای تلویزیونی ورزش است. هادی عامل با آن صدای خاص و اصطلاحهای خاص تر، به پرسشهای خبرورزشی پاسخ میدهد.
قرار بود هادی عامل هفته گذشته مقابل دوربین خبرورزشی بنشیند و یک مصاحبه تصویری با ابداع گر شیر مادر و نان پدر تقدیم تان کنیم اما اقامت طولانی این گزارشگر سرشناس در مشهد و محدودیتهایی که برای گفتگوی تصویری با رسانههای خارج از دایره تلویزیون دارد، باعث شد این مصاحبه متنی جایگزین مصاحبه تصویری شود.
امروز قسمت اول این گفتگوی جذاب را تقدیم شما میکنیم. اگر میخواهید بدانید شیر مادر و نان پدر از کجا در ذهن هادی عامل جرقه زده این مصاحبه را حتما بخوانید.
اگر موافق باشید از اصطلاح قشنگ خودتان شروع کنیم؛ نان پدر و شیر مادر حلالت... چی شد که از این اصطلاح استفاده کردید؟ شیر مادر حلالت را قبلا هم شما میگفتید و هم دیگران میگفتند اما شما با نان پدر ترکیبش کردید و یه نوعی شد امضای خودتان در گزارشگری... اولین بار این شیر مادر و نان پدر حلالت را چگونه ترکیب کردید؟
این را اولین بار در المپیک توکیو استفاده کردم که دیدم مردم استقبال میکردم. الهام بخش من هم لوپز کوبایی بود. آن جا در توکیو هر کشتی گیری که در فینال یا رده بندی کشتی فرنگی مدال میگرفت میآمد تلفنی و تصویری با پدر و مادرش و خانواده اش تلفنی صحبت و تشکر میکرد. این کار قشنگ ژاپنیها بود که تلویزیونی با خانواده ورزشکار ارتباط میگرفتند و امکانی را فراهم کرده بودند که کشتی گیر با خانواده اش در آن لحظههای شاد حرف بزند. من دیدم لوپز که چهارمین مدال طلای المپیک خودش را گرفته، آمده مثل یک کودک جلوی پدر و مادرش خبردار ایستاده، آن هیکل و استخوانبندی با آن همه اعتبار، در تماس تصویری با همسر و پدر و مادرش، چنان احترامیبه پدر و مادرش میگذاشت که گفتم باید به نوعی پدر و مادرها و خانوادهها را در موفقیت ورزشکار سهیم کنم.
یعنی الهام بخش شما لوپر کوبایی بود؟
دقیقا، قبلا شیر مادر حلالت را به تنهایی گفته بودم اما این ترکیب را با دیدن ادب و متانت لوپز ابداع کردم.
ولی این سری در رقابتهای کشتی قهرمانی جهان در اوزان غیر المپیکی اصلا از این ترکیب استفاده نکردید. اتفاقی افتاده بود، گفته بودند استفاده نکنید؟
نه، اتفاقا استفاده کردم، خیلی کمتر نسبت به قبل اما استفاده کردم.
من خیلی دقت کردم ولی نشنیدم استفاده کنید، یادتان هست در کشتی کدام ورزشکار؟
اگر اشتباه نکنم هم برای سعید اسماعیلی استفاده کردم، هم در کشتی امیرحسین زارع و ...
نه، من منظورم همین رقابتهای قهرمانی جهان در اوزان غیرالمپیکی بود...
آها، خب، این سری آخر توی کشتی ماقبل آخر رحمان عموزاد استفاده کردم و در کشتی کامران قاسمپور و تانک روس که وقتی کامران، رشید سعدالله اف را خاک کرد، گفتم. حتی یک بار هم در رقابتهای امیدهای جهان گفتم. راستش باید دلی باشد، من اصراری ندارم حتما این جمله را لابه لای گزارش بگویم، خودش باید بیاید تا به وجد بیایم و بگویم. قبول دارم این دوره آخر کمتر استفاده کردم.
توی خیابان که مردم شما را میبینند، همین جمله را به خودتان نمیگویند؟
بله، خیلیها، خیلیها میگویند عامل شیر مادر و نان پدر حلالت!
