رقابتهای جام ملتهای اروپا با قهرمانی تیم ملی اسپانیا به پایان رسید. در این دوره از بازیها هر بازی مهیجتر و تماشاییتر از بازی دیگر بود و هرچه به مراحل پایانی نزدیکتر شدیم، جذابیت بیشتری را شاهد بودیم. درخصوص ارزیابی فنی این دوره از بازیها، جلال چراغپور، کارشناس فوتبال کشورمان مصاحبه ای انجام داد که در ادامه می خوانید:
- سنجیدن معیار یورو یک کار بسیار کلانی است که من ادعای اینکه بتوانم حتی یک بازی اروپایی هم درست بررسی و ارزیابی کنم را ندارم چه برسد به اینکه به یک پدیده با این عظمت با این ابعاد بسیار گسترده و سنگین بپردازم. اینکه با یک گوشی و نهایت تکنولوژی که دست ماست بدون هیچ اطلاعات و نرمافزار و بدون ورود به درون ماجرا بخواهیم اظهارنظر کنیم و به جامعه تحویل دهیم. در این صورت کارشناسان واقعی به این موضوع خرده خواهند گرفت!
- در ابعاد مختلف یک پدیده غولصفتی است که کره زمین را تحت تاثیر قرار داده که ما بخواهیم آن را آنالیز کنیم. اما میشود نظر شخصی خودمان را در حدی که شاید برای چند نفر قابل خواندن باشد، بدهیم. این مقدمه است و خواهش میکنم آن را حذف نکنید! اما پدیدههای تحول در فوتبال دهه به دهه اتفاق میافتد یعنی یک نسل از حدود هجده تا نوزده سالگی دیده میشود تا بیست و هفت یا بیست و هشت سالگی که اوجش تمام میشود یک دهه را تشکیل میدهد.
- این دههها برای خودشان مشخصههایی دارند مثلا دهه پله، دهه مارادونا، دهه کرایوف، دهه زیدان و... هر دهه، هر کدام سر شاخهای دارند مثلا دهه مسی و رونالدو یا اینستا و ژاوی در یک دهه دیگر. بعد اینها را پست بندی میکنند یعنی تخصصینگری دارند؛ مثلا در دروازه میگویند دهه دینوزوف. بعد دهه دفاع وسطها مثلا ماتراتزی. بعد هافبک دفاعی مثلا گتوزو که آنتی گیم بود و با وجود او به ساختار تهاجمی حریفان ضربه میزدند بعد دیگر آن هم از بین رفت و همینطور دهههای مختلف گذشت تا رسیدیم به یک جایی که یک طرف پایان یک دهه است و از طرفی شروع یک دهه است. مثلا مودریچ و کاسمیرو تمام شدند یا رونالدو یا مسی که آسیب دید این دهه که تمام شد این گلها که پژمرده میشوند بلافاصله گلهای بعد به چشم میآیند. الان نزدیک ۲۰ تا ۲۵ بازیکن همزمان در جهات و تیمها و پستهای مختلف در حال متولد شدن هستند.
- حالا یامال یک گل فوقالعاده زده اما تمام فوتبال همین نیست و باید منتظر بود اما در فوتبال اروپا درست مصادف شد با پایان گروهی و تولد گروهی دیگر. این موضوع باعث شد تا این جام را تبدیل کند به جام اشکها و لبخندها! آنها که تمام میشوند با گریه و ناراحتی زیر بغلشان را میگیرند و به بیرون از زمین میبرندشان و به آنها میگویند عیبی ندارد، سالهای خوبی داشتی! آنهایی هم که متولد میشوند، با یک گل زیبا یا یکی، دو حرکت زیبا دیده میشوند. این شاکله که در جام ملتها دیدیم درست مرز بین تمام شدن و شروع فوتبال بود.
- این جام ندای دیگری برای مردم داشت، ندای دیگر این بود که خود فوتبال شخصیت زیباپسندانهای دارد. شخصیت نو شدن و جوانپسندانه دار. DNA فوتبال میطلبد که بازیکنان جوان با سرعت و خلاقیتهای بالا و مربیان شجاع و باسواد در آن باشند. اگر کسی به این توجه نکند درس بدی میگیرد حالا چه آن آدم از فدراسیون آن کشور باشد و چه سرمربیان آن کشور باشد و چه افرادی که برای فوتبال آن کشور فکر میکنند، باید یادشان باشد که این فوتبال یک موجودی است که خودش تماشاچی خودش را انتخاب میکند و خودش هم بازیکن برتر خودش را انتخاب میکند و نمیشود روی آن سرپوش گذاشت. وقتی آن که پدیده هست را به هر دلیلی دعوت نکنیم خب میرود از جایی دیگر سر در میآورد! پس این هم درس دیگری بود که از فوتبال گرفتیم. DNA فوتبال هر ۱۰ سال تغییر میکند.
- فیفا یک مقاله نوشته بود که فوتبال این دهه تندتر و قویتر میشود، مثل هالند یا بلینگهام با آن فیزیک خوب یا خیلیهای دیگر و در مهارت تکنیکی بازیکنان استاد خواهند شد. مثلا یامال با اینکه جوان است اما در تکنیک استاد است و در آخر نوشته بودند فوتبال پیچیده میشود یعنی تنیده در تنیده میشود. الان در همین جام بازی اول تا بازی سوم هم به لحاظ سیستم و هم تغییرات و... تغییر میکرد. در نتیجه ما باید درس بگیریم. در مقدماتی جام جهانی که در پیش داریم با یک برنامه پیش نرویم، چون در دستهای قرار گرفتیم که یک پلن جواب نمیدهد. با یکجور سازماندهی و یکجور صحبت و یکجور خواستن نمیتوانیم موفق شویم. درس دوم اینکه سرعتیها را برداریم از پاس به عقب دادن و مکث روی توپ پرهیز کنیم ما هم حوصلهمان سر میرود تا یکی از بازیکنانمان یک توپ را کنترل کند! از تلویزیون که بازی را نگاه میکنیم، میگوییم یالله دیگر بگیر آن توپ را! ما اینجا خسته میشویم و میگوییم زودتر پاس را بده! خب ماها سر چیزهایی حرص میخوریم که فوتبال ما ندارد.
- بیشتر بخوانید: سعید الهویی کجاست؛ چرا صداوسیما سراغ او نمی رود؟