اول – مو سفید کردههای ورزش که دهههای ۶۰، ۷۰ و ۸۰ را به چشم دیده و تجربه کردهاند همیشه سایه سنگین یک تفکر را بر سر تیمهای ملی ایران احساس میکنند. تفکر دشمنی، اینکه زمین و زمان دست به دست هم میدهند تا ملی پوشان شایسته ما در یک رشته ورزشی به حق خود نرسند.
در خیلی از مواقع حق ورزش ما در میادین آسیایی و جهانی خورده میشد اما از آن طرف خیلی وقتها نیز کم کاریها و نالایقیها پشت این بهانه مخفی میشد که حق ما را خوردند! یعنی درست شبیه همان بهانه «نمیخواهند ما جام بگیریم» یا دستهای پشت پرده که در فوتبال ایران نسل امروز هم میبیند!
اما لااقل در یک دهه اخیر بارها و بارها این تابو شکسته که نمونه آخر آن همین قرعه کشی مسیر رسیدن به جام جهانی ۲۰۲۶ است. تیم ایران در گروهی قرار گرفت که آشکارا از همه گروهها آسانتر و راحتتر بود! نگاهی به گروههای سه گانه در قاره آسیا بیندازید؛
گروه A: ایران، قطر، ازبکستان، امارات، قرقیزستان، کره شمالی
گروه B: کرهجنوبی، عراق، اردن، عمان، فلسطین، کویت
گروه C: ژاپن، استرالیا، عربستان، بحرین، چین، اندونزی
میدانیم که جام جهانی بعدی با حضور ۴۸ تیم برگزار میشود و سهم قاره آسیا ۸ سهمیه مستقیم و یک نیم سهمیه در پلی آف دو قاره است. طبق قانون جدید دو تیم برتر گروه به صورت مستقیم راهی جام جهانی میشوند و ۳ تیم سوم نیز شانس دو سهمیه مستقیم دارند، آخری هم میتواند با بردن نماینده آخر یک قاره دیگر به جام جهانی برسد!
خیلی آسان و راحت گروه ۳ میتوانست گروه ما باشد و نگاه کنید که در آن صورت ما حتی برای سوم شدن در گروه نیز چه کار سختی داشتیم و حالا ببینید که چقدر این بار هم شانس آوردیم!
دوم - در ورزش بزرگترین اشتباه دست کم گرفتن رقیب است. پیشینه فوتبال ما در قاره آسیا و مقابل این تیمها نشان میدهد که ما همیشه دست بالاتر را نسبت به آنها داشتیم اما همین موضوع میتواند پاشنه آشیل ما باشد. اگر فکر کنیم که قرار است چون همیشه آنها را بردهایم، باز هم ببریم شک نکنید که خواهیم باخت!
سوم - انتظار و توقع نیز مثل سکه دو رو دارد. هم میتواند انگیزه برای موفقیت و رسیدن به هدف باشد و هم میتواند زیر بار توقعات کمر تیم یا ورزشکار را خرد کند. پس از سه دوره متوالی حضور در جام جهانی دیگر هیچکس به صرف حضور در این تورنمنت راضی نیست و همه صعود به مرحله حذفی جام جهانی و جمع بهترینها را میخواهند.
البته که فوتبال ایران این پتانسیل را دارد و حالا صاحب تجربه لازم برای این مهم نیز شده است اما اگر این حجم از انتظار و توقع جنبه منفی پیدا کند، ما در همین مرحله اول باید با رویاهایمان خداحافظی کنیم.
آخر - مخاطب این بخش صرفاً امیر قلعه نویی است. مردم به برخی جملات و واژهها در این سالها حساس شدهاند و از شنیدن «برهه حساس کنونی» تنمان کهیر میزند امیرخان!
وقتی شما آمدید قرار بود تیم ملی پوستاندازی کرده، تغییر نسل دهد. قرار بود به لیگ توجه شود و خون تازه جوانی به تیم تزریق اما همان اسکلت همیشگی به جام ملتها رفت. آن روز شنیدیم که فاصله جام جهانی تا جام ملتها کوتاه بوده و امکان تغییر وجود نداشت.
آن برهه حساس گذشت و رفت و باز هم دست ما به افتخار نرسید. چشم بر هم زدیم و مقدماتی جام جهانی رسید. باز برهه حساس کنونی و حالا هم که چشم بر هم بزنیم، اولین بازی در مرحله نهایی با رقبای اصلی در پیش است!
حقیقت این است که ما امکان برگزاری اردو و بازی تدارکاتی نداریم، پس جوانان ما چارهای ندارند جز اینکه در مسابقات حساس رسمی خودی نشان بدهند و خود را به تیم ملی تحمیل کنند. خوب اینجا هم که برهه حساس کنونی است و با یک لغزش ممکن است تیم به جام جهانی نرسد. پس چه باید کرد؟
با این قرعه کشی دیگر کسی حوصله شنیدن برهه حساس کنونی را ندارد. اگر جوانان فوتبال ما قادر به بردن امارات و ازبکستان نباشند، اگر از پس کره شمالی و قرقیزستان بر نیایند، اگر قطر را نبرند، همان بهتر که در این فوتبال را گل بگیریم و سالانه این همه خرجش نکنیم امیر خان!
حالا که دیگر قرار نیست با ژاپن، کره، عربستان، عراق، اردن، بحرین یا استرالیا روبرو شویم. بعد از مقدماتی جام جهانی هم که باید برای خود تورنمنت آماده شویم، آنجا هم که دیگر فرصت آزمون و خطا نیست، پس این برهه حساس کنونی کی تمام میشود تا جوانان هم محکی بخورند آقای قلعه نویی؟ به نظر ما از همین بازی اول در همین مسیر وقتش است!