این جمله را سعی میکنند با لحن خودتان هم بگویند؟
دقیقا، به سبک خودم میگویند. حس خیلی خوبی دارد. خستگی ام را از تنم در میآورند. ببینید من در مشهد زندگی میکنم و از مرکز دور هستم و برای گزارش کردن باید خیلی وقت بگذارم، باید مطالعه داشته باشم، باید منابع به روز را تهیه کنم و گاهی اوقات حتی خواهر و برادر خودم را در طول سال نمیبینم، تلویزیون هم برای گزارش دستمزد چندانی نمیدهد. وقتی این محبت را به من میکنند و در کوچه و خیابان با لحن خودم با من حرف میزنند، دستمزدم را میگیرم. در همین مسابقات اخیر یازده شب رقابتهای کشتی امیدهای جهان آزاد و فرنگی و رقابتهای قهرمانی جهان اوزان غیرالمپیکی را گزارش کردم و خیلی هم خسته بودم وقتی شب آخر آمدم بیرون، یک هموطن ایرانی این جمله را به من گفت، تمام خستگی از تنم در رفت.
یعنی در واقع با این بازخوردها انگار دستمزدتان را گرفتید؟
هم دستمزدم را گرفتم و هم احساس خوشبختی میکنم.
شده در این سالها یک نفر جلوی شما را در خیابان بگیرد و بگوید عامل این چه وضع گزارش کردن است و یا چرا الکی از فلان کشتی گیر تعریف میکنی؟
نه به آن شکل که اعتراض کنند ولی تک و توک پیش آمده که مردم در خیابان جلویم را میگیرند و میگویند چرا از فلان کشتی گیر تعریف میکنی. یا میگویند فلانی دوم شده، شما چرا او را میبری بالا، من هم با صبر و حوصله جوابشان را میدهم و میگویم یک کشتی را باخته و نایب قهرمان شده، نباید ده سال زحمت را دور بریزی.
منظورتان حسن یزدانی است؟
نه، کلی گفتم. به طور مثال میآیند میگویند چرا از مازندران و جویبار تعریف میکنی. خب، وقتی از ده وزن، هشت وزن کشتی گیرمان مازندرانی است و از آن هشت نفر، چهار نفر جویباری، خب معلوم است باید از مازندران و جویبار بیشتر بگویم. وگرنه من که خودم مشهدی هستم و در مشهد زندگی میکنم. البته اگر به اصلیت باشد زابلی هستم ولی در مشهد به دنیا آمدم.
سر همین اصطلاح چی؟ نشده جلوی شما را بگیرند و بگویند چه خبر است؟ چرا این همه شیر مادر و نان پدر را استفاده میکنی؟
نه هر چه فکر میکنم حتی یک مورد هم یادم نیست.
نمیترسید یک بار اشتباهی برعکس بگویید شیر پدر و نان مادر؟
باور کن کابوسم است اما خدا را شکر تا الان نشده و ترجیح میدهم اصلا به این موضوع فکر نکنم چون معتقدم از هر چه بترسی یک روز سرت میآید!
پیش آمده یک کشتی گیر بیاید گلایه کند؟
من برای سه نسل گزارش کردم، هشت تا المپیک برای کشتی گیران خودمان گزارش کردم و خدا را شکر همه راضی بودند. گلایه نه، من هیچ وقت کشتی گیر را تخریب نمیکنم.
