بدون هیچ شک و تردیدی حشمت مهاجرانی یک نام ماندگار برای فوتبال ما محسوب میشود. مردی که فوتبال ایران برای اولین مرتبه حضور در جام جهانی را با او تجربه کرد، چهارم مهر ۱۳۸۹ در تحریریه خبرورزشی حضور یافت و حرفهایی بسیار جذاب بر زبان آورد که بد نیست خلاصه آنها را دوباره مرور کنیم:
- همراه با تیم ملی جوانان به عنوان سرمربی در تایلند بودم که به من خبر دادند سرمربی بزرگسالان شدهای! البته اصلا اینطوری نبود که شب بخوابم، صبح بیدار شوم و حکم سرمربیگری بگیرم. من ۴ سال سرمربی تیم ملی جوانان بودم و همزمان با آن در تیم بزرگسالان هم به عنوان دستیار فرانک اوفارل کار میکردم. در کلاسهای متعدد مربیگری هم حضور یافته بودم.
- فوتبال را در ۲۸ سالگی کنار گذاشتم و هنگامی که ۳۲ ساله بودم، به عنوان مربی وارد عرصه ملی شدم. در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین هم حداکثر ۳۸ ساله بودم.
- ابومسلم مشهد تیم خانوادگی ما محسوب میشود. این تیم را من و برادرانم در حیاط منزل پدری تاسیس کردیم.
- داشتن بازیکنی مثل علی دایی آرزوی هر مربی است.
- هنگامی که رقابتهای مقدماتی المپیک ۱۹۸۴ برگزار میشد، همراه با اصغر شرفی در تیم ملی امارات بودیم ولی حاضر نشدیم به بغداد سفر کنیم. عراق با امارات همگروه بود ولی ما به این کشور سفر نکردیم. کنفدراسیون فوتبال آسیا جریمهام کرد ولی آن را با کمال میل پرداختم و به اماراتیها گفتم من و اصغر شرفی به کشوری که خاک وطنمان را اشغال کرده سفر نمیکنیم!
- در سال ۱۳۷۲ سرمربی عمان بودم و در پیکارهای انتخابی جام جهانی ۱۹۹۴ با ایران همگروه شدیم ولی به تهران سفر نکردم. در این رابطه خیلی شایعات ساخته شد ولی صادقانه به شما میگویم به سه دلیل عازم تهران نشدم؛ اول اینکه دوست نداشتم رقیب کشورم باشم. دوم اینکه دوست نداشتم مقابل کاپیتان تیم خودم یعنی علی پروین که در آن زمان سرمربی ایران بود، قرار بگیرم. سوم هم اینکه نمیتوانستم تیمی را ببرم که همه عمر آرزوی پیروزی آن را داشتم و هنوز هم دارم.
- در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین طبیعی بود که بچهها از هلند بترسند. البته باور کنید هلندیها هم از ما میترسیدند. بعد از جام جهانی رودی کرول و آری هان به من گفتند ما خیلی روی تیم ایران حساب میکردیم.
- رایکوف، اوفارل و دتمارکرامر تاثیرگذارترین مربیان در تاریخ فوتبال ایران هستند. البته کرامر در ایران مربیگری نکرد ولی به عنوان مدرس مربیانی را تربیت کرد که منشأ اثر فراوانی شدند.