کم نیستند کسانی که معتقدند بزرگترین مشکل فوتبال ما نداشتن مدیران فوتبالی و ناآشنایی این افراد به قواعد و عرف این رشته بین المللی است. مدیرانی که خود نه فوتبالیست بودند و نه مربی و نه داور و طبیعتاً به دلیل کارنامه و شایستگی به این صندلیها نمیرسند! یک مجموعه وقتی موفق میشود که نفر اول و راس هرم فردی لایق و آگاه به جزئیات باشد. مهم نیست در چه تخصصی اما برای موفقیت در هر کاری یک مدیر باید مجموعه تحت امر و تخصص خود را بشناسد.
روز پایانی لیگ بیست و سوم همزمان شد با برگزاری فینال لیگ قهرمانان اروپا، مسابقهای که در حاشیه و در متن آن درسهای بسیاری برای فوتبال ما و همه جای دنیا وجود داشت. خیلیها از نکات فنی و حاشیهای این بازی نوشتهاند و با فوتبال خودمان مقایسه کردند اما یک نکته باقی مانده به جا ماند. در تقابل بین دورتموند و رئال مادرید بازیکنی بود که در ابتدای همین فصل از تیم زردپوش راهی تیم سفید پوش شهر مادرید شد، جود بلینگهام ملی پوش انگلیسی که یکی از بهترینها در پست خود است. نحوه قرارداد بلینکام با رئال مادرید دقیقاً همان حلقه مفقوده قراردادها در فوتبال ماست. جایی که مدیران هیچ اطلاعی از شرایط فوتبال و افراد ندارند و به راحتی فریب دلالهای زرنگ را میخورند. البته که همه میدانند دلالها در فوتبال ایران لااقل نسبت به مدیران اطلاعات بیشتری از این رشته ورزشی دارند!
دلالها گنجشک را رنگ کرده و به جای قناری به تیمها قالب میکنند! آنها به خوبی از ضعفهای مدیریتی و عدم شناخت مدیران استفاده و خواسته خود را به کرسی مینشانند اما این مسئله به راحتی با داشتن دو مشاور اهل فن یا دو کارشناس حقوقی قابل رفع و رجوع است. یکی از ایرادات ساختاری فوتبال ما این است که تفاوتی بین تیمها در جدول ردهبندی نیست. در لیگهای دیگر معتبر دنیا بین جایگاه مثلاً هفتم با هشتم از نظر پاداش مالی تفاوت وجود دارد و هرچه بالاتر بیایید، این رقم پاداش بیشتر است. انگیزه بزرگ برای تیمها که تا روز آخر بجنگند و سعی در کسب عناوین بهتر داشته باشند تا دیگر نیازی به مدد از شرافت نباشد.
در فینال لیگ قهرمانان اروپا به تیم برنده ۲۰ میلیون یورو پاداش تعلق میگرفت و تیم بازنده ۱۵ میلیون یورو دریافت میکرد اما اصل داستان در نوع قرارداد بلینگام با رئال مادرید بود. اگر رئال این بازی را میبرد که برد، باید ۲۵ میلیون یورو به باشگاه دورتموند اضافه پرداخت میکرد چرا که در قرارداد بلینگام قید شده بود که اگر در سال اول با رئال قهرمان اروپا شود، باشگاه اسپانیایی باید ۲۵ میلیون یورو بیشتر بدهد! یعنی رئال ر صورت قهرمانی و پیروزی این مسابقه ۲۰ میلیون یورو پاداش میگرفت و باید ۲۵ میلیون یورو خسارت میداد! دورتموند هم در صورت پیروزی ۲۰ میلیون یورو پاداش میگرفت اما در صورت شکست ۴۰ میلیون یورو کاسب بود.
حال یک لحظه تصور کنید چنین قوانینی در فوتبال ما اجرایی شود، چه بستر بزرگی برای فساد ایجاد خواهد کرد! در فوتبالی که با مهاجم برای گلزنی قرارداد میبندند و سپس برای هر گل جداگانه پاداش در نظر میگیرند که بعد بازی پرداخت میشود و در پایان فصل هم آپشن تعداد گلهای او فعال میشود! یعنی برای کاری که برایش استخدام شده و پول گرفته، جداگانه پول میگیرد! اما در فوتبال روز دنیا از آب تکان نمیخورد و همه کار خودشان را به درستی انجام میدهند، تنها به یک دلیل و آن هم اینکه در راس باشگاههای اروپایی و فدراسیونهای کشورهای پیشرفته در فوتبال مدیران این کاره نشستند.
مدیرانی که هم مدیریت میدانند و هم فوتبال را میشناسند ولی باز همین مدیران در کنار خود دهها چهره نامدار فوتبالی را هم مینشانند که به آنها مشورت بدهند، نتیجه هم این میشود که میبینید!