شما هشت المپیک برای ما کشتی گزارش کردی، از ۹۶ آتلانتا تا ۲۰۲۴ پاریس، اولین طلا را هم همشهری خودتان رسول خادم گرفت. یکی از مدالهایی که بیشتر از همه به خودتان چسبید را بگویید؟
باور کنید تمام مدالها مزه کرد ولی اگر بخواهم یکی از فرنگی بگویم و یکی از آزاد؛ اول طلای حمید سوریان در المپیک لندن که قبل از رقابتها به او گفتم حمید جان این همه طلای جهانی داری اما اگر یک طلای المپیک بگیری، همه مدالهایت ارزش دو چندان پیدا میکند ولی اگر طلای المپیک نگیری، تمام این مدالها دو زار هم نمیارزد. خودش هم خیلی دوست داشت طلا بگیرد. اتفاقا فینال با روشن بایراموف آذربایجان داشت، رییس جمهور آذربایجان و همسرش هم داخل سالن بودند. احساس میکردم به خاطر حضور همین شخصیت سیاسی، داوری میتواند علیه حمید باشد اما چنان با اقتدار فینال را برد که کیف کردم. در آزاد هم میتوانم طلای حسن یزدانی در المپیک برزیل را بگویم. ۶ امتیاز عقب بود ولی جبران کرد و کشتی را برد. ۶ تا که عقب بود و با گارد باز حمله میکرد، گفتم خدایا خودت به این جوان رحم کن، میترسیدم ده هیچ ببازد اما سه تا خاک کرد و سه تا دو امتیاز گرفت و کشتی را برگرداند و در ده ثانیه آخر نقره اش طلا شد. غیر از این دو تا، بقیه طلاها هم عالی بود و تمام طلاها لذت داشت. چون شما اصرار کردید دو تا را گفتم وگرنه مگر میشود طلای بچههای کشتی در این المپیکها را فراموش کرد، حتی یکی از این مدالها از ذهنم بیرون نمیآید. نمیدانید گزارش این رشادتها چه لذتی دارد. شاید باور نکنید اما لحظه به لحظه آن کشتیها را در خاطر دارم. وقتی بچهها طلا میگیرند، انگار خودم قرار است بروم روی سکو، اصلا روی ابر سیر میکنم!
پس نان پدر و شیر مادر حلال تان...
(خنده) یکی طلب شما!
حتی یکی از همین کشتیها را یادم هست گریه کردید؟
تقریبا بعد از تمام برد و باختها گریه ام گرفته، بردها اشک شوق و شادی و باختها هم گریه ناراحتی. من کلا خیلی آدم دل نازکی هستم و اشکم دم مشکم است!
ولی یکی هست که گریه تان معروف شد؟
فکر کنم همین کشتی حسن یزدانی در ریو بود که ده ثانیه آخر طلای خودش را قطعی کرد. البته جالب ترین گریهها برای زارع بود. بعد از باخت امیرحسین زارع به طاها آکگول از ناراحتی گریه کردم و سال بعد وقتی او را برد، از خوشحالی گریه کردم و به شوخی به او گفتم؛ فرقی ندارد ببری یا ببازی، فقط اشک من را در میآوری.
سر همین امیرحسین زارع یک سوتفاهمیهم پیش آمد؛ صدا باز بود و شما انتقادی از امیرحسین کردید و دلخور شد...
واقعا سوتفاهم بود. البته دقت کنید که هم خود امیرحسین زارع و هم مربی اش گفتند او بد کشتی گرفت ولی من موقع گزارش زنده و روی آنتن نگفتم او بد کشتی گرفته و حمایت هم کردم. تازه اگر هم میگفتم نظر کارشناسی ام بود. این که گفتم مثل آدمک بارانداز شد، این توهین نیست، این یک اصطلاح در کشتی است.
راست است که امیرحسین زارع با شما تماس گرفت؟
بله دو سه روز بعد از این ماجرا و جنجالهایی که پیش آمد، خود امیرحسین زارع به من زنگ زد و گفت آقای عامل شما انقدر لقب خوب به من دادی و حالا یک بار هم انتقاد کردی و من اصلا ازت ناراحت نیستم. حتی پدرش هم به من زنگ زد و گفت من و مادر امیرحسین از شما دلخوری نداریم و امیرحسین میگوید شما حرف درستی زدید و او واقعا بد کشتی گرفت.
من تصور میکنم چون صدا به آن شکل پخش شد حساسیت ایجاد کرد و اگر این را روی آنتن زنده گفته بودید اصلا بحثی پیش نمیآمد.
بله این هم هست. چون حالت مچ گیری و مخفی پخش شد، حساسیت ایجاد کرد.
پایان قسمت اول، ادامه دارد...
منتظر خاطره بازی با هادی عامل در قسمت دوم این گفت و گو باشید...